.gif "مدال کاربر متعهد")
۰۴-۱۱-۹۳، ۰۹:۰۵ ق.ظ
سید مصطفی حسینی راد
بحران سیـ ـگار دانش‌آموزی
این روزها حسابی با سیـ ـگار درگیرم. سیـ ـگار حالم را بدجوری گرفته است. چند روز پیش در یک کنگره بین‌المللی شعر مهمان بودم. هم‌اتاقی‌هایم یکی دو شاعر جوان 20 تا 23 ساله بودند.
![[عکس: IMG00060437.jpg]](http://media.qudsonline.ir/Original/1393/11/04/IMG00060437.jpg)
هنگام بازی فوتبال ایران و قطر، این جوانکهای شاعر که دو تای دیگر هم به تعدادشان اضافه شده بود، هر کدام یک بسته سیـ ـگار روی میز گذاشتند و شروع کردند به کشیدن! چهار تایی با هم. سیـ ـگار را با سیـ ـگار روشن می‌کردند و در طول یک نیمه فوتبال، نفری چهار - پنج نخ سیـ ـگار کشیدند. خیلی اندوهگین شدم. با خودم فکر کردم جوانهایی با عواطف شاعرانه وقتی در این سن سیـ ـگار می‌کشند چه خطرهایی در آینده آنها را تهدید خواهد کرد؟
گفتم بسته‌های سیـ ـگار را از روی میز بردارید که جلوی چشم و در دسترس نباشد تا اینقدر پشت سر هم سیـ ـگار دود نکنید. گفتند: استاد! کار از این حرفها گذشته است!
یکی دو روز پیش وقتی از کنار یک دبیرستان پسرانه رد می‌شدم دیدم یک کوچه بالاتر از مدرسه، کنار ایستگاه اتوبوس، یک نوجوان دبیرستانی سیـ ـگار روشن کرده و دود می‌کند. کنار او هم چند نوجوان دیگر کوچکتر از او ایستاده بودند و نگاهش می‌کردند. قلبم درست مثل سیـ ـگار این نوجوان شروع به سوختن کرد. جلو رفتم و به او گفتم پسرجان! لااقل جلوی همکلاسی‌هایت سیـ ـگار نکش تا آنها هم از تو یاد نگیرند. شوخی و جدی گفت: حاج آقا! اینها همه‌شان معتادند! سیـ ـگار که چیزی نیست! سرم سوت کشید و هاج و واج ماندم! پسرک با لحنی تمسخر‌آمیز گفت: نگران نباش حاجی! تفننی می‌کشیم، و راهش را کشید و رفت.
راستش را بخواهید گریه‌ام گرفته بود! چه باید می‌کردم در برابر نسل آینده کشورم که این‌گونه پاسخم را می‌داد؟ نگرانی مرا به سخره گرفت، شاید از آن رو که نمی‌دانست 10 سال دیگر به کجا خواهد رسید. شاید به این دلیل که نه در خانواده و نه در مدرسه کسی او را از خطرهای بزرگ «سیـ ـگار» آگاه نکرده بود. شاید به این دلیل که پدرش بارها او را برای خرید سیـ ـگار به بقالی محله فرستاده بود و بقال هم قانون و انسانیت را به خاطر پول زیر پا گذاشته و به او سیـ ـگار فروخته بود. شاید به این دلیل که سیـ ـگار، هر نخ کمتر از 100 تومان به دست او می‌رسد! یعنی از آدامس هم ارزانتر! شاید به این دلیل که در کشور من هنوز مسؤولان عمق «فاجعه سیـ ـگار» را باور نکرده‌اند و کسی حاضر نیست کاری بکند. شاید به این دلیل که گرفتن انواع و اقسام مالیات از هر کالایی در کشور من ممکن است، اما از سیـ ـگار - یعنی قاتل جوانانی که صبح تا شب شعار می‌دهیم و تلاش می‌کنیم جمعیتشان زیاد شود - نه!
بهای سیـ ـگار در کشورهای اروپایی، آمریکا و حتی همین کشورهای عربی همسایه تا 10 برابر کشور ماست. چرا؟ چون اگر سیـ ـگار گران باشد، مردم بخصوص نوجوانان کمتر سراغ آن می‌روند. خانواده‌ها! مسؤولان عزیز! رسانه‌ها، آموزش و پرورش، صدا و سیما، نمایندگان مجلس، وزرا، وکلا؛ لطفاً از خواب بیدار شوید! سیـ ـگار، جان جامعه را تهدید می‌کند. پیش از تبلت دانش‌آموزی، باید به فکر سیـ ـگار دانش‌آموزی باشیم.
گفتم بسته‌های سیـ ـگار را از روی میز بردارید که جلوی چشم و در دسترس نباشد تا اینقدر پشت سر هم سیـ ـگار دود نکنید. گفتند: استاد! کار از این حرفها گذشته است!
یکی دو روز پیش وقتی از کنار یک دبیرستان پسرانه رد می‌شدم دیدم یک کوچه بالاتر از مدرسه، کنار ایستگاه اتوبوس، یک نوجوان دبیرستانی سیـ ـگار روشن کرده و دود می‌کند. کنار او هم چند نوجوان دیگر کوچکتر از او ایستاده بودند و نگاهش می‌کردند. قلبم درست مثل سیـ ـگار این نوجوان شروع به سوختن کرد. جلو رفتم و به او گفتم پسرجان! لااقل جلوی همکلاسی‌هایت سیـ ـگار نکش تا آنها هم از تو یاد نگیرند. شوخی و جدی گفت: حاج آقا! اینها همه‌شان معتادند! سیـ ـگار که چیزی نیست! سرم سوت کشید و هاج و واج ماندم! پسرک با لحنی تمسخر‌آمیز گفت: نگران نباش حاجی! تفننی می‌کشیم، و راهش را کشید و رفت.
راستش را بخواهید گریه‌ام گرفته بود! چه باید می‌کردم در برابر نسل آینده کشورم که این‌گونه پاسخم را می‌داد؟ نگرانی مرا به سخره گرفت، شاید از آن رو که نمی‌دانست 10 سال دیگر به کجا خواهد رسید. شاید به این دلیل که نه در خانواده و نه در مدرسه کسی او را از خطرهای بزرگ «سیـ ـگار» آگاه نکرده بود. شاید به این دلیل که پدرش بارها او را برای خرید سیـ ـگار به بقالی محله فرستاده بود و بقال هم قانون و انسانیت را به خاطر پول زیر پا گذاشته و به او سیـ ـگار فروخته بود. شاید به این دلیل که سیـ ـگار، هر نخ کمتر از 100 تومان به دست او می‌رسد! یعنی از آدامس هم ارزانتر! شاید به این دلیل که در کشور من هنوز مسؤولان عمق «فاجعه سیـ ـگار» را باور نکرده‌اند و کسی حاضر نیست کاری بکند. شاید به این دلیل که گرفتن انواع و اقسام مالیات از هر کالایی در کشور من ممکن است، اما از سیـ ـگار - یعنی قاتل جوانانی که صبح تا شب شعار می‌دهیم و تلاش می‌کنیم جمعیتشان زیاد شود - نه!
بهای سیـ ـگار در کشورهای اروپایی، آمریکا و حتی همین کشورهای عربی همسایه تا 10 برابر کشور ماست. چرا؟ چون اگر سیـ ـگار گران باشد، مردم بخصوص نوجوانان کمتر سراغ آن می‌روند. خانواده‌ها! مسؤولان عزیز! رسانه‌ها، آموزش و پرورش، صدا و سیما، نمایندگان مجلس، وزرا، وکلا؛ لطفاً از خواب بیدار شوید! سیـ ـگار، جان جامعه را تهدید می‌کند. پیش از تبلت دانش‌آموزی، باید به فکر سیـ ـگار دانش‌آموزی باشیم.
