من تموم حرف هام و اومدم هام تو وانیا خلاصه شده.. شده همدم..بودن من تو انجمن به خاطر دوست جانه
قبل تر ها پاتوقمون صمیم بود..همه باهم بودیم و خوب.
رها نیست الان.. دلم برا اون شیطنت ها و عروسی گرفتن ها و نصف شبی با گزارش ها لیلی رو اذیت کردن ها تنه ..منا کم پیدا شده دوبار بگیم خــــــــــــــا :D
یه محمد داشتیم چقده این بچه ماه بوده..ته مرام و معرفت ..... حالا بچم هر وقت بیاد پی ام میده ولی اون موقع بهتر بود
امیرحافظ نیست.. چقده این مرد اقا بوده..من به شخصه کف ادب و صمیمت این بزروار بودم
لیلی کم پیداست ... دلم میخواد برم بخش عکس براش کلی گزارش بزنم نصف شب بیزار شه ..:)))
و یه چیزی
من برخلاف گفته خیلی ها که پر مدعا هستم و مغرور ولی با همه راحتم و رک...
کاری هم ندارم طرف کی باشه ... رو دربایستی ندارم..
راحتم دیگه
ولی حوصله ندارم برم حاشیه :)
و ملیکا مرسی از تاپیک..خیلی لذت بردم از مرور خاطرات مجازیم