۰۷-۱۱-۹۶، ۱۰:۳۳ ق.ظ
«اولیور توییست» پرتماشاگرترین نمایش این روزهای تئاتر ایرانی است. این اجرا که حالا قیمت بلیتهایش به نزدیک150 هزارتومان هم رسیده آنقدرمورد استقبال واقع شده که بهمحض آغاز پیشفروش، بلیتهای آن به اتمام میرسد.
روزنامه آسمان ابی - گلاویژ نادری: «اولیور توییست» پرتماشاگرترین نمایش این روزهای تئاتر ایرانی است. این اجرا که حالا قیمت بلیتهایش به نزدیک150 هزارتومان هم رسیده آنقدرمورد استقبال واقع شده که بهمحض آغاز پیشفروش، بلیتهای آن به اتمام میرسد. شاید بتوان گفت این اولین نمایش موزیکال است که با این تعداد بازیگر و هنرور با این حجم دکور روی صحنه میرود. نمایشی پرهزینه که به گفته کارگردانش به سختی میتواند هزینههایش را بازگرداند و تاکنون زیانده بوده است.
حسین پارسایی کارگردان «اولیور توییست» این نمایش را با اقتباس از نسخه سینم ایی موزیکال روی صحنه برده است. شباهتهای زیادی میان این نمایش و آن نسخه وجود دارد و طبیعی است که در اقتباس از یک اثر سینم ایی این اتفاق رخ دهد. پارسایی در این گفتوگو تاکید میکند که این اجرا محصول کار یک نفر نیست و یک رهبر و گروه ارکستر درجه یک، چند طراح درجه یک و تعدادی هنرمند حرفهای در این نمایش حضور دارند و اگر موفقیتی بهدست آمده، در پس آن یک گروه موفق است که با همدلی و همکاری با یکدیگر به این نتیجه رسیدند.
در مواجهه با اجرای «الیور توییست» اولین چیزی که جلب توجه میکند، همسان نبودن نمایشنامه با اجراست. ما تلفیق خوبی از موسیقی و حرکات میبینیم و بیشترین انرژی در همین دو بخش گذاشته شده، اما متن نمایشی مختصر و محدود است و حداقل زمان نمایش به دیالوگ و گفتوگو میان کاراکترها اختصاص داده شده است. درست برعکس این اتفاق در فیلم موزیکال که مایه اقتباس شماست، رخ میدهد. چرا نمایشنامه در اولویت دوم و سوم شما بود؟
این طبیعت نمایش موزیکال است و قرار نبود نسخه موزیکال فیلم عینا به اجرا برسد. چون اگر میخواستیم وفادار به نسخه موزیکال و رمان باشیم زمان نمایش حداقل چهار زمان میبرد؛ بنابراین باید در تنظیم صحنهای اثر مهمترین رویدادها کنار هم قرار میگرفت. چون قصه برای تماشاگر آشناست؛ بنابراین از همان ابتدا سعی کردم از فیلم دور شوم. جز پارتیتور موسیقی که در تمام دنیا همین نسخه اجرا میشود، چیز دیگری را نگه نداشتم. بهخاطر همین از محمدرضا کوهستانی خواستم که در شخصیتپردازیها تغییراتی ایجاد کند بهعنوان مثال خواستم بیل ساکس را بهعنوان قربانی جامعه برجسته کند و الیور به ضرورت طرح شود. چون سرگذشت الیور برای ما روشن است. نمایش با الیور شروع و با داجر تمام میشود. این همان تکرار تاریخ است.
اما من بین فیلم و نمایش شما شباهت زیادی دیدم؟
بخشی از آن اجتنابپذیر است. موضوع، معماری، موسیقی و وقایع نمایشی در همه نسخهها تکرار میشود.
شما حتی میزانسهایی مشابه فیلم دارید. حتی طراحی دکور، لباس و رنگ لباسها در بسیاری از صحنهها بهطور مثال در پرده مربوط به نوانخانه راهپله موجود در آن، حرکت بچهها در این دکور و تعقیب و گریزهای آنها دقیقا شبیه نسخه سینم ایی است.
این یک اقتباس است. وقتی یک نسخه موسیقی وجود دارد آهنگ و ریتم حرکات از پیش مشخص است؛ یعنی شما پذیرفتهاید که براساس موسیقی طراحی حرکت کنید. اولین چیزی که تشابه اثر رانشان میدهد موسیقی است و بعد معماری صحنه و لوکشینی که در آن میزانسن دارید. در صحنه نوانخانه یا خانه فاگین در موسیقی صدای رژه میشنویم. اگر میخواستم از آن میزانس تبعیت نکنم آن وقت نمایش و حرکت بازیگران چیز دیگری میشد، بنابراین این شباهتها اجتنابناپذیر است.
هیچ اشکالی در اینکه نمایش اقتباس است و برخی صحنهها به نسخه سینم ایی شباهت دارند وجود ندارد، اما در فیلم ما واقعگرایی داریم. مثلا خانه فاگین به شکل مخروبهای طراحی شده که بچههای ژولیده و کثیف در آن زندگی میکنند، اما طراحی دکورهای نمایش شما پر از رنگولعاب است و حتی صورت یکی از بچهها هم دودی و خاکی نیست. همه تمیز و شیک و با لباسهای مرتب و رنگارنگ در نمایش حضور دارند.
شما احتمالا گریم بچهها و کهنگی لباسها را ندیدید، البته علاوهبر طراحیها خود فیلم هم طناز و سراپا شور و نشاط است و تلخ نیست.
شما احتمالا گریم بچهها و کهنگی لباسها را ندیدید، البته علاوهبر طراحیها خود فیلم هم طناز و سراپا شور و نشاط است و تلخ نیست.
چرا هست.
خیر نیست. صحنهپردازی خانه فاگین با جزئیات موردنظر شما غیرممکن است. امکانات تالار وحدت چنین اجازهای نمیدهد.
شما این را قبول دارید که فیلم واقعگراتر از نمایش شماست؟
اگر میخواستم همه جزئیاتی را که در فیلم هست نشان دهم تنظیم صحنهای آن و همه قواعد اجرا به هم میریخت.
منظور من این است که میپذیرید نمایش شما فضای شادتری از فیلم دارد؟
خیر اصلا قبول ندارم.
حتی در طراحی لباس و رنگها هم قبول ندارید.
خیر، اگر در بچهها رنج و محنت را نمیبینید، دلیل آن این است که دنیای این کودکان بزهکار، با همان سوسیس کپکزده و شوخیهای احمقانه فاگین شکل گرفته است. در رمان و نسخههای سینم ایی موزیکال هم همینطور است. اینها نمیدانند دست به چه خطری میزنند!
منظور من طراحی صحنه است.
طراحی صحنه تحتتاثیر معماری و تم اجراست. گروهی بچه هستند که دلخوش به یک سرپناه، یک سوسیس کپکزده و هم آوایی با همسنهای خود هستند و یک پیرمرد خبیث به اسم فاگین که او را دوست دارند و میپرستند چون از مادر، پدر و جامعه مهری ندیدند.
اینکه شما نمایش را شاد و رنگی میبینید، به طبیعت اثر مربوط میشود. شما در صحنه کافه غیر از این را میبینید، چند بشکه و میز که به سرعت به یک شهر خالی تبدیل میشود که ترسناک و زمینهساز قتل نانسی است. میخواهم بگویم در دراماتوژی این اثر کاری غیر از این نمیتوانید انجام دهید. درواقع اتمسفر اجرا برایم بسیار مهم بود. دریافت و استنباط من از دراماتوژی «اولیور توییست» این طراحی و ایده اجرا در تالار وحدت بوده است. اگر مشابهتی با فیلم میبینید طبیعت اقتباس است.
اینکه شما نمایش را شاد و رنگی میبینید، به طبیعت اثر مربوط میشود. شما در صحنه کافه غیر از این را میبینید، چند بشکه و میز که به سرعت به یک شهر خالی تبدیل میشود که ترسناک و زمینهساز قتل نانسی است. میخواهم بگویم در دراماتوژی این اثر کاری غیر از این نمیتوانید انجام دهید. درواقع اتمسفر اجرا برایم بسیار مهم بود. دریافت و استنباط من از دراماتوژی «اولیور توییست» این طراحی و ایده اجرا در تالار وحدت بوده است. اگر مشابهتی با فیلم میبینید طبیعت اقتباس است.
بنابراین سعی نکردم به اسم نوآوری با یک انتخاب دیگر اثر را به مخاطره بیندازم. من موظف بودم پکیج جذابی را مقابل تماشاگر بگذارم؛ بنابراین در وهله اول فکر میکردم چه چیزی در این اثر هارمونی ایجاد میکند. چیزی که هر کارگردانی را ترغیب میکند تا بتواند یک پکیج کامل را سرشار از نور، رنگ، انرژی و بازیهای درست کنار هم بگذارد. یک مثال بزنم، شما میبینید که سطح بازی بچهها با بازیگران حرفهای تفاوت چندانی ندارد اگر بین بازی این دو گروه تفاوت زیادی وجود داشت، شما میپذیرفتید؟ این یعنی هماهنگی و هارمونی محض.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !