امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازسازی مرگ‌ تراژیک افراد مشهور +عکس
#1
برترین ها: آزاده اخلاقی، ‌عکاس و فیملساز ایرانی است که از در رشته کامپیوتر از دانشگاه RMIT ملبورن فارغ التحصیل شده است. مجموعه عکس حاضر برگرفته از نمایشگاه «به روایت یک شاهد عینی» است که اسفند ماه ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد.

این مجموعه، روایت ۱۷ حادثه تاریخی با کمک عکاسی صحنه پردازی شده ( استیج ) است. آزاده اخلاقی که این حوادث را بازسازی کرده نیز در این صحنه‌ها حضور دارد.

حوادث مرتبط به مرگ چهره‌های سرشناس تاریخ معاصر ایران: فروغ فرخزاد، بیژن جزنی، آیت‌الله طالقانی، شهید مهدی باکری، مصدق، سهراب شهید ثالث، میرزاده عشقی، مرضیه اسکویی، کلنل پسیان، صمد بهرنگی، حمید اشرف،‌ شریعتی، صور اسرافیل، تختی،‌ تقی ارانی، ترور دانشجویان در ۱۶ آذر و فرخی یزدی.

اخلاقی می‌گوید: «موضوع اولیه این پروژه مرگ بود و طی یک پروسه طولانی به این سوژه رسیدیم. با مرگ شروع شد و بعد به مرگ‌های تراژیک رسیدیم. دلیل انتخاب این مرگ‌ها این بود که عکسی از آن‌ها نیست و یا اینکه در خود حقیقتی را داشته که من دنبال آن‌ها بودم. »

او اضافه می کند که در ابتدا افراد مختلفی برای این پروژه انتخاب شدند و به مرور زمان این انتخاب‌ها محدود تر شد: «رسیدیم به هجده نفر و در آخر هم یک نفر حذف شد.»

اخلاقی از حذف نام غلامحسین ساعدی می‌گوید اما به دلایلش اشاره‌ای نمی‌کند. ساعدی آذر ماه ۱۳۶۴ در سن ۵۰ سالگی در پاریس درگذشت.

این عکاس ایرانی با بیان اینکه نمی‌خواسته صحنه‌های تاریخی را بازسازی کند، می‌افزاید :« این حقیقتی که من پیدا کردم و در عکس‌ها هم نشان دادم، همه حقیقت نیست و کاملا از زاویه دید من است. کما اینکه من در تمام عکس‌هایم هستم و در تمام پروژه‌هایم هم بودم، هر بار با نگاه دیگر و شیوه دیگری. من می‌خواستم بگویم اگر در آن لحظه بودم، چطور می‌شد و من چکار می‌کردم.»

بخشی از نوشته آزاده اخلاقی برای نمایشگاه عکس «به روایت یک شاهد عینی»: آیا انسان لحظه‌ی حال، انسان زنده، می‌تواند اشباح قهرمان‌هایش را از زیر آوار مهیب تاریخ بیرون کشد و به اکنونش احضار کند و از پشتیبانی‌شان بهره برد؟»

وی اضافه می‌کند: «نقطه‌ی عزیمت این مجموعه بیش از آن که محصول درگیری با تاریخ باشد، نتیجه‌ی شوک زمان حال است، محصول شوکی جمعی است و تأملی در چنین امکانی.»

جهانگیرخان صوراسرافیل، نصرالله ملک‌المتکلمین - ۳ تیر ۱۲۸۷ – باغ شاه، تهران

[عکس: 358254_556.jpg]

ارداقی: «و این هنگام بود که همه را که بیست و دو تن بودیم با زنجیر و آن حال آسیب‌دیدگی برده نهاده پیکره‌ها از ما برداشتند [...] و باید اندیشید که ما چه رنجی می‌کشیدیم و چه شرمندگی نزد هم می‌داشتیم. در این میان شکنجه و آزار هم دریغ نمی‌کردند.»



کلنل محمد تقی خان پسیان - ۱۵ مهر ۱۳۰۰ – مشهد


[عکس: 358255_733.jpg]

«در این موقع جنازه برای حرکت آماده می‌شد. [...] جسد را بر روی توپ گذارده و روی آن را مملو از گل کردند؛ جمعیت مشایع فوق‌العاده بود. من تاکنون یک چنان جمعیتی را در هیچ تشییعی ندیده‌ام. موزیک ژاندارمری در عزای این سرباز رشید و فرزند خلف ایران، در پیشاپیش جنازه با نوای محزون و جگرخراش مترنم بود.»



میرزاده عشقی - ۱۲ تیر ۱۳۰۳ – تهران

[عکس: 358256_846.jpg]

«روز هفتم تیرماه سال ۱۳۰۳ شمسی، عشقی آخرین شماره‌ی روزنامه‌ی قرن بیستم را منتشر کرد. […] با آشنایی که به روحیه‌ی عصبی سردار سپه داشتند همه دانستند که عشقی بر قتل خویش صحه گذاشته است. پس حکم قتل عشقی به محمدخان درگاهی، رئیس نظمیه ابلاغ می‌شود؛ او باید بمیرد و هرچه زودتر.»



محمد فرخی‌یزدی - ۲۵ مهر ۱۳۱۸ – زندان قصر، تهران

[عکس: 358257_297.jpg]

«مشاهده کردم فرخی روی تخت بر خلاف همیشه دراز کشید ه، چون همه‌روزه که ما وارد می‌شدیم به پا ایستاده و پس از سلام و تعارف چند بیتی اشعار و رباعی که ساخته بود برای ما می‌خواند... یک پایش از تخت آویزان بود یک دستش روی سینه و دست دیگرش روی شکمش قرار داشت. چشم‌هایش از حدقه در آمده و باز بود. رنگش کبود و صورتش متورم بود. جرأت نکردم بگویم فرخی را کشته‌اند.»



تقی ارانی - ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ – تهران

[عکس: 358258_427.jpg]

«مادر دکتر ارانی در متوفیات که فرزند خود را دیده، به‌ قدری جسدش تغییر کرده، که فرزند خود را نشناخته و به اداره‌ی زندان تلفن کرده که این مرده پسر من نمی‌باشد. در جواب اظهار داشته‌اند که یک نفر دارد جان می‌کند او را هم می‌آورند ببینید کدام یک از آن‌ها پسرش می‌باشد. مادر پیر، دکتر سید احمد امامی را خواسته و پسرش را دکتر نام‌برده ملاحظه نموده و به او گفته است همین، جنازه‌ی دکتر ارانی پسر شماست.»



۱۶ آذر

[عکس: 358259_783.jpg]

آذر شریعت‌رضوی، مصطفا بزرگ‌نیا، احمد قندچی - ۱۶ آذر ۱۳۳۲ – دانشکده‌ی فنی، دانشگاه تهران، تهران غلامرضا شریعت رضوی: «در کف سالن خون مجروحان با آب رادیاتورهای سوراخ‌شده در اثر تیراندازی مخلوط شد و به طرف پله‌های زیرزمین راه افتاده و منظره‌ی وحشتناکی به وجود آمده بود. ما با بقیه دوستان که زنده بودیم فرار کردیم.»



فروغ فرخزاد - ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ – تهران

[عکس: 358260_646.jpg]

حادثه ساعت چهار و نیم بعد از ظهر دیروز در خیابان لقمان‌الدوله ادهم دروس، چهارراه مرودشت روی داد. شدت تصادف به حدی بود [که] درب طرف راننده‌ی استیشن فروغ باز شد و فروغ که سرش به شیشه‌ی جلوی استیشن برخورد کرده بود، پس از باز شدن درب به گوشه‌ی خیابان افتاد و سرش به جدول جوی آب کنار خیابان برخورد کرد و بیهوش شد.



محمد مصدق - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ – احمدآباد، ایران

[عکس: 358261_581.jpg]

دکتر یدالله سحابی: «دکتر مصدق روزهای آخر به بیماری مبتلا شده بود و پزشکان تشخیص سرطان فک داده بودند و بارها به او تذکر دادند که به سفر خارج برای معالجه راضی شود. دکتر مصدق از پیشنهاد پزشکان برمی‌آشفت و به فرزندش مرحوم غلام‌حسین خان مصدق که پزشک بود با تندی می‌گفت شماها این همه درس خواندید که پدرتان برای معالجه به فرنگ برود؟»



غلامرضا تختی - ۱۷ دی ۱۳۴۶ – هتل آتلانتیک، تهران

[عکس: 358262_446.jpg]

سند محرمانه ساواک: «هنگامی که جسد تختی به گورستان منتقل می‌شد ابتدا چند نفر شعار «تختی ما کشته شد» را زمزمه کردند و بعد این شعار به طور ناخودآگاه همگانی شد و همه‌ی مردم این شعار را می‌دادند.»



صمد بهرنگی - ۱۲ شهریور ۱۳۴۷ – رودخانه ارس، ایران


[عکس: 358263_665.jpg]

اسد بهرنگی: «جسد را که آوردند دیدم تقریباً سالم است. برای من تعجب‌آور بود چه‌طور جسد بعد از این همه مدت که توی آب مانده و در حدود شش کیلومتر هم از محل حادثه این طرف آمده بود سالم مانده، [...] فقط دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود چیزی شبیه فرورفتگی.»



مرضیه احمدی اسکویی - ۶ اردی‌بهشت ۱۳۵۳ - تهران

[عکس: 358264_478.jpg]

اشرف دهقانی: «بالاخره وقتی رفیق مرضیه متوجه می‌شود که امکان خروج از محاصره مأموران مسلح رژیم را ندارد شجاعانه با کشیدن اسلحه به آنان حمله می‌کند و به درگیری با آن‌ها می‌پردازد. به این ترتیب بود که رفیق مرضیه در یک درگیری مسلحانه با نیروهای ساواک جان باخته و دشمن را از زنده دستگیر شدن خود ناامید می‌سازد.»



بیژن جزنی – ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ – تپه‌های اوین، تهران

[عکس: 358265_627.jpg]

خسرو تهرانی، مامور ساواک: «عطارپور یا سرهنگ وزیری با مسلسل یوزی به روی آنان آتش گشود و مسلسل را یکی یکی به ما داد. من نفر چهارم یا پنجم بودم که مسلسل به من رسید و وقتی من هم شلیک کردم دیگر آن‌ها زنده نبودند.»



حمید اشرف – ۸ تیر ۱۳۵۵ – خانه‌ی مهرآباد جنوبی، تهران


[عکس: 358266_525.jpg]

در درگیری خانه‌ی مهرآباد جنوبی ده تن از کادرهای چریک‌ها کشته شدند که به جز حمید اشرف، سایرین عبارت بودند از: محمدرضا یثربی، سیدمحمدحسین حق‌نواز، غلام‌علی خراط‌پور، محمدمهدی فوقانی، عسگر حسینی‌ابردهی، یوسف قانع‌خشک‌بیجاری، طاهره خرم، غلام‌رضا لایق‌مهربانی، علی‌اکبر وزیری‌اسفرجانی و فاطمه حسینی.



علی شریعتی - ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ - ساوت همپتون، انگلستان


[عکس: 358267_484.jpg]

سوسن شریعتی: «شریعتی ۴۳ سال بیشتر نداشت و از هیچ مشکل قلبی رنج نمی برد، یک ماهی می شد که به دنبالش بودند و... همه چیز مشکوک بود. سکته‌ی قلبی را کسی باور نکرد. اگرچه پزشکی قانونی همین را گواهی داد.»



محمود طالقانی – ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ - تهران


[عکس: 358268_160.jpg]

روزنامه اطلاعات: «یکی از نزدیکان آیت‌الله طالقانی که در این لحظات در کنار مجاهد بزرگ قرار داشت به خبرنگار ما گفت شاید یک تعدادی نارسایی در تلفن و تهیه‌ی آمبولانس درصد شانس نجات را کاهش داد. بر اساس گزارش‌های رسیده تلاش برای نجات مجاهد بزرگ نتیجه‌ای نداشت.»



مهدی باکری- ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ – جزیره‌ی مجنون، عراق

[عکس: 358269_705.jpg]

قنبرلو، از همرزمان باکری که در جنگ ایران و عراق کشته شد: «درگیری شدت بیشتری پیدا کرده بود که ناگهان آقا مهدی نقش زمین شد. دویدم سمتش و او را برگرداندم. تیر خورده بود به پیشانی‌اش و از آن خون بیرون می‌زد. هر چه صدایش کردم، بوسیدمش، فریاد زدم، فایده‌ای نداشت.»



سهراب شهید ثالث - ۱۰ تیر ۱۳۷۷ - شیکاگو


[عکس: 358270_233.jpg]

مهدی پاک‌شیر: «رفتم پشت در و شروع کردم به کوبیدن بر در. همسایه‌ی مجاور بیرون آمد و به پلیس اطلاع داد. سرایدار و پلیس با هم رسیدند و سؤال‌پیچم کردند. در را که باز کردند، سهراب همان جلوی در دراز کشید ه و به خواب عمیقی رفته بود.»

دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
جالب بود ممنون
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ماجرای مرد فقیری که طراح مد جهان شد! +عکس sadaf 0 173 ۰۳-۰۸-۹۹، ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  عکس/ جوان کردستانی که کام آلمانی‌ها را شیرین می‌کند sadaf 4 217 ۲۲-۰۱-۹۷، ۱۱:۲۸ ق.ظ
آخرین ارسال: بهار نارنج
  مرگ در حبس؛ از سعید امامی تا سیدامامی taranomi 4 113 ۲۵-۱۱-۹۶، ۰۷:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: d.ali

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان