۲۱-۰۴-۹۳، ۰۴:۳۵ ب.ظ
کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد ...
آن طرف تر مردی که صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند...جوانی غرق شد مادرش نوشت: دریای قاتل ...
پیرمردی مرواریدی صید كرد، نوشت: دریای بخشنده
موجی نوشته ها را شست.
دریا آرام گفت:
به قضاوت دیگران اعتنا نكن، اگر میخواهی دریا باشی