۰۱-۰۴-۹۶، ۰۷:۱۶ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۰۱-۰۴-۹۶، ۰۷:۱۷ ب.ظ توسط خانوم معلم.)
زنی برای اینکه بفهمه شوهرش بعد از رفتن اون چه احساسی پیدا میکنه یه نامه مینویسه که نوشته : من دیگه تو رو دوست ندارم و از این خونه میرم.
بعدش زنه میره و زیر تخت قایم میشه!
مرد وقتی وارد خونه میشه و نامه میخونه هورا میکشه بعدش توی نامه یه چیزی مینویسه و به زن دومش زنگ میزنه و میگه که از شر زنم خلاص شدم و سریع بیا کافه!
بعدش زنش که از عصبانیت نمیدونسته چیکار کنه منتظر میمونه تا مرد بره و بعد میره نامه رو میخونه که نوشته :
پات از زیر تخت معلوم بود,من رفتم نون بگیرم!
: )
بعدش زنه میره و زیر تخت قایم میشه!
مرد وقتی وارد خونه میشه و نامه میخونه هورا میکشه بعدش توی نامه یه چیزی مینویسه و به زن دومش زنگ میزنه و میگه که از شر زنم خلاص شدم و سریع بیا کافه!
بعدش زنش که از عصبانیت نمیدونسته چیکار کنه منتظر میمونه تا مرد بره و بعد میره نامه رو میخونه که نوشته :
پات از زیر تخت معلوم بود,من رفتم نون بگیرم!
: )
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.