ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست یک=ترس
چیزی در مورد ترس وجود دارد که به طور غریزی و مستقیم خوی حیوانی انسان را خطاب قرار می دهد. میلیونها سال سیر تکاملی روان شناسی محرک های مشخصی از ترس را در اذهان ما نهادینه کرده است؛ غ*ر*ی*ز*ه بقا! ترس از تاریکی که شاید جانوران درنده در انتظار ما کمین کرده باشند؛ ترس از حیواناتی با دندان های تیز بزرگ که در چشم بر هم زدنی می توانند ما را وعده غذایی خود کنند؛ ترس از عنکبوت های سمی که می توانند با یک نیش ما را به کشتن دهند. این ترس به قدری در روان شناسی رشد ما ریشه دار شده که تحقیقات انجام شده توسط "نوبو ماساکاتا" نشان می دهد کودکان حول و حوش 3 سال روی صفحه نمایش کامپیوتر مارها را راحت تر از گلهاتشخیص می دهند! تحقیقات "کریستوف کوک" نشان میدهد که آمیگدال راست - بخشی از مغز که در رابطه با یادگیری ترس است - به هنگام دیدن تصاویر حیوانات واکنش های شدیدتری از خود نشان می دهد تا دیدن تصاویری از انسان، اماکن و اشیایی که حتی ممکن است در دنیای متمدن امروز بسیار هم خطرناک تر باشند.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست دوم=ترس
این شاید توضیحی باشد از شکل هیولاها در دنیای ما: موجوداتی با دندانهای تیز یا ظاهری به شکل مار. ترس از زنده خورده شدن توضیحی است بر ویژگی های آدمخواری هیولاهای انسان نما همچون "دراکولا" و "دکتر هانیبال لکتر".
اما بررسی های اسکن مغز در سال 2010 توسط "توماس استراب" در "دانشگاه فردریش شیلر" در شهر جنای آلمان نشان داد که فیلم های ترسناک در واقع به هیچ وجه سبب بروز واکنش نسبت به ترس در بخش آمیگدال مغز نمی شوند. در عوض، بخش های دیگر مغز هستند که عکس العمل نشان می دهند، قشر بینایی (Visual Cortex) – بخشی از مغز که مسئول پردازش اطلاعات بصری است؛ قشر جزیره ای مغز (Insular Cortex) – مسئول خویشتن آگاهی؛ تالاموس یا ماده خاکستری مغز میانی (Thalamus) - مسئول برقراری ارتباط میان نیمکره های مغز؛ قشر پیش مغزی خلفی-میانی (Dorsal-medial prefrontal cortex)، بخشی از مغز که مسئول برنامه ریزی، اخطار، و حل مشکلات است.
پس در واقع این فیلم های سینم ایی نیستند که ما را می ترسانند، حداقل نه لزوما از حیث فعل و انفعالات شیمیایی مغز... پس قضیه چیست؟
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست سوم =ترس
دکتر روان شناس، "گلن دی. والترز" سه عامل اصلی را در جذابیت فیلم های ترسناک شناسایی کرده است.
عامل اول، تنش است، که از طریق معما، دلهره، خون، رعب و شوک ایجاد می شود. این عامل تقریبا از بی واسطه ترین المان های ترس است، ترفند و تکنیکی در صنعت فیلم سازی.
فاکتور دوم، ارتباط است. برای اینکه یک فیلمِ ترسناک، دیده شود، باید ارتباطی با تماشاگران احتمالی اش داشته باشد. پس عامل ارتباط می تواند شکل یک ارتباط جهانی به خود بگیرد، همچون جلب ترس عمومی از مرگ و یا پدیده های ناشناخته! همچنین می تواند به شکل یک ارتباط فرهنگی در برخورد با مسائل اجتماعی بروز کند. مخاطبین می توانند ارتباط زیرگروهی پیدا کنند. گروه هایی مانند نوجوانان که بسیاری از فیلم های دلهره آور در مورد آنهاست. و در نهایت، ارتباط شخصی! حال، مخاطب یا به نحوی با قهرمان فیلم همذات پنداری می کند، یا شخصیت منفی فیلم و سرنوشتی که قربانیان بدان دچار می شوند را محکوم می کند.
آخرین فاکتور، که ممکن است بیشترین ضدیت را با غ*ر*ی*ز*ه انسانی داشته باشد، گرایش به دروغ است. علیرغم ماهیت تصویری فیلم های اخیر ژانر وحشت، همگی ما تا حدودی می دانیم آنچه که می بینم واقعی نیست. "هاید"، "مک کالی" و "روزن" تحقیقاتی را پیرامون نفرت انجام دادند. به این ترتیب که در سال 1994 تصمیم گرفتند یک مجموعه مستند مخوف را نشان عده ای دانش آموز دهند. تعداد بسیار اندکی از آنها توانستند این ویدیوها را تا پایان تماشا کنند، اما همین دانش آموزان برای تماشای صحنه هایی به مراتب بدتر روی پرده سینم ا هزینه پرداخت می کردند. چرا؟ شاید به این دلیل که وقتی ما برای تماشای فیلمی به سالن سینم ا می رویم، از قبل می دانیم آنچه که روی پرده می بینم واقعیت جعلی است. فیلم های سینم ایی مونتاژی هستند از زوایای چندین دوربین مختلف، همراه با موسیقی متن و گاهی اوقات ترس موجود در آنها با طنز سیاه دلچسب و خوشایند شده – مثل چشمک شیطنت آمیزی که به ما می گوید چیزی که بر روی پرده می بینیم واقعی نیست. و این مسئله توضیحی است بر اینکه چرا فیلم های ترسناکی که در دورانی کودکی مان دیده ایم و مناسب سن ما نبوده اند، اینک به نظرمان تمسخرآمیز می رسند. برای کودکان به هنگام تماشای فیلم های سینم ایی، تفکیک واقعیت از تخیل خیلی سخت تر است.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست چهارم=ترس
فیلم، هنرمندانه ترین رسانه ساخته دست بشر تا به امروز است. فیلم، مجموعه ایست از عکس، حرکت، هنرهای بصری، بازیگری، نویسندگی و موسیقی – تجربه ای حسی که ما را به شدت درگیر خود می کند به گونه ای که تماشای فیلم اغلب با خواب دیدن مقایسه می شود. با این توضیح فیلم های ترسناک چه هستند؟ کابوس؟!
واقعیت این که هنوز مشخص نیست چرا ما خواب می بینیم. "ارنست هارتمن"، استاد روانپزشکی "دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تافت"، در "نظریه معاصر خواب دیدن" خود، خواب را این گونه شرح می دهد: مرتب کردن اطلاعاتی که مغز در طول ساعات بیداری جمع آوری کرده است. اما تصاویر و ارتباطاتی که درحین خواب دیدن ایجاد می شوند کاملا تصادفی نیستند بلکه توسط احساسات ما هدایت می شوند – احساساتی که شاید به دلیل از سر گذارندن یک اتفاق ناخوشایند یا تحت تأثیر وحشت و ترس ایجاد شده اند.
پس شاید فیلم دیدن وضعیتی باشد میان خواب و بیداری. مثل نمایش، فیلم هم مکان امنی است که میتوان در آن همه چیز را مرتب کرد و مهارت هایی را آموخت که در زندگی روزمره کاربرد دارند. چگونه می توان "جیسون ورهیز" را شکست داد؟ نمی توان از گامهای بلند و آرام او پیشی گرفت! تنها راه کشتن او این است که مستقیما با او رو در رو شد!
هرچند سقوط دنیا به وسیله زامبی ها یک واقعیت دور از ذهن است، مهارت بقاء در به تصویر کشیدن فیلم های ترسناک زامبی، مزایای سودمندی را در زندگی روزمره عادی ما به همراه داشته است.
فیلم های ترسناک انسانها را ملزم می دارند با ناشناخته ها روبرو شوند – آنها را درک کنند تا کمتر ترسناک به نظر برسند. این فیلم ها سبب می شوند با ترس هایمان روبرو شویم، آنها را بازسازی کنیم، ببینیم اگر اتفاق می افتادند چه می شد، و با انجام این کار، ساختار عقاید ما شکل می گیرد و اینکه خود و دیگران را چگونه می بینیم! فیلم های ترسناک مکان امنی هستند برای سیاحت و از سر گذراندن اوقاتی سرگرم کننده! حقیقت این است که انسان تازه دارد به کارکرد مغز پی می برد، اما داستانهای ترسناک هیچوقت از بین نخواهند رفت. و به گفته آرتور کنان دویل: "جایی که تخیل نباشد، ترسی هم وجود ندارد"!
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست پنجم=ترس
پیش از توضیح درباره جذب روان شناسانه انسان به ترس، اجازه دهید به این مسئله بپردازیم که کشش و جاذبه ترس چیست؟ دکتر روان شناس، "گلن دی. والترز" سه عامل اصلی را در جذابیت فیلم های ترسناک شناسایی کرده است.
عامل اول، تنش است، که از طریق معما، دلهره، خون، رعب و شوک ایجاد می شود. این عامل تقریبا از بی واسطه ترین المان های ترس است، ترفند و تکنیکی در صنعت فیلم سازی.
فاکتور دوم، ارتباط است. برای اینکه یک فیلمِ ترسناک، دیده شود، باید ارتباطی با تماشاگران احتمالی اش داشته باشد. پس عامل ارتباط می تواند شکل یک ارتباط جهانی به خود بگیرد، همچون جلب ترس عمومی از مرگ و یا پدیده های ناشناخته! همچنین می تواند به شکل یک ارتباط فرهنگی در برخورد با مسائل اجتماعی بروز کند. مخاطبین می توانند ارتباط زیرگروهی پیدا کنند. گروه هایی مانند نوجوانان که بسیاری از فیلم های دلهره آور در مورد آنهاست. و در نهایت، ارتباط شخصی! حال، مخاطب یا به نحوی با قهرمان فیلم همذات پنداری می کند، یا شخصیت منفی فیلم و سرنوشتی که قربانیان بدان دچار می شوند را محکوم می کند.
آخرین فاکتور، که ممکن است بیشترین ضدیت را با غ*ر*ی*ز*ه انسانی داشته باشد، گرایش به دروغ است. علیرغم ماهیت تصویری فیلم های اخیر ژانر وحشت، همگی ما تا حدودی می دانیم آنچه که می بینم واقعی نیست. "هاید"، "مک کالی" و "روزن" تحقیقاتی را پیرامون نفرت انجام دادند. به این ترتیب که در سال 1994 تصمیم گرفتند یک مجموعه مستند مخوف را نشان عده ای دانش آموز دهند. تعداد بسیار اندکی از آنها توانستند این ویدیوها را تا پایان تماشا کنند، اما همین دانش آموزان برای تماشای صحنه هایی به مراتب بدتر روی پرده سینم ا هزینه پرداخت می کردند. چرا؟ شاید به این دلیل که وقتی ما برای تماشای فیلمی به سالن سینم ا می رویم، از قبل می دانیم آنچه که روی پرده می بینم واقعیت جعلی است. فیلم های سینم ایی مونتاژی هستند از زوایای چندین دوربین مختلف، همراه با موسیقی متن و گاهی اوقات ترس موجود در آنها با طنز سیاه دلچسب و خوشایند شده – مثل چشمک شیطنت آمیزی که به ما می گوید چیزی که بر روی پرده می بینیم واقعی نیست. و این مسئله توضیحی است بر اینکه چرا فیلم های ترسناکی که در دورانی کودکی مان دیده ایم و مناسب سن ما نبوده اند، اینک به نظرمان تمسخرآمیز می رسند. برای کودکان به هنگام تماشای فیلم های سینم ایی، تفکیک واقعیت از تخیل خیلی سخت تر است.
طبق گفته های "والترز"، فیلم هایی که سطح بالایی از تنش را ایجاد می کنند، و از لحاظ جهانی، فرهنگی، زیرگروهی و شخصی با مخاطب ارتباط دارند، و ضمنا کمی هم غیرواقعی هستند به عنوان یک فیلم ترسناک، جذابیت بیشتری دارند.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
سلام امید وارم مطالبی که گذاشته بودم توی پست های قبلی رو پسندیده و توی زندگی و شناخت خود تاثیر گذاشته باشه
خب به درخواست یکی از دوستان و دید خودم یه مسئله ای که امروزه بیشتر افراد نیاز به شناخت اون دارن رو ذکر میکنم
اعتماد بنفس
**************
پست اول=اعتماد بنفس
چرا اعتماد بنفس مهم است؟؟؟
احساس ما نسبت به خودمان میتواند بر نحوه زندگی کردن ما تاثیر بگذارد. افرادی که احساس میکنند دوستداشتنی هستند (به عبارت دیگر آنهایی که اعتمادبهنفس بالایی دارند) روابط بهتری هم دارند. این افراد تمایل بیشتری برای کمک گرفتن از دوستان و خانوادهشان دارند. افرادی که باور دارند میتوانند به اهدافشان برسند و مشکلاتشان را حل کنند، در درس و تحصیل موفقتر هستند. داشتن اعتمادبهنفس بالا باعث میشود بتوانید خود را پذیرفته و زندگی خوبی داشته باشید.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست دوم =اعتماد بنفس
***************
مشکلات مربوط به اعتماد بنفس
**************
قبل از اینکه بتوانید بر مشکلات مربوط به اعتمادبهنفس غلبه کنید و اعتمادبهنفسی سالم داشته باشید، بد نیست بدانید که علت این مشکلات چیست. دو مسئله—اینکه دیگران چطور ما را دیده و با ما رفتار میکنند و اینکه خودمان چه دیدی نسبت به خودمان داریم—میتواند بر اعتمادبهنفس ما تاثیر داشته باشد.
والدین، معلمین و سایر افراد بر دیدگاه ما نسبت به خودمان اثر میگذارند—مخصوصاً وقتی کودک هستیم. اگر والدین بیشتر از اینکه فرزند خود را تحسین کنند از او انتقاد کنند، برای آن کودک دشوار خواهد بود که اعتمادبهنفسی سالم داشته باشد. ازآنجا که نوجوانان در دورانی به سر میبرند که مشغول شکل دادن ارزشها و اعتقادات خود هستند، نظر والدین، معلمهایشان و دیگران اثر عمیقی بر تصویر آنها از خود خواهد داشت.
آشکار است که وقتی کسی که پذیرش او اهمیت زیادی برایتان دارد مدام شما را تحقیر میکند، اعتمادبهنفس شما تخریب میشود. اما لازم نیست که این انتقاد فقط از سوی دیگران باشد. خیلی از بچهها یک منتقد درونی دارند، صدایی در درونشان که از هر کاری که میکنند اشکال میگیرد. و خیلیوقتها این بچهها آن صدای درونی را الگوی خود قرار داده و دیگر به نظر بقیه توجه نمیکنند.
به مرور زمان گوش دادن به این صدای منفی درونی میتواند به همان اندازهای انتقادات دیگران اعتمادبهنفس فرد را تخریب کند. بعضیها آنقدر به این صدای درونی عادت میکنند که اصلاً متوجه نمیشوند که مدام در حال تحقیر خود هستند.
انتظارات غیرواقعی هم میتوانند بر اعتمادبهنفس فرد اثر بگذارند. افراد تصویری از آنچه میخواهند بشوند در ذهن خود دارند. تصویر هرکس از فرد ایدآلش متفاوت است. بعنوان مثال بعضی افراد مهارتهای ورزشکاران را تحسین میکنند و بعضی توانایی دانشمندان را. آنهایی که تصور میکنند توانایی که تحسین میکنند را دارا هستند معمولاً اعتمادبهنفس بالایی دارند.
آنهایی که تصور میکنند خصوصیات و ویژگیهای موردعلاقهشان را ندارند، اعتمادبهنفس پایینی دارند. متاسفانه خیلی وقتها افرادیکه اعتمادبهنفس خوبی ندارند خصوصیات موردنظرشان را دارا هستند، فقط چون تصویر ذهنی آنها آنطور ایجاد شده است، قادر به دیدن آن نیستند.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست سوم =اعتماد بنفس
***********************
چگونه میتوانید اعتماد به نفستان را بالا بیاورید؟؟
***************************
ذهن کیوان وقتی مشغول انجام تکالیف مدرسه است مدام سرگردان است. با خود فکر میکند، “محال است که در این امتحان را بتوانم خوب بدهم”، “حق با پدرم است، من درست مثل اونم—هیچوقت نمیتوانم آدم موفقی شوم.” بعد به بدن خود نگاه میکند و فکر میکند که چقدر پاها یش لاغر هستند. با خود میگوید، “اَه مطمئنم که مربی فوتبال وقتی ببیند که چقدر لاغرم نمیگذارد که در تیم بازی کنم.”
مهرداد هم برای همان امتحان مشغول درس خواندن است و او هم خیلی به موضوع آن درس علاقهمند نیست. اما شباهت این دو نفر فقط به همین منتهی میشود. مهرداد دیدگاه کاملاً متفاوتی دارد. او با خود فکر میکند، “خوب، باز هم ریاضی. چقدر بد. خوب است که حداقل در درسی که خیلی دوست دارم، فیزیک، موفقم.” و وقتی مهرداد به ظاهر خود فکر میکند، دیدگاه بسیار مثبتتری نسبت به کیوان دارد. بااینکه از کیوان کوتاهتر و لاغرتراست اما آنقدرها از اندام خود انتقاد نمیکند و با خود فکر میکند، “درست است که لاغرم اما خیلی خوب میتوانم بدوم و میتوانم برای تیم فوتبال مدرسه خیلی مفید باشم.”
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
پست چهارم =اعتماد بنفس
*********************
راهکارهای تقویت اعتماد به نفس
اگر میخواهید اعتمادبهنفستان را بالا ببرید، در زیر به چند راهکار خوب اشاره میکنیم:
• دست از افکار منفی درمورد خودتان بردارید. اگر عادت دارید فقط به کمبودهای خود فکر کنید، سعی کنید از این به بعد روی جوانب مثبت خودتان تمرکز کنید. هر زمان که احساس کردید بیش از اندازه نسبتب ه خودتان انتقادی نگاه میکنید، یک نکته مثبت درمورد خودتان بگویید. هر روز سه ویژگی خودتان که شادتان میکند را یادداشت کنید.
• به دنبال موفقیت باشید نه کمال. بعضی افراد خود را اسیر ایدآلگرایی می کنند. به جای اینکه خودتان را با تفکراتی مثل، “تا ۱۰ کیول وزن کم نکنم برای تست بازیگری نمیروم” عقب نگه دارید، به این فکر کنید که در چه کارهایی خوب هستید و از چه چیزهایی لذت میبرید و به سراغ آنها بروید.
• اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری ببینید. قبول کنید که اشتباه میکنید چون همه انسانها اشتباه میکنند. اشتباهات بخشی از یادگیری هستند. به خودتان یادآور شوید که استعدادهای هر فرد مدام در حال تغییر و رشد است و همه آدمها در کارهای مختلف استعداد و توانای دارند—همین آدمها را جالب میکند.
• چیزهای جدید را امتحان کنید. فعالیت های مختلف را امتحان کنید تا استعدادهای خود را بهتر بشناسید. بعد به تواناییها و مهارتهای جدیدی که به دست میآورید افتخار کنید.
• تشخیص دهید چه چیزهایی را میتوانید و چه چیزهایی را نمیتوانید تغییر دهید. اگر تشخیص دهید که بخاطر یک مسئله درمورد خودتان ناراحت هستید که میتوانید آن را تغییر دهید، از همین امروز شروع کنید. اگر چیزی است که قادر به تغییر آن نیستید (مثل قدتان) سعی کنید خودتان را همانطور که هستید قبول کرده و دوست بدارید.
• هدف تعیین کنید. فکر کنید دوست دارید چه کاری انجام دهید و بعد برای انجام آن برنامهریزی کنید. برنامهتان را به دقت و با تعهد دنبال کنید و روند پیشرفتتان را بررسی کنید.
• به ایدهها و نظرات خود افتخار کنید. برای ابراز عقاید خود خجالت نکشید.
• کمک کنید. به یکی از همکلاسیهایتان که مشکل دارد در درسها کمک کنید، به مادرتان برای مرتب کردن خانه کمک کنید یا برای هر کار مثبت دیگر پیشقدم شوید. وقتی احساس کنید که در زندگی دیگران تغییر ایجاد میکنید و کمک شما ارزشمند است، اعتمادبهنفستان بالا خواهد رفت.
• ورزش کنید! با ورزش کردن میتوانید استرستان را خالی کرده، سالمتر و شادتر شوید.
• خوش بگذرانید. آیا تا بحال همچنین فکری داشتهاید که اگر لاغرتر بودید دوستان بیشتری داشتید؟ سعی کنید از بودن با آدمها لذت ببرید و کارهایی انجام دهید که از آن لذت میبرید. استراحت کنید و خوش بگذرانید.
هیچوقت برای ساختن اعتمادبهنفسی سالم و مثبت دیر نیست. در برخی موارد که آسیب احساسی عمیق و طولانی است، ممکن است به کمک به متخصص مثل یک روانشناس یا مشاور نیاز پیدا کنید. این متخصصین میتوانند بعنوان یک راهنما به افراد کمک کنند که خودشان را دوست داشته باشند و تواناییها و استعدادهای خاص خود را بشناسند.
اعتمادبهنفس در هر کاری که انجام میدهید نقش مهمی دارد. افرادیکه اعتمادبهنفس بالایی دارند در مدرسه عملکرد بهتری دارند و پیدا کردن دوست خیلی برایشان راحتتر است. معمولاً روابط بهتری با همسالان و بزرگترهای خود دارند، شادتر هستند، برخورد بهتری با اشتباهاتشان، ناامیدیها و شکستهایشان داشته و معمولاً آنقدر یک کار را ادامه میدهند تا در آن موفق شوند. تقویت اعتمادبهنفس نیاز به زمان و تلاش زیادی دارد اما وقتی آن را انجام دادید، تا آخر عمر این مهارت از یادتان نخواهد رفت.
منتقد درونیتان را تعلیم دهید: چون این منتقد درون شماست، میتوانید کنترل آن را به دست بیاورید و اجازه ندهید که تحقیرتان کند یا چون فکر میکند شکست میخورید نگذارد کاری را انجام دهید. تصمیم بگیرید که از این به بعد این ندای درونیتان فقط توصیهها و پیشنهادات مثبت برایتان داشته باشد.
مراقب ایدآلگرایی باشید! آیا انتظار غیرممکنها را دارید؟ بد نیست که توقعات بالا داشته باشدی اما اهدافی که برای خودتان تعیین میکنید باید قابل دستیابی باشند. پیش به جلو بروید و برای اینکه یک قهرمان ورزشی شوید خیالپردازی کنید—اما همه تلاشتان را برای بالا بردن کیفیت ورزشیتان هم به کار گیرید
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
ارسالها: 7,817
موضوعها: 812
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۵
اعتبار:
10,217
سپاسها: 141
692 سپاس گرفتهشده در 44 ارسال
سلام دوستان فصل مدرسه هست و درس و درس خونی
این پستم برا خیلیا مفیده برای افرادی که در حال تحصیل هستن چه اونی که اوله کاره و چه اون دانشجویی که ساله آخرشه
اول از همه توضیحی بدم که هر رفتاری که افراد از خودشون نشون یا انجام میدن حاصل سه چیزه هدف انگیزه و نیاز هست
*****************************
شده تا حالا از خودتون بپرسین =من اصلا دست و دلم به درس خوندن نمی ره و هر چی می خوام خودم رو متقاعد کنم که باید درس بخونم ، نمی تونم؛ همة امکانات هم برای درس خوندن فراهمه، چه کنم؟
چرا وقتی ما تشنه می شویم، سراسیمه به هر طرفی می رویم، تا آب به دست آوریم و رفع عطش کنیم؟ زیرا نیاز به آب داریم و کمبود آب در بدن ما، موجب انگیختگی فیزیولوژیکی ما می شود و ایجاد انگیزه می کند و در نتیجه، برای رسیدن به هدف، یعنی آب، همة سعی و تلاش خود را به کار می گیریم. اگر شما می خواهید انگیزة مطالعه کردن بیشتری پیدا کنید، در مرحلة اول باید هدف خود را مشخص کنید. وقتی مشخص شد که شما چه هدفی دارید، طبعا برای رسیدن به آن هدف، احساس می کنید که نیازمند چیزهایی هستید که از طریق مطالعه و درس خواندن به دست می آیند و در نتیجه، برای دست یابی به آن چیزها، برنامه ریزی می کنید؛ سپس بر اساس آن برنامه، عمل می کنید.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش