۲۶-۰۴-۰، ۰۶:۳۶ ق.ظ
برترینها - ایمان عبدلی: در اکسپلور این هفته اصغر فرهادی را سوژه کردهایم، چون به واسطه اتفاقات روزهای گذشته در کَن، او احتمالا در اکسپلور اینستاگرام خیلیها حضور پررنگی داشته.
دیروز بود که مصاحبهای از اصغر فرهادی منتشر شد که در بخشی از آن او به مساله فقدان آزادی بیان در ایران اشاره کرده بود و همین جمله باعث صفبندیهای زیادی در فضای مجازی شد. عدهای فرهادی را یک کارگردان شجاع و جریانساز قلمداد کردند و عدهای دیگر هم فرهادی را یک سوتفاهم در سینم ای ایران میدانند که زیاد از حد جدی گرفته شده و این اظهارنظرهایش را برای دلبری از جشنوارههای خارجی میدانند.
گر چه که خودِ فرهادی چند ساعت بعد اظهارنظرش را تکذیب کرد و البته که مترجم ورایتی هم زیر بار تکذیب فرهادی نرفت، اما خب فضای جدل در توئیتر و اینستاگرام ایجاد شد. بحث بیشتر سر این بود و هست که برخی از یک کارگردان سینم ا میخواهند که پرچمدار مبارزه با کاستیها باشد و چون جایگاه او برگرفته از توجه طبقه متوسط ایرانیست، پس باید خواستههای آنها را نمایندگی کند.
آنها که چنین توقعی دارند، اشاره میکنند که فرهادی از پس دوقطبی سال 88، که فرهادی و دهنمکی مقابل هم بودند، به محبوبیت رسیده، چون در آن دوران و حتی همین حالا طبقه متوسط هر دوقطبی را تبدیل به امر اعتراضی میکرده و میکند، پس فرهادی مدیون همین مردم طبقه متوسط است. آنها اشاره میکنند که گنجاندن نشنانههای چون شجریان در واقع مصادره المانهای اعتراضی طبقه متوسط ایرانی در سینم ای فرهادی است پس فیلمسازی که در زمانه غربتنشینی بیضایی و خانهنشینی تقوایی فرصت ساختن دارد باید در خدمت مردم باشد.
منتقدان فرهادی حتی به ویلای اسپانیا و خانهی فرانسه ارجاع میدهند و در نگاهی رادیکالتر فرهادی را یک کاسب میدانند که رگ خواب جشنوارههای خارجی را میداند و خب از سرزمین مادری هم متاع خودش را برداشت میکند. حجم عصبانیت بعضا غیرقابل درک این عده از منتقدان فرهادی تا جاییست که حتی گاها با آن دسته از منتقدان فرهادی که به اصطلاح ارزشی هستند و نزدیک به برخی لایههای فکری خاص هستند، همدست میشوند و کار به انتقاد از حجاب سارینا فرهادی هم میرسد.
همانها که پوشش سارینا فرهادی را به نوعی وهن حجاب دانستند گر چه که عدهای هم آن را یک وضعیت نمادین تصور کردند که قابل تعمیم به تمام زنان ایرانی خواهد بود، منظور تعمیم یک وضعیت نمادین، مساله اختلافنظرهاییست که برسر حجاب وجود دارد و در این چند ساله با ظهور پدیدههایی مثل گشت ارشاد، سوتفاهمها پررنگتر هم شده.
دیروز بود که مصاحبهای از اصغر فرهادی منتشر شد که در بخشی از آن او به مساله فقدان آزادی بیان در ایران اشاره کرده بود و همین جمله باعث صفبندیهای زیادی در فضای مجازی شد. عدهای فرهادی را یک کارگردان شجاع و جریانساز قلمداد کردند و عدهای دیگر هم فرهادی را یک سوتفاهم در سینم ای ایران میدانند که زیاد از حد جدی گرفته شده و این اظهارنظرهایش را برای دلبری از جشنوارههای خارجی میدانند.
گر چه که خودِ فرهادی چند ساعت بعد اظهارنظرش را تکذیب کرد و البته که مترجم ورایتی هم زیر بار تکذیب فرهادی نرفت، اما خب فضای جدل در توئیتر و اینستاگرام ایجاد شد. بحث بیشتر سر این بود و هست که برخی از یک کارگردان سینم ا میخواهند که پرچمدار مبارزه با کاستیها باشد و چون جایگاه او برگرفته از توجه طبقه متوسط ایرانیست، پس باید خواستههای آنها را نمایندگی کند.
آنها که چنین توقعی دارند، اشاره میکنند که فرهادی از پس دوقطبی سال 88، که فرهادی و دهنمکی مقابل هم بودند، به محبوبیت رسیده، چون در آن دوران و حتی همین حالا طبقه متوسط هر دوقطبی را تبدیل به امر اعتراضی میکرده و میکند، پس فرهادی مدیون همین مردم طبقه متوسط است. آنها اشاره میکنند که گنجاندن نشنانههای چون شجریان در واقع مصادره المانهای اعتراضی طبقه متوسط ایرانی در سینم ای فرهادی است پس فیلمسازی که در زمانه غربتنشینی بیضایی و خانهنشینی تقوایی فرصت ساختن دارد باید در خدمت مردم باشد.
منتقدان فرهادی حتی به ویلای اسپانیا و خانهی فرانسه ارجاع میدهند و در نگاهی رادیکالتر فرهادی را یک کاسب میدانند که رگ خواب جشنوارههای خارجی را میداند و خب از سرزمین مادری هم متاع خودش را برداشت میکند. حجم عصبانیت بعضا غیرقابل درک این عده از منتقدان فرهادی تا جاییست که حتی گاها با آن دسته از منتقدان فرهادی که به اصطلاح ارزشی هستند و نزدیک به برخی لایههای فکری خاص هستند، همدست میشوند و کار به انتقاد از حجاب سارینا فرهادی هم میرسد.
همانها که پوشش سارینا فرهادی را به نوعی وهن حجاب دانستند گر چه که عدهای هم آن را یک وضعیت نمادین تصور کردند که قابل تعمیم به تمام زنان ایرانی خواهد بود، منظور تعمیم یک وضعیت نمادین، مساله اختلافنظرهاییست که برسر حجاب وجود دارد و در این چند ساله با ظهور پدیدههایی مثل گشت ارشاد، سوتفاهمها پررنگتر هم شده.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !