امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آیا پیامبر اسلام معجزه داشته است؟
#1
❁﷽❁

[عکس: 53742515034224144478.jpg]




قرآن و معجزات پیامبر



پرسش:
با این که معجزات فراوانی را به محمد نسبت می دهند ولی اگر به کتاب اصلی اسلام (قرآن) رجوع کنیم چیز دیگری می بینیم:
1- «اگر بخواهیم معجزه ای از آسمان فرو می آوریم که در برابر آن گردن هایشان خاضع گردد»(شعرا/4). اگر محمد معجزه ای داشت این آیه آورده نمی شد بلکه گفته می شد فلان معجزه فرو آورده شد.
2- وقتی از او تقاضای معجزه می کردند(اسراء/90تا93) معجزه برایشان نمی آورد. سوال این است پس مردم از کجا بفهمند که محمد پیامبر است؟!
3- در آیه 133 سوره طه، مردم از محمد درخواست معجزه می کنند و محمد می گوید که برای پیامبران گذشته آوردیم که در کتبشان نوشته شده است! آیا ما باید از معجزات موسی و عیسی به این نتیجه برسیم که محمد پیامبر است؟!
4- در آیه 183 سوره آل عمران، طفره رفتن محمد نشان می دهد که او معجزه ای انجام نداده که اگر انجام می داد این را در قرآن ثبت می کردند نه این جواب بی معنی را!
5- در آیه 109 سوره انعام، مردم می گویند سخت سوگند خوردند که اگر معجزه آورده شود ایمان می آورند، و محمد در جواب می گوید معجزه از جانب خداست و اگر هم بیاید ایمان نمی آورید! این جواب محمد نشان می دهد که او معجزه ای نداشته که اگر داشت می آورد.
6- اما شق القمر: آیه 1 سوره قمر مربوط به معجزه "شق القمر" از سوی محمد است اما ایراداتی به این موضوع وارد است:
1. مشخص است که این آیه به قیامت اشاره دارد.
2. از طرفی اگر چنین معجزه ای رخ داده باشد مردم سرزمین های اطراف که فاصله زمانی زیادی با مکه نداشتند باید این را ثبت می کردند ولی در کتب تاریخی ثبت نشده است.
3. اگر چنین معجزه ای رخ داده باشد نیاز نبود محمد در آینده در جواب به سوال مردم که از او معجزه خواستند از جواب دادن طفره برود بلکه با افتخار می گفت من شق القمر کردم.


پاسخ:
در ابتدا لازم به ذکر است قرآن کتاب ارزش ها و بیان تعالیم الهی برای هدایت و راهنمایی انسان به سوی سعادت و کمال است؛ لذا انتظارمان بایستی به واقع باشد، نه این که انتظار داشته باشیم همه چیز در قرآن بیان شده باشد و یا برای همه قابل فهم باشد.
از طرفی نمی توان سنت (قول، فعل و تایید) پیامبر صلی الله علیه وآله و اهلبیت علیهم السلام که مفسران حقیقی قرآن هستند را از قرآن جدا دانست؛ چرا به ادله مختلف (عقلی، قرآنی، روایی و ...) همراهی این دو با هم، در جای خود به اثبات رسیده است.
در ادامه، آیاتی که اشاره کرده اید را بررسی می کنیم تا برداشت غلط و اشتباه شما روشن شود:

آیه اول: «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤْمِنِين‏ إِن نَّشَأْ نُنزَّلْ عَلَيهِم مِّنَ السَّمَاءِ ءَايَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لهَا خَاضِعِين‏»؛ گويى مى ‏خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر اينكه آنها ايمان نمى ‏آورند. اگر ما اراده كنيم، از آسمان بر آنان آيه‏ اى نازل مى ‏كنيم كه گردن هايشان در برابر آن خاضع گردد.(1)
برداشت شما از این آیه، اشتباه و نادرست است. به آیه قبل توجه داشته باشید. این آیات در مقام بیان شمارش معجزات پیامبر نیستند. پیام آیات این است که ایمان آوردن و نیاوردن کافران سودی برای خدا ندارد و خداوند اگر می خواست کاری می کرد تا همگی ایمان بیاورید، ولی از آن جا که ایمان اجباری ارزشی ندارد، خداوند چنین نکرده و نمی کند. پس ای پیامبر، تا این حد (که از شدت ناراحتی بخواهی جانت را از دست بدهی) نگران ایمان نیاوردن کافران نباش.
در ضمن، وقتی بزرگترین معجزه الهی پیامبر، قرآن کریم است دیگر جایی ندارد که به سایر معجزات اشاره شود.
آیه دوم: «وَ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتىَ‏ تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنبُوعًا ... قُلْ سُبْحَانَ رَبىّ‏ِ هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرًا رَّسُولا»؛ و گفتند: «ما هرگز به تو ايمان نمى‏ آوريم تا اينكه چشمه ‏جوشانى از اين سرزمين (خشك و سوزان) براى ما خارج سازى؛ يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد و نهرها در لا به ‏لاى آن جارى كنى؛ يا قطعات (سنگهاى) آسمان را ـ آن چنان كه مى ‏پندارى ـ بر سر ما فرود آرى؛ يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى؛ يا براى تو خانه ‏اى پر نقش و نگار از طلا باشد؛ يا به آسمان بالا روى حتى اگر به آسمان روى، ايمان نمى ‏آوريم مگر آنكه نامه ‏اى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم!» بگو: منزه است پروردگارم (از اين سخنان بى ‏معنى)! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟!(2)
همان طور که واضح و روشن، کافران برای ایمان آوردن، معجزاتی را پیشنهاد می کردند؛ به این معجزات، معجزات اقتراحی و پیشنهادی گفته می شود که برخی از آنان مانند شق القمر و ... به اذن الهی آورده می شد، ولی برخی نیز عملی نمی شد. زیرا کافران برای تمسخر پیامبر و نیز بی اعتنایی و بی احترامی به قرآن، چیزهایی را به عنوان معجزه از پیامبر می خواستند بدون این که قصد ایمان آوردن داشته باشند.
خداوند به معجزات اقتراحی و پیشنهادی که پس از اتمام حجت و از روی هوی و هوس و بهانه جویی بوده و کافران جز ایذاء و تمسخر پیامبر، هدفی نداشتند، پاسخ نمی داده و چنین معجزاتی را نمی آورده است.
«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ»؛ با نهايت اصرار، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر نشانه‏ اى [معجزه ‏اى‏] براى آنان بيايد، حتماً به آن ايمان مى‏ آورند بگو: «معجزات فقط از سوى خداست (و در اختيار من نيست كه به ميل شما معجزه ‏اى بياورم) و شما از كجا مى‏ دانيد كه هر گاه معجزه ‏اى بيايد (ايمان مى ‏آورند؟ خير،) ايمان نمى ‏آورند!»(3)
پیام و مفهوم این آیات اين است كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) به پيشنهادهای مشركان در باره معجزه جواب مثبت ندادند و طبق دلخواه آنان، معجزه نياوردند.
خداوند در باره چنین تقاضایی می فرماید: «وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيهِمُ الْمَلَئكَةَ وَ كلَّمَهُمُ المَوْتىَ‏ وَ حَشرْنَا عَلَيهِمْ كلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ قُبُلًا مَّا كاَنُواْ لِيُؤْمِنُواْ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَ لَاكِنَّ أَكْثرَهُمْ يجْهَلُونَ»؛ (و حتّى) اگر فرشتگان را بر آنها نازل مى ‏كرديم، و مردگان با آنان سخن مى ‏گفتند، و همه چيز را در برابر آنها جمع مى ‏نموديم، هرگز ايمان نمى ‏آوردند مگر آنكه خدا بخواهد! ولى بيشتر آنها نمى ‏دانند!(4)
این آیات نشان می دهند که پیامبر صلی الله علیه وآله به دستور خداوند، به چنین تقاضاهایی عمل نمی کردند.
آیه سوم: «وَ قَالُواْ لَوْ لَا يَأْتِينَا بَايَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتهِم بَيِّنَةُ مَا فىِ الصُّحُفِ الْأُولى‏»؛ گفتند: چرا (پيامبر) معجزه و نشانه ‏اى از سوى پروردگارش براى ما نمى‏ آورد؟! (بگو:) آيا خبرهاى روشنى كه در كتابهاى (آسمانى) نخستين بوده، براى آنها نيامد؟!(5)
برداشت شما از این آیه هم اشتباه است. آیه نمی گوید شما از معجزات حضرت موسی و عیسی به نبوت پیامبر برسید؛ بلکه می فرماید آیا این قرآن که به عنوان بینه و نشانه ای است برای آن چه در کتب پیشنیان بوده، به عنوان معجزه کفایت نمی کند که شما می گویید چرا پیامبر برای ما معجزه ای نمی آورد.
توجه داشته باشید که مراد از «بَيِّنَةُ» همان قرآن است لذا اصلا آن طور که شما گمان کرده اید نیست.
وقتی کسی درس نخوانده، ادعایی کند که در کتب پیامبران قبلی آمده است، آیا این خود امتیاز و وجه تمایز خاصی نیست؟! پیامبر صلی الله علیه وآله در قرآن، مطالبی را از کتب پیشین بیان می فرماید و یا شهادت به چیزهایی می دهد که در کتب پیشین بوده است، بدون این که آن کتب را خوانده و یا تعلیم دیده باشد، آیا این را نمی توان به عنوان اعجاز پذیرفت؟!
قرآن می خواهد همین را به مشرکان و کافران تذکر بدهد. این قرآن معجزه و در اثر ارتباط با عالم غیب، بر پیامبر نازل شده است؛ و یکی از نشانه های آن هم این است که چیزهایی از کتب پیشین به شما می گوید که در آن کتب وجود دارد. توجه داشته باشید که در این فرض، حتی خبر دادن از کتب تحریف شده هم می تواند نشانه باشد چرا که با این حال پیامبر از چیزی خبر داده که تاکنون نخوانده و تعلیم ندیده ولی از آن آگاه بوده است.
بنابر این؛ خداوند خطاب می فرماید آیا این قرآن که بیّنه ای بر آن چه در کتب پیشین است، به عنوان معجزه کفایت نمی کند که شما تقاضای معجزه یگر دارید؟!
این خطاب در پاسخ به کافران و مشرکان است که از روی اهانت و تحقیر، معجزه بودن قرآن را قبول نداشته، و از روی بهانه جویی، معجزه عینی و خارجی تقاضا می کردند.
آیه چهارم: «الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتىَ‏ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلىِ بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِين‏»؛ (اينها) همان كسانى (هستند) كه گفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا (اين معجزه را انجام دهد:) يك قربانى بياورد، كه آتش [صاعقه آسمانى‏] آن را بخورد!» بگو: «پيامبرانى پيش از من، براى شما آمدند و دلايل روشن، و آنچه را گفتيد آوردند پس چرا آنها را به قتل رسانديد اگر راست مى ‏گوييد؟!»(6)
تاريخ گذشته بنی اسرائیل و نیز برخوردهاى مختلفى كه با پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله داشتند، اين حقيقت را به خوبى ثابت می كرد كه منظور یهودیان، هرگز تحقيق و به دنبال حقیت بودن نبوده بلكه آن ها هر روز براى فرار از پذيرش اسلام، در برابر فشار محيط و استدلال های روشن قرآن، پيشنهاد جديدى مى ‏كردند، و اگر هم انجام مى‏ شد باز ايمان نمى ‏آوردند، زیرا آن ها در كتاب هاى خود تمام نشانه ‏هاى پيامبر اسلام را خوانده بودند و با اين حال از قبول حق، سرباز مى ‏زدند. به تصریح قرآن (بقره، 146؛ انعام، 20)، اهل کتاب (یهودیان و ...) پیامبر را مانند فرزندان خود می شناختند، با این حال از پذیرش حق سر باز می زدند.
اگر تاریخ را مطالعه و در باره بنی اسرائیل اطلاعاتی کسب کنید، به راحتی به بهانه جویی های آنان اذعان می کنید.
این آیات نیز در جواب بهانه جویی های بنی اسرائیل است. به آن ها می فرماید اگر شما به دنبال حق و حقیقت بودید، پیامبران الهی را تکذیب نمی کرده و آن ها را به قتل نمی رساندید.
این پاسخی منطقی و برخوردی معقول در برابر بهانه جویی های بنی اسرائیل در نپذیرفتن اسلام است.

آیه پنجم: «وَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانهِمْ لَئنِ جَاءَتهُْمْ ءَايَةٌ لَّيُؤْمِننُ‏َّ بهَا قُلْ إِنَّمَا الآيَاتُ عِندَ اللَّهِ وَ مَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُون‏»؛ با نهايت اصرار، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر نشانه ‏اى [معجزه‏ اى‏] براى آنان بيايد، حتماً به آن ايمان مى ‏آورند بگو: «معجزات فقط از سوى خداست (و در اختيار من نيست كه به ميل شما معجزه ‏اى بياورم) و شما از كجا مى ‏دانيد كه هر گاه معجزه ‏اى بيايد (ايمان مى ‏آورند؟ خير،) ايمان نمى ‏آورند!»(7)
این کاملا منطقی و معقول است که نباید به دنبال بهانه جویی افرادی، از آن ها حرف شنوی داشت و به خواسته های آن ها که از روی هوی و هوس و نه به قصد رسیدن به حق و حقیقت است، عمل نمود.
شما نمی توانید حقایق تاریخی را نادیده گرفته و آن ها انکار کرده تا بتوانید آن چه در ذهن دارید را به قرآن نسبت داده و از آن ایراد بگیرید.
بهانه جو بودن بنی اسرائیل و زیر بار حق نرفتن و مخالفت با پیامبران و کشتن آن ها، از حیث تاریخ و ... به اثبات رسیده است. این آیات نیز ناظر به همان بهانه جویی های آن ها است. و در برخورد با افراد بهانه جو، چنین گفتار و رفتاری که قرآن انجام داده است، کاملا منطقی و معقول است.
شما برای اثبات ادعایتان ابتدا باید ثابت کنید بنی اسرائیل افراد بهانه جویی نبوده و به دنبال حقیقت بوده اند؛ در حالی که تاریخ و منابع علمی و ... بهانه جو بودن آن ها را ثابت می کند.
با وجود بهانه جو بودن آن ها، هر انسان عاقل و منطقی ای می داند که نباید خود را بازیچه آنان قرار دهد زیرا آن ها به دنبال حق و حقیقت نیستند بلکه برای رفتن به دنبال هوی و هوس خود به دنبال بهانه می گردن د و می خواهند به این بهانه، حق را نپذیرند.
آیه ششم: معجزه شق القمر
«اقْترَبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِن يَرَوْاْ ءَايَةً يُعْرِضُواْ وَ يَقُولُواْ سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ وَ كَذَّبُواْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَاءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِر»؛ قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت! و هر گاه نشانه و معجزه‏ اى را ببينند روى گردانده، مى‏ گويند: «اين سحرى مستمر است»! آنها (آيات خدا را) تكذيب كردند و از هواى نفسشان پيروى نمودند و هر امرى قرارگاهى دارد!(8)
در باره اشکال اول باید گفت: شکافته شدن ماه یا همان شق القمر، یکی دیگر از معجزات پیامبر صلی الله علیه وآله است. معجزه شق القمر از معجزات پیشنهادی و اقتراحی است یعنی در پی درخواست مشرکان بر وقوع چنین معجزه ای، به وقوع پیوسته است.
بله، قسمت اول آیه مربوط به قیامت است ولی همراهی این دو فقره با هم می توان بدین خاطر باشد که شكافتن ماه، خود دليلى است بر امكان به هم ريختن نظام كواكب، و نمونه كوچكى است از حوادث عظيمى كه در آستانه رستاخيز در اين جهان رخ مى ‏دهد، چرا كه تمامى كواكب و ستارگان و زمين، در هم مى ‏ريزند و عالمى نو به جاى آن ها ايجاد مى‏ شود.
از طرفی آیه بعد که در باره مشرکان و سحر دانستن آن است، دلیلی دیگر بر معجزه شق القمر است، چرا که اگر ناظر به برپایی قیامت باشد، در آن زمان که پرده ها افتاده و حقایق عالم آشکار شده است، دیگر معنا ندارد که مشرکان باز هم آن را انکار کرده و سحر و جادو بدانند.
لذا همین که مشرکان آن را منتسب به پیامبر دانسته و آن را سحر و جادو می دانند و تکذیب می کنند، دلیل است بر این که این شق القمر اشاره به همان صدر اسلام است.
در باره اشکال د.م باید گفت: تقاضای دو نیم شدن ماه از سوی مشرکان و انجام آن از سوی رسول اکرم صلی الله علیه وآله، به طرق مختلف و توسط بسیاری نقل شده تا جایی که در حد شهرت و تواتر است، لذا جای شکی باقی نمی گذارد.
اما این که چرا در کتب تاریخ غیر اسلامی نیامده است، با تجزيه و تحليلى روى جهات مختلف اين مساله، موضوع روشن می شود:
1. بايد توجه داشت كه ماه همواره در نيمى از كره زمين قابل رؤيت است، نه در تمام آن، بنا بر اين نيمى از مردم روى زمين از اين حساب خارجند.
2. در نيمى از همين نيم كره نيز اكثريت قريب به اتفاق آن ها در خوابند، زيرا بعد از نيمه شب است، به اين ترتيب تنها يک چهارم مردم جهان مى‏ توانند از چنين حادثه ‏اى با خبر شوند.
3. در بخش قابل رؤيت نيز هيچ مانعى ندارد كه قسمت هاى قابل توجهى از آسمان ابرى، و چهره ماه با ابر پوشيده شده باشد.
4. حوادث آسمانى در صورتى جلب توجه افراد مى‏ كند كه يا مانند صاعقه ‏ها توأم با سر و صداى شديد باشد، يا مانند خسوف و كسوف كلى نور به طور كامل قطع شود، آن هم براى يک مدت نسبتا طولانى.
به همين دليل در خسوف هاى جزیى و ماه گرفتگی هاى مختصر اگر قبلا از طرف منجمين اعلام نشود، كمتر كسى با خبر مى ‏گردد، و حتى گاه بسيارى از مردم از خسوف كلى نيز بى خبر مى ‏مانند.
5. وسائل ثبت مطالب در تاريخ و نشر آن در آن زمان ها محدود بود، و حتى تعداد باسوادها بسيار كم بودند، و كتاب ها خطى بود، مثل امروز نبود كه حوادث مهم، برق ‏آسا به وسيله راديوها و تلويزيون ها و مطبوعات و ... در سراسر جهان نشر شود.
لذا نمى ‏توان از عدم ذكر اين حادثه در غير تواريخ اسلامى تعجب كرد، و آن را دليل بر نفى آن گرفت.(9)
در باره اشکال سوم باید گفت: مشرکان همه این موضوع را می دانستند و نیازی به تکرار نداشت زیرا آن ها قصد ایمان آوردن نداشتند. کما این که در امت های گذشته هم با دیدن شکافته شدن کوه و بیرون آمدن شتر با فرزندش، شکافته شدن دریا، زنده شدن مرده، شفای کور مادر زاد، و ... باز هم ایمان نیاوردند.
لذا این دلیل شما اصلا وارد نیست زیرا در جایی می توان چنین گفت که طرف مقابل به دنبال حقیقت باشد، نه افرادی که از ابتدا اصلا قصد ایمان آوردن و پذیرفتن حقیقت را ندارند.
نکته: سایر معجزات پیامبر صلی الله علیه وآله از طریق نقل های تاریخی و روایی بیان و ثابت شده است، لذا بایستی در جای خود پیگیر آن ها بود.

___________

  1. شعراء 3و4.
  2. اسراء، 90-93.
  3. انعام، 109.
  4. انعام، 111.
  5. طه، 133.
  6. آل عمران، 183.
  7. انعام، 109.
  8. قمر، 1-3.
  9. تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏23، ص 17.
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
ممنون aar

نظر منه البته ولی

میشه بافونت کوچیکتر باشهxcvl
الکی الکی هم که شده شاد باش تا راستی راستی باورت بشه و زندگیت پر از شادی بشه
مخصوص امضا و آواتار دوستانی که شورغم رو درآوردن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
(۱۷-۰۵-۹۵، ۰۷:۱۹ ب.ظ)barooni نوشته: ممنون aar

نظر منه البته ولی

میشه بافونت کوچیکتر باشهxcvl
الان خوبه عزیزم؟
تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
عالیmara
الکی الکی هم که شده شاد باش تا راستی راستی باورت بشه و زندگیت پر از شادی بشه
مخصوص امضا و آواتار دوستانی که شورغم رو درآوردن
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ماه رمضان امسال 30 روز است یا 29 روز ؟ admin 1 205 ۰۳-۰۴-۹۶، ۱۱:۲۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  زندگی در برزخ چگونه است؟ لیلی 0 145 ۱۵-۰۱-۹۶، ۰۴:۰۹ ب.ظ
آخرین ارسال: لیلی
  عسکری صحیح است یا عسگری؟ nza3380 1 275 ۱۹-۰۹-۹۵، ۰۴:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: admin

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ملکه برفی (۱۷-۰۵-۹۵, ۱۱:۰۷ ب.ظ)، نويد (۱۷-۰۵-۹۵, ۱۱:۴۵ ب.ظ)، nza3380 (۱۸-۰۵-۹۵, ۰۶:۱۱ ب.ظ)، barooni (۱۷-۰۵-۹۵, ۰۷:۵۹ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان