۲۸-۰۴-۱، ۰۶:۳۹ ق.ظ
دیجیکالا: هیچ چیز مهمتر از اولین برخورد ما با یک فیلم نیست؛ نقطهی آغازین هر اثری که باید صحنه را جوری بچیند تا مخاطب برای ادامهی داستان آماده شود. چه فیلمساز سعی کند تا تماشاگر را با جهان ساختهی خود احاطه کند چه در تلاش باشد تا برداشتی اولیه از کاراکترهای پیچیدهی فیلمش ارائه بدهد، راههای بسیاری وجود دارد که مقدمههای باورپذیر سینم ایی میتوانند از طریقشان به ما برای ورود به جهان فیلم مورد نظر خوشآمد بگویند.
همان طور که صحنهای پویا میتواند تماشاگر را فورا وارد ماجرا کند، نتایج زیادی هم میتواند از تاثیر انفجاری دیالوگهای ابتدایی فیلمها حاصل شود؛ دیالوگهایی که قادرند نفس مخاطب را بند بیاورند و آنها را با سکوتی میخکوبکننده سرجایشان بنشاند؛ گرچه هر فیلمی توانایی چنین کاری را ندارد. فهرست پیش روی ما ۱۰ دیالوگ آغازین برتر تاریخ سینم ا را گردآورده است، با حضور برخی از بهترین نامها در این صنعت؛ از استنلی کوبریک تا مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کوپولا.
مواردی که در این فهرست گنجانده شدهاند، تنها خطهایی از دیالوگهایی به حساب میآیند که کاراکترهای فیلم ادا کردهاند، نه جملاتی مثل روزی روزگاری در کهکشانهای بسیار دور. علاوه بر این، گفتوگوهای خارج از صحنهی اصلی در این فهرست گنجانده نشدهاند و دیالوگهای ارزیابیشده یا اولین عبارت فیلم بودهاند یا اولین دیالوگ مهم فیلم.
۱۰. کار درست را بکن (Do The Right Thing)
«بیدار شین، بیدار شین، بیدار شین، بیدار شین، بلند شین، بلند شین، بلند شین، بلند شین!»
کمدی درام تابستانی و نمادین اسپایک لی لبریز از انرژی و شوری برقآساست که فیتیلهی دینامیت زیر پوست گروهی در بروکلین را روشن میکند که از شدت تنش نژادی در تنگناست. کارگردان خودش در نقش اصلی بازی میکند و دنی آیلو، جیانکارلو اسپوزیتو، روبی دی، ساموئل ال. جکسون، جان تورتورو و رزی پرز دیگر بازیگران «کار درست را بکن» هستند.
این خط از فیلمنامه که حال و هوای صحنه را به خوبی مهیا میکند، به سان گذاری دلنشین از تیتراژ ابتدایی دیوانهوارش با آهنگ «Fight the Power» گروه پابلیک انمی است که ریتم سرآغاز فیلم را ثابت نگه میدارد و از طرفی ضرورت توجه به پیام اصلی فیلم را گوشزد میکند.
۹. نمایش ترومن (The Truman Show)
«حوصلهمون سر رفته از دیدن بازیگرایی که احساسات جعلی تحویل ما میدن. از آتشبازی و جلوههای ویژه خسته شدیم. درسته جایی که اون زندگی میکنه، یک جورایی یک نسخهی بدلیه، اما هیچ چیز قلابی دربارهی خود ترومن وجود نداره. نه نمایشنامهای، نه برگهی یادآوری. همیشه شکسپیر نیست، اما اصیل و واقعیه. خود زندگیه.»
با همهی آن کمدی، درام نوآورانه و هستهی احساسی غمانگیزش، همیشه حقیقتی فرازمینی درباره «نمایش ترومن» وجود دارد که از قضا با جامعهی معاصر جور درمیآید. چندین لحظه در فیلم وجود دارد که این حقیقت را بهتر از دیالوگ آغازینی بازگو میکند که دارد راجع به اشتیاق و علاقهی زیاد نسبت به برنامههای زندهی تلویزیونی و تنگنای اخلاقی که آنها به تصویر میکشند، صحبت میکند.
گرچه برنامههای زندهی تلویزیونی در اواخر دههی ۱۹۹۰ هم وجود داشتند اما با این حال درام کلاسیک پیتر ویر حتی از زمان خودش هم جلوتر بود با جیم کری در نقش اصلی که یکی از بهترین بازیهای حرفهی هنری خود را ارائه میدهد.
۸. ارباب حلقهها: یاران حلقه (The Lord of The Rings: The Fellowship of The Ring)
«جهان تغییر کرده. من این را در آب احساس میکنم. در زمین احساس میکنم. این را در هوا استشمام میکنم. بسیاری چیزها که قبلا وجود داشت، از دست رفته چرا که زندگان امروز هیچ کدام آن گذشته را به خاطر نخواهند آورد.»
با شروع چیزی که تبدیل به یک فرنچایز فانتزی ماندگار شد، سهگانهی «ارباب حلقهها» پیتر جکسون نه تنها الگویی برای این است که چگونه باید در جهانی شگفتانگیز مکاشفه کرد بلکه از طرفی شاخصی برای این است که یک فیلم بلاکباستری را چگونه باید ساخت. درست است که هنوز هم بر سر انتخاب اینکه کدام یک از این سه شاهکار بهترین است، مناقشهای بین طرفداران و صاحبنظران وجود دارد ولی این را باید دانست که دیالوگ آغازین «یاران حلقه» واقعا شاعرانه است. با ارائهی فضایی کنجکاویبرانگیز از سرزمین میانه که به دست جریان حاکم شیطانی و فاسد دگرگون شده است، لحن آرامشبخش شخصیت گالادریل (با بازی کیت بلانشت) آن افسون دلربای فیلم در لحظهی آغازین را به ما میدهد.
۷. نابودگر ۲: روزی داوری (Terminator ۲: Judgment Day)
«زندگی سه میلیارد انسان در بیست و نهم آگوست ۱۹۹۷ از بین رفت. بازماندگان آتش سلاح هستهای که اون روز را روز داوری جنگ نامیدن، یک بار دیگه زندگی کردن تا فقط با یک کابوس جدید روبهرو بشن: جنگ علیه ماشینها.»
وسعت دید، جاهطلبی و مقیاس آخرالزمانی دنبالهی علمی تخیلی جیمز کامرون تاثیری عظیم بر آیندهی فیلمسازی آثار علمی تخیلی داشت، با قراردادن نقش ابرشرور فیلم در نقطهی مرکزی داستان و طرح این پرسش که آیا اصلا او یک ضدقهرمان است یا نه؟ همهی اینها با سکانس ابتدایی وحشتآفرین و سریعا درگیرکنندهای آغاز میشود که در آن دوربین حول یک زمین مخروبهی مهآلود که پر از آوار و جمجمههای انسانها است، میگردد.
راوی این سکانس کوتاه سارا کانر است که مونولوگش با رباتی فلزی که پایش را بر روی جمجمهی انسان میگذارد و فضایی که غرق در غبار است، قطع میشود.
۶. گاو خشمگین (Raging Bull)
«من اون فریادها را به خاطر دارم. هنوز هم توی گوشم صدا میدن. بعد از سالها، توی فکرم موندن. همش به این خاطر که یک شب لباسم را در آوردم و کاری که کردم، یادم رفت لباس زیر بپوشم.»
به طرق مختلفی، فیلم ماندگار دربارهی بوکس مارتین اسکورسیزی، اثر ورزشی ویرانگری است که به قواعد مرسوم موجود در کتاب راهنمای این ژانر پشت پا میزند. این فیلم که کمتر دربارهی خود ورزش یا حتی راجع به هر مشخصهی دیگری از یک ورزشکار است، بیشتر راجع به فردی شکننده است که به خاطر حسادت و تزلزل جنسی شکسته است و وقت خود را در رینگ بوکس میگذراند تا به نوعی خود را تنبیهی سرسختانه و وحشیانه کرده باشد.
این مونولوگ ابتدایی مستقیما دربارهی اضطراب جنسی و ترسی شخصی صحبت میکند با نسخهای پابهسنگذاشته از کاراکتر اصلی که زمان بوکسوربودن خودش را با آمیزهای از چشماندازی روشن و نوستالژی به یاد میآورد.
همان طور که صحنهای پویا میتواند تماشاگر را فورا وارد ماجرا کند، نتایج زیادی هم میتواند از تاثیر انفجاری دیالوگهای ابتدایی فیلمها حاصل شود؛ دیالوگهایی که قادرند نفس مخاطب را بند بیاورند و آنها را با سکوتی میخکوبکننده سرجایشان بنشاند؛ گرچه هر فیلمی توانایی چنین کاری را ندارد. فهرست پیش روی ما ۱۰ دیالوگ آغازین برتر تاریخ سینم ا را گردآورده است، با حضور برخی از بهترین نامها در این صنعت؛ از استنلی کوبریک تا مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کوپولا.
مواردی که در این فهرست گنجانده شدهاند، تنها خطهایی از دیالوگهایی به حساب میآیند که کاراکترهای فیلم ادا کردهاند، نه جملاتی مثل روزی روزگاری در کهکشانهای بسیار دور. علاوه بر این، گفتوگوهای خارج از صحنهی اصلی در این فهرست گنجانده نشدهاند و دیالوگهای ارزیابیشده یا اولین عبارت فیلم بودهاند یا اولین دیالوگ مهم فیلم.
۱۰. کار درست را بکن (Do The Right Thing)
«بیدار شین، بیدار شین، بیدار شین، بیدار شین، بلند شین، بلند شین، بلند شین، بلند شین!»
کمدی درام تابستانی و نمادین اسپایک لی لبریز از انرژی و شوری برقآساست که فیتیلهی دینامیت زیر پوست گروهی در بروکلین را روشن میکند که از شدت تنش نژادی در تنگناست. کارگردان خودش در نقش اصلی بازی میکند و دنی آیلو، جیانکارلو اسپوزیتو، روبی دی، ساموئل ال. جکسون، جان تورتورو و رزی پرز دیگر بازیگران «کار درست را بکن» هستند.
این خط از فیلمنامه که حال و هوای صحنه را به خوبی مهیا میکند، به سان گذاری دلنشین از تیتراژ ابتدایی دیوانهوارش با آهنگ «Fight the Power» گروه پابلیک انمی است که ریتم سرآغاز فیلم را ثابت نگه میدارد و از طرفی ضرورت توجه به پیام اصلی فیلم را گوشزد میکند.
۹. نمایش ترومن (The Truman Show)
«حوصلهمون سر رفته از دیدن بازیگرایی که احساسات جعلی تحویل ما میدن. از آتشبازی و جلوههای ویژه خسته شدیم. درسته جایی که اون زندگی میکنه، یک جورایی یک نسخهی بدلیه، اما هیچ چیز قلابی دربارهی خود ترومن وجود نداره. نه نمایشنامهای، نه برگهی یادآوری. همیشه شکسپیر نیست، اما اصیل و واقعیه. خود زندگیه.»
با همهی آن کمدی، درام نوآورانه و هستهی احساسی غمانگیزش، همیشه حقیقتی فرازمینی درباره «نمایش ترومن» وجود دارد که از قضا با جامعهی معاصر جور درمیآید. چندین لحظه در فیلم وجود دارد که این حقیقت را بهتر از دیالوگ آغازینی بازگو میکند که دارد راجع به اشتیاق و علاقهی زیاد نسبت به برنامههای زندهی تلویزیونی و تنگنای اخلاقی که آنها به تصویر میکشند، صحبت میکند.
گرچه برنامههای زندهی تلویزیونی در اواخر دههی ۱۹۹۰ هم وجود داشتند اما با این حال درام کلاسیک پیتر ویر حتی از زمان خودش هم جلوتر بود با جیم کری در نقش اصلی که یکی از بهترین بازیهای حرفهی هنری خود را ارائه میدهد.
۸. ارباب حلقهها: یاران حلقه (The Lord of The Rings: The Fellowship of The Ring)
«جهان تغییر کرده. من این را در آب احساس میکنم. در زمین احساس میکنم. این را در هوا استشمام میکنم. بسیاری چیزها که قبلا وجود داشت، از دست رفته چرا که زندگان امروز هیچ کدام آن گذشته را به خاطر نخواهند آورد.»
با شروع چیزی که تبدیل به یک فرنچایز فانتزی ماندگار شد، سهگانهی «ارباب حلقهها» پیتر جکسون نه تنها الگویی برای این است که چگونه باید در جهانی شگفتانگیز مکاشفه کرد بلکه از طرفی شاخصی برای این است که یک فیلم بلاکباستری را چگونه باید ساخت. درست است که هنوز هم بر سر انتخاب اینکه کدام یک از این سه شاهکار بهترین است، مناقشهای بین طرفداران و صاحبنظران وجود دارد ولی این را باید دانست که دیالوگ آغازین «یاران حلقه» واقعا شاعرانه است. با ارائهی فضایی کنجکاویبرانگیز از سرزمین میانه که به دست جریان حاکم شیطانی و فاسد دگرگون شده است، لحن آرامشبخش شخصیت گالادریل (با بازی کیت بلانشت) آن افسون دلربای فیلم در لحظهی آغازین را به ما میدهد.
۷. نابودگر ۲: روزی داوری (Terminator ۲: Judgment Day)
«زندگی سه میلیارد انسان در بیست و نهم آگوست ۱۹۹۷ از بین رفت. بازماندگان آتش سلاح هستهای که اون روز را روز داوری جنگ نامیدن، یک بار دیگه زندگی کردن تا فقط با یک کابوس جدید روبهرو بشن: جنگ علیه ماشینها.»
وسعت دید، جاهطلبی و مقیاس آخرالزمانی دنبالهی علمی تخیلی جیمز کامرون تاثیری عظیم بر آیندهی فیلمسازی آثار علمی تخیلی داشت، با قراردادن نقش ابرشرور فیلم در نقطهی مرکزی داستان و طرح این پرسش که آیا اصلا او یک ضدقهرمان است یا نه؟ همهی اینها با سکانس ابتدایی وحشتآفرین و سریعا درگیرکنندهای آغاز میشود که در آن دوربین حول یک زمین مخروبهی مهآلود که پر از آوار و جمجمههای انسانها است، میگردد.
راوی این سکانس کوتاه سارا کانر است که مونولوگش با رباتی فلزی که پایش را بر روی جمجمهی انسان میگذارد و فضایی که غرق در غبار است، قطع میشود.
۶. گاو خشمگین (Raging Bull)
«من اون فریادها را به خاطر دارم. هنوز هم توی گوشم صدا میدن. بعد از سالها، توی فکرم موندن. همش به این خاطر که یک شب لباسم را در آوردم و کاری که کردم، یادم رفت لباس زیر بپوشم.»
به طرق مختلفی، فیلم ماندگار دربارهی بوکس مارتین اسکورسیزی، اثر ورزشی ویرانگری است که به قواعد مرسوم موجود در کتاب راهنمای این ژانر پشت پا میزند. این فیلم که کمتر دربارهی خود ورزش یا حتی راجع به هر مشخصهی دیگری از یک ورزشکار است، بیشتر راجع به فردی شکننده است که به خاطر حسادت و تزلزل جنسی شکسته است و وقت خود را در رینگ بوکس میگذراند تا به نوعی خود را تنبیهی سرسختانه و وحشیانه کرده باشد.
این مونولوگ ابتدایی مستقیما دربارهی اضطراب جنسی و ترسی شخصی صحبت میکند با نسخهای پابهسنگذاشته از کاراکتر اصلی که زمان بوکسوربودن خودش را با آمیزهای از چشماندازی روشن و نوستالژی به یاد میآورد.
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...