۰۵-۱۲-۹۶، ۱۱:۵۶ ب.ظ
روزنامه قانون: ویديوی برخورد یکضابط قضایی با دختری جوان باعث شد تا در چندروز اخیر قدری چهره نیرویانتظامی مخدوش شود. لگدزدن، بهخودیخود امری ناپسند و حتی مجرمانه تلقی میشود؛ حال وقتی چنین برخوردی از سوی یکضابط قضایی صورت میگیرد، نمیتوان بهراحتی از کنار آن گذشت.
اگر عمل کاشفان حجاب غیرقانونی است -که بر اساس ماده638 قانون مجازات اسلامی اینگونه است- باید با متهم به روش معقول، قانونی و اسلامی رفتار کرد؛ نهآنکه شخصی که وظیفه برقراری امنیت اجتماعی را برعهده دارد با یکی از نوامیس این خاک اینگونه برخورد کند.
در حقیقت خیل عظیم شهدا، خون خود را ضامن امنیت مردم این مرزوبوم کردند تا لگدی بهناموس این خاک وارد نشود؛ حال عجیب است که یکمامور انتظامی با هموطن خود چنین میکند. دیگر آنکه بر اساس قانون، نمیتوان مدافع کشف حجاب بود یا دستکم تا زمانی که قانون، از طریق مجلس تغییر نکرده است، نباید از عملی دفاع کرد اما میتوان از خشونت گسترده اجتماعی انتقاد کرد. از سوی دیگر در روند رسیدگی به پروندههای این دختران جوان باید دانست که از حیث قانونی بههیچوجه نمیتوان عنوان مجرمانه متهمان کشف حجاب را به عنوان مجرمانهای چون تشویق به فساد و فحشا تعمیم داد.
عدم تطابق فساد و فحشا با اعتراض بهحجاب
«هوشنگ پوربابایی»، حقوقدان کیفری و وکیل دادگستری باور دارد که اگر قایل به ارتکاب جرمی در اعتراضهای دختران معترض به حجاب باشیم، نباید آن را با سیاسیکاری تحلیل کنیم زیرا اگر روند قضایی به جای توجه به مفاد قانونی بهسمت سیاستورزی حرکت کند، حقوق ملت زایل میشود. این حقوقدان در گفتوگو با «قانون» گفت: «چندی است که دختران جوانی بهنحوه پوشش در ایران اعتراضهایی کردهاند و بهعنوان حرکتی اعتراضی در معابر عمومی با درآوردن روسریهای خود، نقد خود را به منصهظهور رساندهاند؛ و ضابطان دادگستری با ایشان برخورد کردهاند. بهطور کلی بر سر این موضوع که بر اساس فقه اسلامی حدود و ثغور حجاب به چهمیزان است، اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد.
برخی فقها حجاب را یکحکم تاسیسی، بعضی دیگر حکم امضایی و برخی ناشی از سنت رسول اکرم(ص) و در آخر بعضی برگرفته از نص صریح قرآن کریم میدانند. در واقع میان فقهای شیعه و سنی اختلاف نظرهای گستردهای وجود دارد که ما وارد بحث در خصوص آن اختلاف نظرها نمیشویم زیرا در تخصص ما نیست و باید فقها پاسخگوی چنین اختلاف نظرهایی باشند. آنچه ما بهعنوان حقوقدان باید بررسی کنیم، بحث قانونی چنین اعتراضهايی است.
قانونگذار در تبصره ماده638 قانون مجازات اسلامی ایران مقرر داشته است: «هرکس در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی كند، علاوهبر کیفر عمل به حبس از 10روز تا دوماه یا به 74ضربه شلاق محکوم میشود و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نيست اما عفت عمومی را جریحهداركند فقط به حبس از 10روز تا دوماه یا به 74ضربه شلاق محکوم خواهد شد. تبصره: زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از 10روز تا دوماه یا از 50هزار تا 500هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد».
در این ماده، مجازات کسانی که حجاب نداشته باشند، به صراحت مشخص شده است. عبارات و کلمات مصرح در ماده مذکور در مطابقت با عمل صورت گرفته است و جای هیچتردید و ابهامی وجود ندارد. اگر افرادی بخواهند عمل اعتراضی دختران جوان را بر ماده دیگری منطبق کنند، به هیچوجه قابل قبول نیست؛ یعنی در صورتی که برخی افراد ادعا کنند که عمل ایشان مطابق ماده639 است، مسیری غلط و مغرضانه را در پیش گرفتهاند و ماده639 به هیچوجه مطابق با عمل ارتکابی نیست».
وی در توضیح ماده 639افزود:« این ماده مقرر میدارد: «افراد زیر بهحبس از یک تا 10سال محکوم میشوند و در مورد بند الف علاوه بر مجازات مقرر، محل مربوطه بهطور موقت با نظر دادگاه بسته خواهد شد: الف- کسی که مرکز فساد یا فحشا دایر یا اداره کند. ب- کسی که مردم را به فساد یا فحشا تشویق كرده یا موجبات آنرا فراهم كند. تبصره: هرگاه بر عمل فوق عنوان قوادی صدق كند، علاوه بر مجازات مذکور به حد قوادی نیز محکوم میشود».
همانطور که ملاحظه میشود، این ماده ناظر به دو موضوع است؛ نخست توقیف مراکز فساد و فحشا و دوم برخورد با کسانی که مردم را به فساد و فحشا تشویق میکنند. میدانیم که در جهان کنونی چنین مراکزی به یکی از صنایع پردرآمد تبدیل شده اند و قانونگذار ایران نیز بر اساس اصول اسلامی و عدم وجود فساد و فحشا در جامعه، مادهای صریح با مجازات سنگیني را برای مقابله با آن در نظر گرفته است. اما میان فساد و فحشا تفاوت وجود دارد.
فحشای مقرر در این ماده ناظر به ارتزاق جنسی خلاف شرع است؛ به نحوی که دایرکننده قصد ارتکاب اعمال جنسی داشته باشد. بهطور مثال مکانی را برای زنای افراد یا قوادی تاسیس کند. در گذشته نیز فاحشهخانهها ناظر به همین موضوع بود. اما فساد دلالت بر مواردی مانند شرب خمر، قمار، توزیع فیلمهای مستهجن و... دارد. سابقه این جرم به ماده211 قانون کیفر همگانی بازمیگردد که کلماتی مشابه با ماده639 قانون مجازات فعلی بهکار رفته است.
دیوان عالی کشور نیز در سالهای 1328 و 1336 تاکید کرده است که مراکز فحشا به مکانهایی گفته میشود که فاحشهخانه تلقی شوند. دیگر آنکه جرم مقرر در ماده639 جرم به عادت است و باید در تحقق آن تکرار وجود داشته باشد. بیتردید از هر سو به قضیه نگریسته شود، نمیتوان اعتراض مدنی به حجاب را –خواه درست یا غلط- داخل در اشاعه فساد و فحشا دانست. اگر در روند دختران دستگیرشده، دادستان یا بازپرس تلاش کنند که با سختگیری تمام ماده639 را به دستگیرشدگان منتسب کنند، خلاف اصل تفسیر مضیق و به نفع متهم در قوانین کیفری عمل کردهاند.علاوه بر آن جرم معترضان با نص ماده639 منطبق نیست. من تاکید میکنم که کار دادگاه تشخیص آگاهانه است.
این امر بدون برتریدادنِ مصالح و نیروی قوای دولتی بهدست میآید. کار دادگاه اتخاذ شیوه مصلحتانگارانه، سیاسی و تضمین منافع حکومت نیست. هیچکس حق ندارد بهدلیل برتریدادن مصالح سیاسی، روشهایی خلاف قانون را در نظر بگیرد. باید حقوق ملت در تمام ارکان قضایی رعایت شود. وظیفه دادگاه رعایت تطبیق عمل ارتکابی با شیوههای مقرر در قانون آیین دادرسی کیفری و جرم تعیینشده است. وظیفه دادگاه برابر کردن ملت و حکومت نیست و نباید به دلیل شیوههای مصلحتانگارانه حکومت، مواد قانونی را جابهجا و حقوق مردم را تضییع کند».
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان