امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازی
#1
جشن چهارشنبه سوری بود ، حکیم ارد بزرگ (بزرگترین اندیشمند معاصر ایران زمین) را دیدم که به پایکوبی و شادی جوانان می نگرد .

به سوی ایشان رفتم و گفتم : زندگی من خالی است
گوشه گیری را دوست دارم از دیگران می ترسم
حس می کنم هیچ پنجره بازی در زندگی من وجود ندارد ، نگاه همگان مرا آزار می دهد .
حکیم فرمود : می توانی با دیگران بازی کنی ؟
گفتم : بازی ؟
حکیم گفت : آری بازی های شاد ، بازی های گروهی ... با بازی دوباره جوانه می زنی و به یاد می آوری که باید با همگان همراه باشی و هم نوا ... به یاد می آوری ارزش حضور آدمها را ...
حکیم چند لحظه یی ساکت بود و ادامه داد : جام زندگی را تنها با می ، مهر و دوستی پر کن .
محو گفتار حکیم بودم .
که حکیم بزرگ با خنده فرمود : پس حالا به میان جوانان رو ، از روی آتش تنهایی بپر ...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  وینگ سوت؛ بازی پرهیجان با مرگ taranomi 1 135 ۱۸-۱۲-۹۶، ۰۳:۵۱ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  عجیب‌ترین اسباب بازی هایی که تا به حال دیده اید AsαNα 4 287 ۰۲-۰۸-۹۶، ۱۲:۴۴ ق.ظ
آخرین ارسال: avapars
  خانه بازی کودک ۱۲ ساله که بهترین خانه سال انگلیس شد AsαNα 3 186 ۰۱-۰۷-۹۶، ۰۹:۳۲ ب.ظ
آخرین ارسال: بهار نارنج

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
SilentCity (۲۶-۰۵-۹۴, ۰۲:۳۳ ب.ظ)، #*Ralya*# (۲۸-۰۸-۹۴, ۰۱:۴۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان