امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
با تو سخن ها دارم رمضان. صدایم را می شنوی؟!
#1
[عکس: 136993]



سلام رمضان.

می گویند سپری هستی در مقابل آتش سوزان جهنم.
( ریشه کلمه رمضان از رمض است و رمض به معنی داغی سنگ در اثر شدت حرارت تابش خورشید و به معنی شدت گرما می باشد.)


می‌گویند آزمایشی هستی برای محک اِرادت به آفریدگار.
می‌گویند با برکت و روشن و زیبایی.
می‌گویند آنقدر پاکی که شدی میهمانی خدا.
آن قدر پاکی که شدی ماه خدا.
آن قدر پاکی که حتی شیطان با آن قدرت و اقتدارش نمی تواند در این ماه آن چنان عرض اندام کند.
رمضان اگر همه‌ی اینها هستی ، می توانی به صاحبت بگویی بیش از گذشته هوای ما بندگانش را داشته باشد؟
می‌توانی به جان جانان بگویی بیش از گذشته ناز چشمانش را به نمایش بگذارد؟
می‌توانی از طرف من بگویی:
سراپا تقصیر وخسته و زخمی به تو پناه آورده‌ام... لطفا بیش از گذشته محبتت را نثارم کن.
می توانی بگویی؟
می توانی رمضان؟

توجه:
این مجموعه تا آخر رمضان برقرار است و از دوستان دعوت می کنم اگر تمایل دارند در این دل نوشته مشارکت داشته باشند.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#2
سلام رمضان

می‌دانی رمضان من در ذهنم تورا فرشته‌ای می‌بینم که از طرف خدا به مدت یک ماه به خانه و شهر و سرزمین و سیاره‌ام فرستاده شدی.
آری رمضان جان. خدا یکی از فرشته‌های محبوب و عزیز و دوست داشتنی‌اش را به ودیعه به انسانها داده است.
فرشته‌ای آنقدر محبوب و عزیز که حتی در کتاب مقدسش نامت را ذکر کرده‌است،آنجاکه نام ماهی دیگر نیامده‌است!
رمضان جان... نمی‌دانم چگونه برخی از انسانها می‌توانند چشم بر تو ببندند ، تو که اینقدر دلربا ونازنینی.
رمضان من بسیار دوستت دارم. بخاطر دعاهایی که رنگ و بویی متفاوت از روزهای دیگر دارد.
بخاطر اذان مغرب و اذان صبح که بیش از همیشه خوش آهنگ و زیباست.
به خاطر سفره‌های غذایی که شاید مانند همیشه باشد اما لطف دیگری دارد ... آه فهمیدم رمضان... توبا آمدنت به انداختن تمام سفره‌ها در یک زمان معین کمک می کنی..
آری تمام سفره‌ها در یک زمان انداخته می‌شوند و تمام کام‌ها در یک زمان با نوشیدنی و خوردنی شیرین می‌شود.
رمضان حتی شیرینی پای سفره در زمان آمدنت با دیگر زمان‌ها فرق دارد شیرنی های لطیف و بابرکت مانند خودت...
رمضان می‌دانی چه اندازه دوستت دارم؟
فرشته‌ی مهربان و خوب و عزیز خدا تو همیشه باش.
همیشه برکت روحی و ... به مسلمانان ببخش ... مانند خالقت بی‌توجه به اینکه چه کسی روزه می‌گیرد و چه کسی نمی‌گیرد، چه کسی نماز می‌خواند و چه کسی نمی‌خواند،
چه کسی ...
چه کسی...
چه کسی...
رمضان جان تو همیشه مهربان و بخشنده باش ای ماه خوب خدا که بهترین روزها در تو قرار دارد .
دلم عجیب از محبت تو و خالقت سنگین وعطرآگین است.
دوستت دارم رمضانِ الله.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#3
سلام رمضان
دوستم، رفیقم چه شتابان آمدی و چه پرشتاب‌تر غوغا به پا می کنی و دل می‌بری و در دل می نشینی عزیز.
رمضان جان در این سومین روز تو، بر آسمان شهر من فریاد ابرهای درهم تنیده گوش را می‌خراشند و قطرات تند و درشت باران با برکت بر تمام شهرم نازل می‌شوند...
آه باران، اشک خدا، رحمت خدا، لبخندخدا...
رمضان به حق نفس‌های پاکی که در این سرزمین و در این زمان مقدس وجود دارند مراقب مردمم باش.
مراقب جسم و از آن مهمتر روح مردمم باش.
رمضان خودت خدا را به خودت قسم بده که امتحانات مردم سرزمینم را کمتر کند ... طاقت مردمم را بیشتر کند و ...
رحمت... رحمت زمینی را بیش از بیش قرار دهد.
رمضان تو خدا را قسم بده.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#4
سلام رمضان
سلام دوست قدیمی من.
هر رمضان محال است بیاید و خاطره‌ی دخترکی هشت ساله مرا در خود فرو نبرد.
دخترک هشت ساله‌ای که با غروری زیبا و قدرتمند هر سحرگاه با شوق بیدار می‌شد و کنار خانواده سحری می‌خورد.
سحری می‌خورد و کل روز طولانی، در اوج گرمای تابستان عطش را به گلو دعوت می‌کرد و گرما را با رویی گشوده استقبال می‌کرد تا هنگام اذان مغرب لبخندی از جنس اطاعت و انجام دستور خدا را داشته باشد.
هر روز با روزه گرفتن لبریز غروری غیر قابل وصف می‌شد و با خود می گفت:(امروز هم روزه‌ی کامل گرفتم.)
دخترک با تنها اندوخته‌ی روزانه‌اش که سکه‌ای بود دقایقی قبل از اذان مغرب به تنها فالوده فروشی محله میرفت و با پیاله‌ی کوچکی پر از فالوده‌ی سرد و شیرین اذان مغرب را می‌شنید و در خانه کام خشک وتفتیده را با فالوده‌ی خنک التیام می‌بخشید و افطار می‌کرد.
رمضان او را به یاد داری؟
ایمان ساده وقدرتمند و صادق او را به خاطر داری؟
دلم برایش تنگ شده.
دلم برای دخترک هشت ساله و پاک و زلال تنگ شده است.
آن دختر من بودم!
دلم برای خودم تنگ شده است رمضان!
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#5
سلام رمضان
دوست خوب و بيش ازخوب من.
رمضان روزهايت يكى يكى بازيگوشانه در حال قايم باشك بازى هستن.
يك روز، دو روز، سه روز،چهار روز، پنج روز… قايم شدند و دارند براى قايم شدن بقيه هم كمك مى كنند.
واى از روزى كه همه پنهان شوند و ما بايد بيش از ٣٠٠روز منتظر يافتن مجدد آن باشيم.
رمضان مى دانى كه در ذهن و فكر و ادبيات آدم ها مفهوم مختلفى دارى؟!
برخى تو را گرسنگى و تشنگى مى دانند.
برخى دورى از گناه و دروغ و پايمال كردن حق الله و حق النفس و حق الناس.
بعضى تو را روزهاى خوابيدن روزانه و خوردن شبانه مى دانند.
بعضى …
بعضى…
دوستى داشتم كه با آمدنت براى خواندن كتاب هاى ناقصش برنامه ريزى مى كرد.
دوستى داشتم كه با درخشش چشمانش افطارى و سحرى را نشانه ى بارز تو مى دانست.
برادرم با دهان روزه مشتاق افطار كردن و رفتن به سالن ورزشى براى بازى فوتسال شبانه و نيمه شب است.
و اما...
اما...
دوستى دارم حافظ قران و استاد حوزه …
فاطمه دوست من با شنيدن نامت بغض مى كند و مى گويد رمضان يعنى عطش يعنى حسين.
مى گويد: من كه بخاطر بيماريم از گرفتن روزه منع شده ام و اگر بيش از ساعتى آب به بدنم نرسد مهتاج اورژانس مى شوم با شنيدن رمضان درك مى كنم
در صحراى كربلا بر حسين و يارانش از تشنگى چه گذشت.... واى از ل**ب تشنه ى حسين.
رمضان تو چقدر رنگارنگ و زيبا و با بركتى.
رمضان تو چه هديه ى ارزشمندى از پروردگار به سوى مردمى
كاش بدانيم كه با تو بايد مهربانتر باشيم رمضان.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#6
سلام رمضان
سلام دوست مظلوم و مظلوم و مظلوم من
رمضان گاهی فکر می کنم همانند امام علی، آن شهید مظلوم و والامقام که دریکی از روزهای تو خون پاکش بر زمین ریخت، مظلومی.
رمضان تا چه حد خدا تو را دوست دارد که در شب های تو قدر را قرار داده و در روزی از تو بنده‌ی پاکش آقا مرتضی علی را نزد خودبرده.
رمضان نمی دانم چرا بیشتر ما مسلمانان به تو به عنوان ساعت ها نخوردن و نیاشامیدن و ضعف و سفره‌ی افطاری و سحری فکر می کنیم!؟
نمی دانم در تارک دین پاک اسلام تو براستی چیستی.
تو چیستی رمضان؟
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#7
سلام رمضان
سلام دوست قدیمی که هیچ گاه  رنگ و بوی کهنگی و فرسودگی نمی‌گیری.
ماه خوب خدا و بندگان خدا وقتی در روز و شب‌های تودلم می‌گیرد با خود میگویم:
رمضان است و درد دل با خدا بیش از گذشته می تواند بالا رود  و مورد توجه خالق قرار بگیرد!
رمضان وقتی خودخالق قول بخشش و بخشندگی بیشتری را به بنده می‌دهد همین می‌شود دیگر....
این می‌شود که مانند طفل لجباز و بی عقل ابرام کنم که :
خدایا به حق خودت وکلام و ماهت
عزیزانم را ببخش
دوستانم را ببخش
هم میهنانم را ببخش
خانواده‌ام را ببخش
مرا ... مرا ببخش.


خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#8
سلام رمضان
رمضان صدایم را می شنوی؟
می دانی تا چه اندازه برایم مهم است که صدایم را بشنوی؟
رمضان من نه روشنفکر به معنای امروزی هستم و نه متدین به معنای دیروزی!
نه اُمل به معنای امروزی و نه متجدد به معنای دیروزی!
من یک مسلمان معمولی هستم با تمام خط قرمزهای دین و میهن و انسانیتم.
من به هیچ بهانه و آرزو و هوس ی به دنبال زیرپا گذاشتن خط قرمزها نیستم...
اما...
وای امان از زمان‌هاییکه به خاطر جهالت و ضعف و ناتوانی، بدون تمایل پا روی این خط قرمزها می گذارم.
رمضان به خالقمان بگو که پا گذاشتن روی آنها نه به خاطرعصیان علیه اوست و نه به خاطر پایمال کردن شرف انسانی.
رمضان بگو که مانند همیشه ببخشاید بندگان ناتوان و ضعیف و درمانده‌اش را .
ببخشاید مرا که در مخیله‌ام هم عناد با پروردگار راهی ندارد.
خدایا به خاطر رمضانت قلب‌های اتش گرفته را آرامش ببخشای و بر همه‌ی کسانی که می گویند(استغفرالله) ببخشای خطاهایشان را.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#9
سلام رمضان
روزهایت یکی یکی در حال گذر است
خوشحال باشیم که به شب های قدر و عید فطر نزدیک می شویم یا
یا
ناراحت که می روی تا سال دیگر که باشیم یا نباشیم.
من با تو حالی اندک خوش دارم که با کسی دیگر ندارم.
تو همان دوست عزیز و قدیمی و ساکت منی.
رمضان بدان که در هر حالی که باشم بنده ی روسیاه خالقمان هستم.
خالقم،گنهکارم اما همواره می گویم
استغفر الله
همواره می گویم
الهی شکر
شکر
شکر.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:
#10
سلام رمضان 
گاهی یک شعر می تواند به اندازه ی یک دیباچه سخن دل داشته باشد.
[عکس: fu2009.jpg]
آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان  آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود  طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
من ژولیده به آوای جلی می گویم
آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست
ژولیده نیشابوری
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
9 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۱۴-۰۳-۹۸, ۱۰:۲۵ ب.ظ)، sadaf (۳۰-۰۲-۹۸, ۰۲:۲۲ ب.ظ)، زینب سلطان (۲۷-۰۲-۹۸, ۰۳:۵۰ ب.ظ)، ملکه برفی (۱۷-۰۲-۹۸, ۱۲:۳۱ ب.ظ)، d.ali (۱۵-۰۴-۹۸, ۰۷:۰۹ ق.ظ)، دختربهار (۲۹-۰۲-۹۸, ۰۹:۴۷ ب.ظ)، ♥فاطیما♥ (۱۹-۰۲-۹۸, ۰۹:۴۱ ب.ظ)، نیـایــش (۲۹-۰۲-۹۸, ۰۵:۴۵ ب.ظ)، minaa (۱۴-۰۳-۹۸, ۱۰:۳۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان