۰۹-۱۰-۹۹، ۰۵:۲۸ ب.ظ
محیط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زمان خود است
روزنامه اعتماد - نوید نوروزی: هر هنرمند بزرگی در تدوین نظام زیباشناختی خود پایبند اصالتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زمان خود و دگردیسیهای جهان پیش روی خود است و از همینروست که فیلسوفان هنر چارچوب تفکر هنری هر هنرمندی را بنا بر زمان و مکانی که شخص هنرمند در آن میزیسته، تحلیل و تفسیر میکنند.
هر چارچوب هنری و زیباییشناسانه از یکسو پا در میراث گذشتگان خود دارد و از سوی دیگر آیینه تمامنمای عصر خویش است. اما در این میان معدود هنرمندانی هستند که پای از این دو سوی فراتر نهاده و افق فراگیری پیش روی جامعه هنری خود گشودهاند و به هنرمندی تاثیرگذار و مولف تبدیل شدهاند.
صدای حسین خواجهامیری (ایرج) نیز از همین دست است. صدای ایرج مکاشفه زمان خود است که هنر عصر خود را رمزگشایی میکند؛ هنرمندی که کارنامه او دریچه واقعی محیط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زمان خود است و این حقیقت تایید رسالت و ذات هنر ایرج است و این مهم را باید در این جمله خلاصه کرد که ایرج فرزند زمانه خویشتن است.
نسبنامه آوازی ایرج
در نزدیکی خالدآباد چاپارخانهای وجود داشته که روزی بانو عظمی کسراییل خانم دختر ناصرالدین شاه و خواهر مسعود میرزا ظلالسلطان حاکم اصفهان در مسیر خود به مقصد تهران در آنجا توقف میکند، صدای زیبایی از باغ مجاور چاپارخانه نظر کسراییل خانم را به خود جذب میکند. به دستور او خدمه صاحب صدا را پیدا میکنند و نزد او میآورند؛ جوانی با وقار و خوشسیما که کسراییل خانم شیفته صدای او میشود و به همین خاطر او را با خود همراه میکند و ابتدا به دربار ناصری و سپس به محل سکونتش در کاخ هشت بهشت اصفهان میبرند.
جوان خوشصدا تحت تعلیم موسیقیدانان وقت قرار میگیرد و خواننده اختصاصی دختر ناصرالدین شاه میشود. آن جوان خوشصدا کسی نیست جز پدربزرگ حسین خواجهامیری به نام حاج ملامیرزا. ایرج پدربزرگ خود را دیده بود و طبق داستانی که برایم نقل کرد هنگامی که روی زانوی حاج ملامیرزا مینشسته و برایش آواز گرایلی را با این شعر میخوانده «ز دستم بر نمیخیزد که بییاد تو بنشینم» حاج ملامیرزا تمام آنچه از پیشینیان خود اندوخته بود، به پسرش حاج نعمتالله خواجهامیری سپرد.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !