۱۶-۱۰-۹۴، ۰۱:۰۶ ب.ظ
ورود نخستين اعلاميه حقوق بشر در دنيا به ايران- منشور کوروش - و به نمايش گذاشتن آن در موزه ملي شور و شوقي وصف ناپذيري را در کشور سبب شد.
گروهي براين باورند که اين ميراث ارزشمند ملي از اين رو که در تحقيقات روان شاد علامه آيت الله استاد طباطبايي، استاد شهيد مرتضي مطهري اثبات شده که ذوالقرنين، همان کوروش هخامنشي است يک ميراث گرانبار اسلامي نيز به شمار ميرود .
قرآن مجيد،کتاب شريف مسلمانان درآيههاي 83 تا 99 سوره کهف، ذوالقرنين را فردي يکتاپرست، صالح، دادگر و انسان دوست و از بندگان شايسته و برگزيده خداوند نام برده و از او به نيکي ياد مي کند.کوروش
گروهي از فقها و بزرگان ذوالقرنين را کوروش هخامنشي ميدانند چنانکه آيت الله طباطبايي و پروفسور عبدالکلام آزاد (دانشمند شهير هندي) با دلايل متقن به اثبات رسانده اند که ذوالقرنين، همان کوروش کبير، بنيانگذار امپراتوري بزرگ هخامنشي در ايران است.
نظر قطعي علامه طباطبايي درالميزان بنا بر شواهد تاريخي محکم نيز بر اين مهم تاکيد دارد که ذوالقرنين قرآن همان کوروش کبير هخامنشي است.
استاد علامه طباطبايي درتفسيرالميزان آورده است : اگر ذوالقرنين قرآن، مردي مومن به خدا و به دين توحيد بوده، کوروش نيز اين چنين بوده و اگر ذوالقرنين، پادشاهي عادل و رعيت پروربوده، کوروش نيز چنين بود؛ اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردي سياستمدار بوده او نيز بود؛ اگر دين، عقل، فضايل اخلاقي و ثروت و شوکت داشت، کوروش هم داشت؛ همان گونه که قرآن فرموده کوروش نيز سفري به سوي مغرب کرد، بر ليدي و پيرامون آن مسلط شد و بار ديگر به سوي مشرق سفر کرد. آنجا مردمي ديد صحرانشين و وحشي که در بيابان زندگي مي کردند. براي همين، به آنها کمک کرد، سدي ساخت در مقابل قبيله و قومي که آنها را آزار مي دادند؛ در تنگه داريال ميان کوه هاي قفقاز و نزديک به شهر تفليس.
اما مهم آنکه نام بنيانگذار نخستين و بزرگترين امپراتوري دنيا، نه تنها در قرآن مجيد بلکه حتي در کتاب هاي عهد عتيق مانند تورات نيز به عنوان يک انسان برگزيده و بلند مرتبه ثبت شده است.
چرا کوروش کبير ذوالقرنين است ؟
يکتاپرستي، نيکوکرداري، رأفت و انسان دوستي از صفات گفته شده ذوالقرنين در کتاب آسماني مسلمانان است.
بنا بر فرموده قرآن مجيد، ذوالقرنين، پادشاهي دادگر بود و نسبت به رعيت عطوفت داشت و هنگام کشورگشايي و غلبه قتل و کينه ورزي را اجازه نمي داد. از اين روي، هنگامي که بر قومي در غرب چيره شد، پنداشتند، اوهم مانند ديگر کشورگشايان خونريزي آغاز خواهد کرد، ولي او بدين کار دست نبرد، بلکه به آنان گفت: هيچ گونه بيمي پاکان شما در دل راه ندهند و هر يک از شما که عملي نيکو کند، پاداش آن را خواهد ديد .
با آن که آن قوم بي ياور و دادرسي در چنگال قدرت او بودند، با ايشان شفقت کرد و به دادگري و نيکوکاري دل آنان را به دست آورد.
بر پايه شواهد انکارناپذير تاريخي، همگي اين ويژگي ها بر کوروش هخامنشي منطبق است که نمونه بارز خوي انساني و رأفت و مداراي کوروش را در رفتار او با مردم بابل پس از فتح اين سرزمين، در تاريخ مي بينيم .
با اين حال، برخي تلاش مي کنند چنگيز و آتيلا و يا اسکندر مقدوني را ذوالقرنين معرفي نمايند، در حالي که هيچ يک از صفات آمده در قرآن مجيد بر اين جهانگشايان ظالم خونريز قابل انطباق نيست.
به گفته مورخان يوناني کوروش کبير از چنان جايگاه بزرگي برخوردار بوده که حتي اسکندر با وجود يورش وحشيانه به ايران و تسخير و آتش زدن تخت جمشيد به پاسارگاد مقبره کوروش رفته، در برابر مزار آن بزرگ مرد زانو زده و مراتب احترام خود را به کوروش کبير بجا آورده است.
بنا بر فرموده قرآن مجيد، ذوالقرنين مي گويد: «هذا فتح من ربي»؛ يعني «همه فتوحات من نتيجه لطف خداست» و ما هيچ گاه در تاريخ، نه از اسکندر و نه از مغول ، چنين گفتاري را سراغ داريم .
علت دوم آن که واژه ذوالقرنين در قرآن مجيد به معناي فردي است که دو شاخ در بالاي سر او قرار دارد. همان گونه که در تصوير حجاري شده کوروش کبير در تخت جمشيد ديده مي شود؛ کلاهي با دو شاخ در بالاي سر او به خوبي نمايان است.
در ترجمه تفسير الميزان جلد 13صفحه 539آمده است: « در کتاب دانيال هم خوابى که وى براى کورش نقل کرده، به صورت قوچى که دو شاخ داشته ديده است».
از ديگر نکاتي که شاهدي بر ذوالقرنين بودن کوروش کبير است مي توان به اين نکته اشاره کرد که در قرآن مجيد آمده ذوالقرنين در آغاز فرمانروايي خود، به منطقه اي که آفتاب غروب مي کند، حمله کرده و پيروزيهاي بزرگي به دست آورده است. سپس به سوي شرق شتافت و در آن سامان، هم به پيروزي دست يافت و پس از آن، به مکاني رفت که آفتاب از آن طلوع مي کرد؛ يعني شرق و آنان پوششي براي محافظت خود نداشتند.
مقابل آفتاب سوزان اشاره به اين که منطقه بياباني بوده و سکنه چادرنشين و کوچ رو براي آب و غذا و اشارت به سکنه مغولي و سکايي آسياي ميانه دارد.
گروهي براين باورند که اين ميراث ارزشمند ملي از اين رو که در تحقيقات روان شاد علامه آيت الله استاد طباطبايي، استاد شهيد مرتضي مطهري اثبات شده که ذوالقرنين، همان کوروش هخامنشي است يک ميراث گرانبار اسلامي نيز به شمار ميرود .
قرآن مجيد،کتاب شريف مسلمانان درآيههاي 83 تا 99 سوره کهف، ذوالقرنين را فردي يکتاپرست، صالح، دادگر و انسان دوست و از بندگان شايسته و برگزيده خداوند نام برده و از او به نيکي ياد مي کند.کوروش
گروهي از فقها و بزرگان ذوالقرنين را کوروش هخامنشي ميدانند چنانکه آيت الله طباطبايي و پروفسور عبدالکلام آزاد (دانشمند شهير هندي) با دلايل متقن به اثبات رسانده اند که ذوالقرنين، همان کوروش کبير، بنيانگذار امپراتوري بزرگ هخامنشي در ايران است.
نظر قطعي علامه طباطبايي درالميزان بنا بر شواهد تاريخي محکم نيز بر اين مهم تاکيد دارد که ذوالقرنين قرآن همان کوروش کبير هخامنشي است.
استاد علامه طباطبايي درتفسيرالميزان آورده است : اگر ذوالقرنين قرآن، مردي مومن به خدا و به دين توحيد بوده، کوروش نيز اين چنين بوده و اگر ذوالقرنين، پادشاهي عادل و رعيت پروربوده، کوروش نيز چنين بود؛ اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردي سياستمدار بوده او نيز بود؛ اگر دين، عقل، فضايل اخلاقي و ثروت و شوکت داشت، کوروش هم داشت؛ همان گونه که قرآن فرموده کوروش نيز سفري به سوي مغرب کرد، بر ليدي و پيرامون آن مسلط شد و بار ديگر به سوي مشرق سفر کرد. آنجا مردمي ديد صحرانشين و وحشي که در بيابان زندگي مي کردند. براي همين، به آنها کمک کرد، سدي ساخت در مقابل قبيله و قومي که آنها را آزار مي دادند؛ در تنگه داريال ميان کوه هاي قفقاز و نزديک به شهر تفليس.
اما مهم آنکه نام بنيانگذار نخستين و بزرگترين امپراتوري دنيا، نه تنها در قرآن مجيد بلکه حتي در کتاب هاي عهد عتيق مانند تورات نيز به عنوان يک انسان برگزيده و بلند مرتبه ثبت شده است.
چرا کوروش کبير ذوالقرنين است ؟
يکتاپرستي، نيکوکرداري، رأفت و انسان دوستي از صفات گفته شده ذوالقرنين در کتاب آسماني مسلمانان است.
بنا بر فرموده قرآن مجيد، ذوالقرنين، پادشاهي دادگر بود و نسبت به رعيت عطوفت داشت و هنگام کشورگشايي و غلبه قتل و کينه ورزي را اجازه نمي داد. از اين روي، هنگامي که بر قومي در غرب چيره شد، پنداشتند، اوهم مانند ديگر کشورگشايان خونريزي آغاز خواهد کرد، ولي او بدين کار دست نبرد، بلکه به آنان گفت: هيچ گونه بيمي پاکان شما در دل راه ندهند و هر يک از شما که عملي نيکو کند، پاداش آن را خواهد ديد .
با آن که آن قوم بي ياور و دادرسي در چنگال قدرت او بودند، با ايشان شفقت کرد و به دادگري و نيکوکاري دل آنان را به دست آورد.
بر پايه شواهد انکارناپذير تاريخي، همگي اين ويژگي ها بر کوروش هخامنشي منطبق است که نمونه بارز خوي انساني و رأفت و مداراي کوروش را در رفتار او با مردم بابل پس از فتح اين سرزمين، در تاريخ مي بينيم .
با اين حال، برخي تلاش مي کنند چنگيز و آتيلا و يا اسکندر مقدوني را ذوالقرنين معرفي نمايند، در حالي که هيچ يک از صفات آمده در قرآن مجيد بر اين جهانگشايان ظالم خونريز قابل انطباق نيست.
به گفته مورخان يوناني کوروش کبير از چنان جايگاه بزرگي برخوردار بوده که حتي اسکندر با وجود يورش وحشيانه به ايران و تسخير و آتش زدن تخت جمشيد به پاسارگاد مقبره کوروش رفته، در برابر مزار آن بزرگ مرد زانو زده و مراتب احترام خود را به کوروش کبير بجا آورده است.
بنا بر فرموده قرآن مجيد، ذوالقرنين مي گويد: «هذا فتح من ربي»؛ يعني «همه فتوحات من نتيجه لطف خداست» و ما هيچ گاه در تاريخ، نه از اسکندر و نه از مغول ، چنين گفتاري را سراغ داريم .
علت دوم آن که واژه ذوالقرنين در قرآن مجيد به معناي فردي است که دو شاخ در بالاي سر او قرار دارد. همان گونه که در تصوير حجاري شده کوروش کبير در تخت جمشيد ديده مي شود؛ کلاهي با دو شاخ در بالاي سر او به خوبي نمايان است.
در ترجمه تفسير الميزان جلد 13صفحه 539آمده است: « در کتاب دانيال هم خوابى که وى براى کورش نقل کرده، به صورت قوچى که دو شاخ داشته ديده است».
از ديگر نکاتي که شاهدي بر ذوالقرنين بودن کوروش کبير است مي توان به اين نکته اشاره کرد که در قرآن مجيد آمده ذوالقرنين در آغاز فرمانروايي خود، به منطقه اي که آفتاب غروب مي کند، حمله کرده و پيروزيهاي بزرگي به دست آورده است. سپس به سوي شرق شتافت و در آن سامان، هم به پيروزي دست يافت و پس از آن، به مکاني رفت که آفتاب از آن طلوع مي کرد؛ يعني شرق و آنان پوششي براي محافظت خود نداشتند.
مقابل آفتاب سوزان اشاره به اين که منطقه بياباني بوده و سکنه چادرنشين و کوچ رو براي آب و غذا و اشارت به سکنه مغولي و سکايي آسياي ميانه دارد.
بازی بازی با دل ادمم بازی؟