۲۴-۱۱-۹۶، ۱۱:۲۸ ق.ظ
کتاب هفته خبر - سمیه سادات نوری: از عفریته تا پری، تمام موجودات ناپیدایی که می شناسیم، یا بهتر بگوییم تمام نادیدنی هایی که فکر می کردند می شناسند را جن می نامیم. موجودات پنهان شده در تاریکی در فرهنگ ها و اساطیر تمام کشورها وجود دارند. موجوداتی با نام ها و توانایی های مختلف که در خصایل و رفتار به هم شبیه هستند. در ابتدا نام همه شان دیو بود. موجوداتی پلید که خویی نیمه انسانی و نیمه حیوانی دارند. بدانشان در دشمنی با انسان قسم خورده اند. کودکان و زنان را آزار می دهند و خانواده ها را از هم می پاشند.
امیال و هوس های ناثواب ایجاد می کنند و خودشان از این امیال لذت می برند. خوب ترهایشان آن وقت درگیر درست کردن این همه خرابکاری. بعدتر اما طایفه دیوها راه استقلال را پیش گرفت. همه موجودات دوپا و درشت هیکلی که چهره غیرانسانی داشتند نامشان شد دیو. شغل جداگانه و آبرومندانه ای، نسبت به قوم و خویش هایشان، برای خود دست و پاکردند. کار به آن جا کشید که پهلوانان و قهرمانان را به مبارزه طلبیدند. در بابل که این انشعاب از آن جا شروع جنیان را زاده شده از آتش می دانستند. آنچه به جا مانده می گوید در آن زمان جنیان چندان ناپیدا نبودند و در کنار خدایانِ اساطیری در زمین حضور داشتند. از دید بابلیان گروهی از جنیان خوب و خیرخواه انسان و گروهی پلید و بدخواه بودند.
میان خودشان در دوستی یا دشمنی با انسان جنگی نبود و در ظاهر نیز همه یکسان بودند. پس شناختن جن خوب و بد کار دشواری بود. مدرک دقیقی در دست نیست که بابلیان با این مشکل چطور کنار آمدند. جنیان آن دوران ظاهری نیم انسان و نیم حیوان داشتند یا می توانستند به صورت کامل به شکل حیوانی دربیایند. ظاهر شدن و غیب شدن به اختیار خودشان بود. شاید بابلیان در مواجه با این همه توانایی که در جنیان می دیدند فقط امید خود را حفظ می کردند. شاید جنی که ظاهر می شود خیرخواه باشد. اما یونانیان به اندازه بابلیان سعه صدر نداشتند. آن ها به اندازه کافی با خدایانِ اساطیری چالش و گرفتاری داشتند. کدام خدا خوب است و کدام خدابانو به نفع مردم رای می دهد؟ گرفتاری یونانیان با طبع متغیر خدایانشان تمامی نداشت.
غول ها و تیتان ها را هم داشتند با شجرهای طولانی و جنگی خونی با خدایانشان. پس کار را با طایفه جن یکسره کردند. در یونانی که الاماشاالله موجود غیرانسانی وجود دارد. برای پیدا کردن جنیان اصیل باید به ذات جن رجوع کنیم. این موجودات در اصل میرا هستند. بنابر اساطیر جنیان، در تمام شکل هایشان عمری طولانی تر از انسان و کم تر از خدایان دارند. نه قدرت خلاقه و اعتراض انسان را دارند، نه قدرت مطلق خدایان را. چیزی میان ایت دو جهانند. هم پیدا و هم ناپیدا. رابط میان جهان زیرین و جهان زندگان و آسمان. موجوداتی که در هر سه قلمرو دیده می شوند اما در هیچ کدام هیچ جای محکمی ندارند. ذات آن ها از عناصر زمینی است و در دشمنی با انسان ثابت قدم. با این توصیفات نومفاها در یونان باستان نیز از جنیانند.
نومفاها موجودات نادیدنی و پنهان که ذاتشان از آب است. از کناره دریا تا چشمه سارها می توان پیدایشان کرد. نومفاها چندان خوش سابقه نبودند و جز در چند داستان کوتاه هیچ عمل خیری از آن ها نمی بینیم. دشمن کودکان و ملوانان بودند. زنان و مردان جوان را با ظاهر فریبنده خود گمراه می کردند. فساد و خشم را میان آدمیان می پسندیدند. کار جنیان در اساطیر به همین دو فرهنگ خاتمه پیدا نمیکند. این جا اگر هم غیب می شوند، می توان ردشان را در آلمان دید. در اساطیر آلمان تا اسکاندیناوی گونه دیگری از جن دیده می شود. الف ها موجوداتی نادیدنی اند که ذاتشان از هواست. هر چند انواع مختلف الف وجود دارد که در محیط های مختلف زندگی می کنند، از باغچه تا کنج خانه.
الف ها در ابتدا پری رویانی بودند که صرفا به قصد گمراه کردن انسان ها ظاهر می شدند. اما کم کم آن ها هم دوشاخه شده، چهره نیک و بد پیداکردند. به این ترتیب دوگانگی که از جهان انسان ها و جهان نادیدنیِ آن سو بود را نشان می دادند. در تعابیر و اساطیر متاخرتر لیلیث را هم زنی از جنیان می دانند که قبل از حوا به همسری آدم درآمد. لیلیث بعد از اینکه جایگاهش را از دست داد به دشمن قسم خورده انسان ها و خانواده ها تبدیل شد. بعد از این با ظهور ادیان ابراهیمی مفصل درباره این موجودات بحث می شود. گروهی از اینان که در سپاه شیطان قرار دارند و گروهی که راه خیر و ثواب را پیش گرفتند. در نهایت جنیان هر چند در غالب فرهنگ ها از شجرنامه اساطیری غیب می شوند، در فرهنگ عامه ظاهر می شوند، در آن رشد می کنند و با قدرت های جادویی خود چنان ریشه می گیرند که در سراسر جهان هیچ فرهنگی را بدون جن نمی بینیم. به هر اسمی که خود را صدا بزنند، همان ناپیدایانِ رابطِ دو جهان، همواره در ناخودآگاهِ اساطیریِ انسان ها حضور دارند.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !