امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اعتراف میکنم!!
#1
سری جدید اعترافات طنز و خنده دار را برای شما آماده کرده ایم . شاید خیلی از این اعترافات برای شما اتفاق افتاده باشد.




اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد میشم اسم تابلو مغازه هارو می خونم اگه تو ماشینم باشم سعی میکنم همرو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد میگیرم اَصَن یه وضعی!!!


-------------------------- + --------------------------


این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه هارو تیتر روزنامه هارو بخونین تا روخونیتون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم!!


-------------------------- + --------------------------


اعتراف میکنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش موس رو میگیرم جولویه اون نوار سبزه تا به اون برسه بعد که یکم میره جلو خر کیف میشم میگم ایول بودو بودو برس به اون سبزه دیگه چیزی نمونده !!


-------------------------- + --------------------------


اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه !!!


-------------------------- + --------------------------


اعتراف می کنم تا راهنمایی به سبقت میگفتم سرقت اول راهنمایی که رفتم تازه فهمیدم این دوتا باهم فرق دارن


-------------------------- + --------------------------


اعتراف می کنم با دوستم رفته بودیم رستوران که یه پسری که تازه غذاشو سفارش داده بود یک گاز از ساندویچش خورد رفت من دوستم یه نگاهی به هم کردیم وحمله کردیم به غذای طرف در حال بلعیدن بودیم که آقا برگشت
نگو رفته موبایلشو بیرون جواب بده دوباره یک نگاهی به هم کردیم و الفرار


-------------------------- + --------------------------


اعتراف می کنم بچه که بودم وقتی می شنیدم یکی میگه موهامو بلند کردم فکر می کردم یعنی یه دارویی چیزی میزنه به موهاش تا بلند بشه!


-------------------------- + --------------------------


فکر نکنم به اعتراف نیاز داشته باشم چون هر چی میشد مینداختن گردن من چه اعتراف می کردیم چه نمی کردیم تقصیر من بودا


-------------------------- + --------------------------


اعتراف میکنم بعد از سه سال برای اولین بار به آبی و قرمزه روی شیر دستشویی دانشگاه اعتماد کردم با اینکه ۳ ساعت گذشته اما هنوز خیلی پشیمونم !


-------------------------- + --------------------------



اعتراف می کنم اول دبستان که بودم زنگ تفریح که میشد از ترس اینکه آخر زنگ تفریح نتونم صفو پیدا کنم یکی از هم کلاسیامو نشون می کردم تا آخر زنگ تعقیبش می کردم که صفو پیدا کنم!


-------------------------- + --------------------------


اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمیشه. درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نه، بازم جا نمیشه!:|


-------------------------- + --------------------------


اعتراف میکنم موقعی که بچه بودم ، کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم ، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خوشگل و شیک میپوشیدم، که وقتی تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن!


-------------------------- + --------------------------


اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حتماً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم

All day, all night, I’ll be waitin’ standby
Can’t stop because I love it, hate the way I love you
All day all night, maybe I’m addicted for life, no lie.
I’m not too shy to show I love you, I got no regrets
I love you much, too much to hide you, this love ain’t finished yet.
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  من زندگی خودم را میکنم . !!Tina!! 0 144 ۰۳-۰۵-۹۶، ۰۷:۱۳ ق.ظ
آخرین ارسال: !!Tina!!
  جالب ترین اختراعات امریکا (توصیه میکنم ببینید) PedraM 7 633 ۲۱-۰۸-۹۲، ۰۴:۱۱ ب.ظ
آخرین ارسال: ice Girl
  اعتراف نامه اواجون 0 387 ۱۵-۱۰-۹۱، ۱۰:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: اواجون

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان