۲۱-۱۲-۹۶، ۱۱:۵۵ ق.ظ
روزنامه ایران: اول فروردین ماه، سالروز تولد 88 سالگیاش شاید تنها مناسبتی است که در شلوغی روزهای آخر سال تمام بهانهها را دست به سر میکند تا هنرمندان با وجود مشغلههای مألوف این روزها، خودشان را به این مراسم برسانند. قرارمان این است به بهانه 88 ساله شدنش در محفلی دوستانه از بزرگیاش تجلیل کنیم و به قدر وسع، از حفظ محبوبیتش در تمام این سالها قدرشناسی کنیم. 20 اسفندماه زمان وعدهمان را با هر کس که در میان میگذاریم یک پاسخ میشنویم «چه تقارن خوبی با روز تولد رفیق همیشگیاش بهروز وثوقی».مسئولیت مراقبت از لطیفه محبت مردم
در برگه شناسنامه روز تولدش اول فروردین 1309 قید شده است اما آنطور که خودش میگویدزاده هشتمین روز بهار است. ناصر ملکمطیعی نامش در ضمیر خاطر علاقهمندان سینم ا آنقدر پررنگ هست که دیگر برنامههای روزانه در حاشیه قرار بگیرد و مراسمی برای بزرگداشت او در متن. از این روست که رضا کیانیان با وجود شب کاری پس از کمتر از سه ساعت استراحت خود را به مراسم میرساند، شمس لنگرودی ساعتی قبل از رونمایی کتابش «رژه بر خاک پوک» در روزنامه حضور مییابد یا رضا عطاران بلافاصله پس از خواندن پیامک دعوت، تماس میگیرد و آدرس را جویا میشود تا خودش را برساند. شرح محبت منوچهر اسماعیلی و ابوالحسن تهامینژاد در وصف نمیگنجد. استاد دوبله ایران بیش از نیم ساعت مانده به زمان مقرر به مراسم آمده است. دلیل زود رسیدنش را ترس از ترافیک عنوان میکند اما همانطور که خودش میگوید اینها همه بهانه است: «زودتر آمدم چرا که طاقت نداشتم در خانه بمانم و منتظر شوم که موعد دیدار فرا برسد. از صبح چشمم به در سالن بود و بیصبرانه در انتظار دیدن صورت مبارکش بودم.» سالار عقیلی و همسرش حریر شریعتزاده آنطور که خودشان میگویند از لحظه دریافت دعوتنامه تصمیمشان برای آمدن قطعی بوده است و برای از دست ندادن این فرصت تمام برنامههایشان را به نظم کردهاند.«از اندیشه من خارج است که چطور با این همه مشغله اینجا جمع شدهاید. بهدنبال واژه و کلمه میگردم که سپاسگزاری کنم. کلمات خیلی نارساست برای سپاس و تشکر از شما.» این عبارات نخستین واکنش ناصر ملک مطیعی به تعبیر خودش بعد از بیرون آمدن شوک این دیدار است. او با چشمانی نمناک و صدایی که به بغض نشسته بود، از این روز بهعنوان یکی از بهترین روزهای زندگیاش و روزی مقدس یاد میکند: «نه به این خاطر که از من تجلیل شده بلکه فقط برای اینکه یاد من بودید. در تمام سالهای زندگی سعیام این بوده که شایستگی این همه محبت را داشته باشم، به امید اینکه همه این احترامات را در حد انتظار و توقع مردم انجام دهم. شاید گاهی روزگار بر شما سخت هم بگیرد، اما باید مراقب باشی که به این لطیفه محبت مردم خدشهای وارد نشود.» ملک مطیعی در ادامه از حمایت و محبت اهالی سینم ا در موقعیتهای مختلف یاد میکند و با تشکر از آنها میگوید خوشحال است اگر سهم کوچکی از سینم ایی داشته باشد که امروز پرچم ایران به خاطر آن بالاست: «ما کارمان را با عشق شروع کردیم و تا امروز حفظش کردیم به این امید که خیال کنیم سهم کوچکی در سینم ای امروز داشتهایم؛ سینم ایی که این روزها در مجامع جهانی اعتبار دارد. پیش از انقلاب در 7 جشنواره بینالمللی شرکت کردم اما آن روزها هیچکس سینم ای ایران را نمیشناخت در حالی که امروز یکی از افتخارات ایران و مملکت ما سینم است و در خیلی از مجامع اگر پرچم ما بالا میرود بواسطه همین سینم است.»
در برگه شناسنامه روز تولدش اول فروردین 1309 قید شده است اما آنطور که خودش میگویدزاده هشتمین روز بهار است. ناصر ملکمطیعی نامش در ضمیر خاطر علاقهمندان سینم ا آنقدر پررنگ هست که دیگر برنامههای روزانه در حاشیه قرار بگیرد و مراسمی برای بزرگداشت او در متن. از این روست که رضا کیانیان با وجود شب کاری پس از کمتر از سه ساعت استراحت خود را به مراسم میرساند، شمس لنگرودی ساعتی قبل از رونمایی کتابش «رژه بر خاک پوک» در روزنامه حضور مییابد یا رضا عطاران بلافاصله پس از خواندن پیامک دعوت، تماس میگیرد و آدرس را جویا میشود تا خودش را برساند. شرح محبت منوچهر اسماعیلی و ابوالحسن تهامینژاد در وصف نمیگنجد. استاد دوبله ایران بیش از نیم ساعت مانده به زمان مقرر به مراسم آمده است. دلیل زود رسیدنش را ترس از ترافیک عنوان میکند اما همانطور که خودش میگوید اینها همه بهانه است: «زودتر آمدم چرا که طاقت نداشتم در خانه بمانم و منتظر شوم که موعد دیدار فرا برسد. از صبح چشمم به در سالن بود و بیصبرانه در انتظار دیدن صورت مبارکش بودم.» سالار عقیلی و همسرش حریر شریعتزاده آنطور که خودشان میگویند از لحظه دریافت دعوتنامه تصمیمشان برای آمدن قطعی بوده است و برای از دست ندادن این فرصت تمام برنامههایشان را به نظم کردهاند.«از اندیشه من خارج است که چطور با این همه مشغله اینجا جمع شدهاید. بهدنبال واژه و کلمه میگردم که سپاسگزاری کنم. کلمات خیلی نارساست برای سپاس و تشکر از شما.» این عبارات نخستین واکنش ناصر ملک مطیعی به تعبیر خودش بعد از بیرون آمدن شوک این دیدار است. او با چشمانی نمناک و صدایی که به بغض نشسته بود، از این روز بهعنوان یکی از بهترین روزهای زندگیاش و روزی مقدس یاد میکند: «نه به این خاطر که از من تجلیل شده بلکه فقط برای اینکه یاد من بودید. در تمام سالهای زندگی سعیام این بوده که شایستگی این همه محبت را داشته باشم، به امید اینکه همه این احترامات را در حد انتظار و توقع مردم انجام دهم. شاید گاهی روزگار بر شما سخت هم بگیرد، اما باید مراقب باشی که به این لطیفه محبت مردم خدشهای وارد نشود.» ملک مطیعی در ادامه از حمایت و محبت اهالی سینم ا در موقعیتهای مختلف یاد میکند و با تشکر از آنها میگوید خوشحال است اگر سهم کوچکی از سینم ایی داشته باشد که امروز پرچم ایران به خاطر آن بالاست: «ما کارمان را با عشق شروع کردیم و تا امروز حفظش کردیم به این امید که خیال کنیم سهم کوچکی در سینم ای امروز داشتهایم؛ سینم ایی که این روزها در مجامع جهانی اعتبار دارد. پیش از انقلاب در 7 جشنواره بینالمللی شرکت کردم اما آن روزها هیچکس سینم ای ایران را نمیشناخت در حالی که امروز یکی از افتخارات ایران و مملکت ما سینم است و در خیلی از مجامع اگر پرچم ما بالا میرود بواسطه همین سینم است.»
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان