امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آآآآیییی خداااااا!!!خفت میکنمممممم
#1
خانم جوانی که در کودکستان برای بچه های 4 ساله کار میکرد میخواست چکمه های
یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمیرفت بعد از کلی فشار ...و خم و راست شدن،
بچه رو بغل میکنه و میذاره روی میز، بعد روی زمین بلاخره باهزار جابجایی و فشار چکمه ها
رو پای بچه میکنه و یه نفس راحت میکشه که ...
هنوز آخیش گفتن تموم نشده که بچه میگه این چکمه ها لنگه به لنگه است .
خانم ناچار با هزار بار فشار و اینور و اونور شدن و مواظب باشه که بچه نیفته هرچه تونست کشید
تا بلاخره بوتهای تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآورد .
گفت ای بابا و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست پای بچه کرد که لنگه به لنگه نباشه
ولی با چه زحمتی که بوت ها به پای بچه نمیرفتن و با فشار زیاد بلاخره موفق شد که بوت ها رو پای این کوچولو بکنه
که بچه میگه این بوتها مال من نیست.
خانم جوان با یه بازدم طولانی و کله تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبانگیرش شده. با خستگی تمام نگاهی به بچه انداخت و گفت آخه چی بهت بگم. دوباره با زحمت بیشتر این بوت های بسیار تنگ رو در آورد.
وقتی تمام شد پرسید خب حالا بوت های تو کدومه؟ بچه گفت همین ها بوت های برادرمه ولی مامانم گفت اشکالی نداره میتونم پام کنم....
مربی که دیگه خون خونشو میخورد سعی کرد خونسردی خودش رو حفظ کنه و دوباره این بوتهایی رو که به پای این بچه نمیرفت به پای اون کرد یک آه طولانی کشید وبعد گفت
خب حالا دستکشهات کجان؟
توی جیبت که نیستن. بچه گفت توی بوتهام بودن دیگه!!
All day, all night, I’ll be waitin’ standby
Can’t stop because I love it, hate the way I love you
All day all night, maybe I’m addicted for life, no lie.
I’m not too shy to show I love you, I got no regrets
I love you much, too much to hide you, this love ain’t finished yet.
پاسخ
سپاس شده توسط: nafas ، atena khanum ، admin ، maedeh ، MeNa ، مهتاب
#2
عجب بچه سرتق ومردم ازاریdviadviadviadvia
من خدایی دارم که دست گیـــر است نه مچ گیــــر ............
پاسخ
سپاس شده توسط: barane ، admin ، MeNa
#3
من بودم بچه هرو میکشتم بعد مامانشو میکشتمtwoltyuityui
تنهــا بودن قــدرت مــی خــواهــد

و ایـن قــدرت را کســی بـه مـن داد

کـه روزی مـی گفت: تنهــــایـت نمــی گــذارم....
[عکس: smilie_girl_111.gif]
پاسخ
سپاس شده توسط: barane ، admin ، MeNa
#4
وای اگه من بودم میزدم یه جاشو ناقص میکردم
و خدایی که در این نزدیکیست..!
پاسخ
سپاس شده توسط: admin ، barane ، MeNa
#5
بايد رو اين بچه ها كار كرد و حتما خيلي هم پيشرفت ميكنن و باهوشن xcvl
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط: barane ، maedeh ، MeNa
#6
واقعا خیلی اعصاب داشته مربیه.TongueTongueasnaasnaasnaasnamaramara
پاسخ
سپاس شده توسط: MeNa
#7
وای باید یه تو سری به این بچه زد بعد ارشادش کرد aai
چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـــمـ
بـﮧ هــَـــوآی تـُـو
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
ای وای خدا به داد مربی برسه چه حوصله ای داشته.....
لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا ......

بدان روزی دنیا آنقدر شرمنده میشود که بجای پاسخ لبخند با تمام سازهایت

میرقص د...
پاسخ
سپاس شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان