امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تجزيه و تحليل و طراحي سيستمها و روش ها
#1
خلاصه كتاب: زهره ايراني: نگاهي كلي بر سيستمها: تئوري پردازان مختلف در جهت ارائه نظريات و كاربردي كردن آنها تلاشهاي زيادي انجام داده اند كه از جمله اين نظريات مي توان به تفكر سيستمي، نظريه عمومي سيستمها، سايبرنتيك و ... اشاره نمود. ما در اين بخش، مباحث فوق را تحت عنوان«تجزيه و تحليل سيستمها» در قالب چند محور به صورت گزينشي مطرح خواهيم كرد:
(تفكر سيستمي):
تفكر سيستمي در خارج از محدوده يك علم معين متولد شد و در محيطي ميان رشته اي رشد كرد. اين شيوه تفكر، با مجموعه اي از اجزا سروكار دارد نه با خود اجزا. تفكر سيستمي به نگرش مبتني بر تركيب يافته هاي رشته هاي گوناگون علمي تاكيد دارد به جاي تفكيك و تجزيه مداري.
مباني تفكر تجزيه مدار:
*معطوف شدن ذهنيت محقق به بخش فيزيكي يا خارجي جهان؛
*تاكيد بر اينكه هر پديده اي حاصل تجزيه يا تركيب ساير پديده هاست؛
*تاكيد بر كمي كردن روابط علي؛
* افزايش دقت( مطلوب غايي)؛
مباني تفكر سيستمي:
*تصور ارگانيك(مركزيت ارگانيسم در طرح ادراك آدمي)؛
* كل نگري؛
* مدلسازي؛
* بهبود شناخت( از طريق مشاهده فراگردهاي كه در درون يك كل بوقوع مي پيوندد نه مشاهده اجزاي آن كل).
نكته:
تفكر سيستمي و تفكر تجزيه مدار مكل يكديگرند نه جايگزين هم.
تفكر سيستمي با رشد و توسعه دو جنبش جداگانه، هويت مستقل پيدا كرد:
1)نظريه عمومي سيستمها( كنت بولدينگ):
نظريه عمومي سيستمها در يك مفهوم ارگاينك و بيولوژيك كه معمولاً« انقلاب ارگانيك» ناميده مي شود، ريشه دارد. زمينه اصلي مطالعه و قلمرو موضوعي آن،«پديده رشد و تكامل» است و فرض اصلي آن، اين است كه فراگرد رشد و مراحل بعدي و نهايي آن(تكامل) از يك الگوي يكسان تبعيت مي كند؛ خواه رشد يك ارگانيسم واحد مطرح باشد، خواه رشد گروهي از ارگانيسمها، خواه رشد يك جامعه.
هدف نظريه عمومي سيستمها:
كشف قوانين و نظم ذاتي انواع پديده هاست. از اين مي توان آن را سيالترين نظريه سيستمي به شمار آورد زيرا در چهارچوب نظري آن، هيچ نظريه قاطعي ارائه نشده است.
ويژگيهاي نظريه عمومي سيستمهاك
به هم پيوستگي و وابستگي اجزاء، ويژگيها، رخدادها و مانند آن.
كل گرايي
هدف جويي
وروديها و خروجيها
تبديل ورودي به خروجي و تغيير و تعديل آن
مقابله با بي نظمي و كهولت(آنتروپي)؛ اين كلمه ريشه در ترموديناميك دارد و بيانگر حالتي است كه همه عناصر سيستم در حداكثر بي نظمي قرار دارند و سيستم رو به از هم گسيختگي و نابودي پيش مي رود. بدين ترتيب، براي سيستمهاي باز، مفهوم حداكثر بي نظمي يعني مرگ.
تنظيم اجزاي به هم پيوسته و به هم وابسته سيستم( برنامه ريزي و كنترل از طريق بازخور)
سلسله مراتب سيستمها
جداسازي وظايف سيستم برحسب اجزاي آنها.
هم پاياني: در سيستمهاي باز، هر حالت و نتيجه نهايي ممكن است از مسيرهاي گوناگوني قابل حصول باشد.
2) سايبرنتيك( عمل كنترل و ارتباطات):
سايبرنتيك عبارت است از مطالعه پديده ارتباط و كنترل در هر نوع سيستم اعم از حيوان و ماشين. سايبرنتيك با يك شبكه كنترل از طريق مكانيسم بازخور با رعايت خصوصيات، حالات و اهداف آن، يك سيستم خود كنترل كننده( خود تنظيم) است. اين خود هدايت كنندگي از طريق برگشت دادن اطلاعات مربوط به رفتار سيستم به خود صورت مي گيرد.
حداقل اجزا و عناصري كه يك سيستم سايبرنتيكي دارد عبارتند از:
*دستگاه آشكارساز(عيب ياب)
*دستگاه اهدايت كننده(انتخاب كننده): درباره هدايت سيستم، براساس اولويتها، تصميماتي را اتخاذ مي كند.
*دستگاه اجرا كننده
كاربرد «نظريه عمومي سيستمها» و«علم كنترل و ارتباطات» در سازمانها(رويكرد سيستمي):
تعريف جامعه به عنوان يك سيستم پچيده و انعصاف پذير؛ و كنترل خرده سيستمهاي آن و ارتباطات درون سيستم براساس علم و كنترل و ارتباطات.
به كارگيري رويكرد سيستمي در سازمان با استفاده از روشهاي پژوهشي عملياتي.
كمك به پژوهشگران نظامگرا در ارائه مدلي براي پديده هاي دنياي واقعي و جمع آوري اطلاعات براساس نظريه عمومي سيستمها.
كمك به مديران جهت طراحي مدلي براي سازمان خود براساس نظريه عمومي سيستمها.
ايجاد يك سيستم اطلاعاتي مديريت با توجه به نظريه عمومي سيستمها، و تجزيه و تحليل سيستم به كمك اين سيستم اطلاعاتي مدريت.
پويايي صنعتي: به كارگيري علم كنترل و ارتباطات در حل مسايل صنعتي هدف آن، اداره اثر بخش تر سازمانها با تاكيد بر پويايي صنعتي است.
مقايسه پيوسته و خودكار برخي از ويژگيهاي رفتاري يا متغيرهاي سيستم با يك استاندارد معين كه با فعاليت مستمر و خودكار بازخور همراه است.
روابط ميان تفكر سيستمي، نظريه عمومي سيستمها و سايبرنتيك:
تفكر سيستمي: نحوه نگرش جديدي براي مطالعه پديده هاي طبيعي در قالب يك سيستم به شمار مي آيد.
نظريه عمومي سيستم ها: بر به كارگيري تفكر سيستمي، با توجه به مسائل رشد و تكامل تأكيد دارد.
علم كنترل و ارتباطات: بر بكارگيري تفكر سيستمي، با توجه به مسايل كنترل و ارتباطات تاكيد دارد.
رويكرد سيستمي: بر نحوه بكارگيري نظريه عمومي سيستمها و علم كنترل و ارتباطات در مسائل صنعتي و اجتماعي دلالت دارد.
مزاياي بالقوه تفكر سيستمي:
برطريف كردن خطر محدود شدن نگرش مدير به يك وظيفه و وادارسازي او به شناسايي ساير خرده سيستمها.
كمك به مدير جهت مرتبط ساختن هدفهاي خود با مجموعه كلان سازمان.
كمك به سازمان در ساختاردهي خرده سيستمهاي خود به گونه اي كه با اهدافش سازگار باشد.
فراهم سازي امكان ارزيابي سازمان و تعيين ميزان اثربخشي خرده سيستمها با در نظر گرفتن مدل سيستم هدفمند.
تعريف سيستم:
«سيستم، مجموعه اي از اجزا و روابط ميان آنهاست كه توسط ويژگيهايي معين، به هم وابسته يا مرتبط مي شوند و اين اجزا با محيطشان يك كل را تشكيل مي دهند».

دلايل نقطه چين بودن مرز سيستم:
*دلالت بر تبادل مستمر انرژي يا اطلاعات ميان سيستم و محيط؛ مانند پرده سلول.
*قراردادي بودن محل واقعي مرز سيستم( به وسيله طراح ساختار سيستم، اين مرز معين مي شود).
عناصر سيستم:
ورودي ها:
*(وروديهاي زنجيره اي): نوعي ورودي است كه خودش نتيجه و خروجي سيستم ديگري است.
*(وروديهاي تصادفي): هريك از خروجيهاي سيستمهاي ديگر كه احتمال ورودي شدنشان براي سيستم ما وجود دارد.
*(وروديهاي بازخور): وروديهاي هستند كه در واقع بخشي از خروجيهاي قبلي همان سيستم هستند.
نكته: ورودي هاي تصادفي جالبترين نوع ورودي براي مطالعه تحليلگران هستند؛ زيرا برخلاف ورودي هاي زنجيره اي، تشخيص حضور يا عدم حضور ورودي هاي تصادفي دشوار است؛ در حالي كه گاهي حتي بيشتر از خود عمليات سيستم، بر درجه كيفيت محصول يا كارايي سيستم اثر مي گذارند.
2)فراگرد(خانه پردازش):
به فرايند تبديل داده به ستاده، اطلاق مي شود هنگامي كه نحوه اين تبديل مشخص باشد، فراگرد را«جعبه سفيد» مي نامند و چنانچه فراگرد تبديل به تفصيل شناخته شده نباشد، آن را«جعبه سياه» مي نامند.
3)خروجيها:
معمولاً فراگردهاي تبديل، بيش از يك نوع خروجي دارند:
*خروجيهاي كه بطور مستقيم توسط سيستمهاي ديگر مصرف مي شوند و هدف همه سيستمها، به حداكثر رساندن آن است.
*خروجيهاي كه در فراگرد توليد همان سيستم در مرحله بعد مصرف مي شوند و نيز بازگشت مجدد محصولات معيوب به فراگرد توليد.
*ضايعات؛ كه وارد سيستم اكولوژي مي شوند و هدف همه سيستمها، به حداقل رساندن آن است.
4)بازخور كنترلي:
بازخورها، ابزار ايجاد تعادل در سيستم هستند.

روابط:
مسيرهاي ارتباطي عناصر سيستم با يكديگر را«روابط» مي نامند به طور كلي 3 نوع رابطه در عالم واقع در درون و بي سيستمها وجود دارد عبارتند ازك
1)رابطه حياتي(منطقي):
رابطه اي است كه در صورت قطع آن، سيستم هاي وابسته به آن نمي توانند به وظيفه خود عمل كنند و حياتشان به مخاطره مي افتد. رابطه حياتي مي تواند يك سويه باشد( مانند رابطه حياتي ميان يك انگل گياهي و گياه) و يا دو سويه( مانند رابطه حياتي ميان خرده سيستمهاي توليد و فروش).
2)رابطه هم نيروزايي يا مراوده اي(سينرژيك):
اين نوع رابطه در اثر اقدام تلفيقي ايجاد مي شود و رابطه اي كه در صورت وجود آن، با همكاري و تشريك مساعي مجموعه اي از خرده سيستمهاي نيمه مستقل، خروجي و بازداده كل سيستم بيش از جمع آوري بازداده ها و خروجي هاي هر يك از خرده سيستم هاي تشكيل دهنده سيستم كلان خواهد بود:2+2>4
نكته: هم نيروزايي اساس علم شيمي است.
3)رابطه مكرر و لازم(موقتي يا زماني):
اين نوع رابطه بر تكرار يا بيان ديگري از روابط موجود دلالت دارد. هدف از اين تكرار، افزايش قابليت اعتماد( اعتبار) است. وجود روابط مكرر و لازم، احتمال عدم توقف سيستم و استمرار فعاليت آن را افزايش مي دهد. روابط مكرر، از طريق محدود كردن رفتار سيستم به آن گونه رفتارهايي كه بيشترين سهم را در كسب هدف دارند، به تحقق اهداف سيستم كمك مي كند. اين نوع رابطه در سيستمهاي حساس و بسيار مهم ايجاد مي شود به گونه اي كه در طراحي فضاپيماها و هواپيماها و غيره با استفاده از اين رابطه تلاش مي شود كه عمليات سيستم در همه وضعيت هاي بالقوه ايمن گردد.
شيوه هاي عكس العمل سيستم در برابر محيط:
از آنجا كه سيستمهاي باز با محيط خود در حال تبادل اطلاعات مي باشند به گونه اي كه ورودي هاي خود را از محيط دريافت نموده و خروجي هاي خود را به محيط وارد مي سازند براي انجام اين مبادله از سه ويژه استفاده مي كنند كه عبارتند از:
1)تعمير و نگهداري:
كارهايي هستند كه سيستم در درون مرز خود انجام مي دهد و هدف از انجام آنها حصول اطمينان از انجام صحيح وظايف، از روشهاي درست و مناسب است. فعاليتهاي تعمير و نگهداري، در بر گيرنده موارد ذيل هستند:
*شناسايي زمان وقوع مساله
*كسب دانش لازم براي حل مساله
* تامين زمان و منابع لازم براي حل مساله
نكته: تجزيه و تحليل سيستم، در شمار وظايف تعمير و نگهداري قرار مي گيرد.
2)دفاع:
سيستمها براي بدست آوردن منابع ضروري ( از آنجا كه منابع كمياب هستند). با ساير سيستمها به رقابت مي پردازند كه در نتيجه اين رقابت، تضادهايي بين آنها بوجود مي آيد. به گونه اي كه هر سيستم به سيستم ديگر به عنوان يك منبع نگاه مي كنند و لذا سيستمها به دفاع از موجوديت خود مي پردازند.
فعاليتهاي دفاعي، فعاليتهاي هزينه افزا هستند كه بطور مستقيم به كسب اهدافق سازما كمك نمي كنند ولي وجود آنها براي حفظ موجوديت در برابر سيستمهاي در حال رشد ضرورت دارد.
3)رشد:
سيستمها با برقراري رابطه ميان عناصر دروني خود و عوامل محيطي تلاش مي كنند. ضمن آنكه از موجوديت خود دفاع نمايند منابع بيشتري نيز از محيط جذب كرده و رشد كنند؛ كه البته فراگرد عملي رشد حالت دو سويه خواهد داشت. بگونه اي كه با ساير سيستمها تبادل منابع خواهد نمود؛ اين حالت را در نظريه عمومي سيستمها«تعادل نسبي» مي گويند كه در اين حالت سيستم ضمن انجام فعاليت هاي نگهدارنده به اقدامات انطباقي با محيط مي پردازد.
نكته: اصل بوم شناسي مي گويد: هيچ چيز خام و بي فايده در محيط وجود ندارد.
تلاش براي كسب تعادل نسبي در مواجهه با يك محيط بزرگ و فعال، به شكل گيري واحدهاي تخصصي به نام سلول منجر مي شود. در واقع شكل گيري سلولها، پاسخي به تمايل سيستم به تخصص گرايي است.
عوامل مؤثر بر سيستم بي تأثير بر سيستم
تحت كنترل سيستم سيستمي
نه محيطي و نه سيستمي
خارج از كنترل سيستم محيطي
سيستمهاي بازوبسته:
طبقه بندي سيستمها به سيستمهاي بازوبسته، مبتني بر مفاهيم«مرز» و«منابع» سيستم است:
*سيستم بسته: سيستمي است كه عمليات خودش را بطور خودكار، از طريق ابزار واكنش نسبت به اطلاعات توليد شده توسط خود، كنترل يا تعديل مي كند. بعبارت ديگر سيستم بسته به محيط خودش وابسته نيست. در سيستمهاي بسته، ميزان منابع ثابت است و همه منابع يكباره عرضه مي شود.
*سيستم باز: سيستمي است كه با محيط خود تبادل انرژي، ماده و اطلاعات دارد. سيستمهاي باز مي توانند به تبادل منابع و انرژي اضافي خود بپردازند.
ويژگي هاي سيستم باز:
*آگاهي نسبت به محيط
*(بازخور): دريافت اطلاعات از محيط براي تنظيم روابط سيستم با محيط و امكان انجام اقدامات اصلاحي و رفع انحرافات.
*(تبعيت از الگوي تناوبي از حوادث): بازداده هاي سيستم، تامين كننده داده هاي جديدي هستند كه تكرار دوره تناوب را ممكن مي سازند.
*(آنتروپي منفي): ترميم و حافظ ساختار و وادار كردن انرژي براي رشد و زنده ماندن(سيستمهاي بسته به مرور زمان از هم گسيخته مي شوند)ۀ
نكته: آنتروپي حاكي از تمايل سيستمها به كهولت و بي نظمي است.
*(حالت اثبات): تعادل در تبادل انرژي براي جلوگيري از بي نظمي در ورود انرژي.
*حركت به سوي رشد و توسعه: بتدريج كه سيستمهاي باز، پچيده تر مي شوند و به سوي خنثي سازي بي نظمي پيش مي روند، رشد و توسعه، كميت سيستم تغيير مي يابد در حاليكه كيفيت و ماهيت سيستم اصلي به همان گونه باقي مي ماند.
*(موازنه ميان فعاليتهاي انطباقي و نگهدازنده و ايجاد سازگاري ميان آنها)
فعاليتهاي نگهدارنده: وظيفه ايجاد تعادل ميان خرده سيستمها و هماهنگ ساختن كل سيستم با محيط را بعهده دارند و سعي مي كنند از تغييرات سريع ممانعت بعمل آورند. در واقع هدف فعاليتهاي نگهدازنده، رسيدن به ثبات و حفظ وضع موجود است. مانند: خريد، نگهداري، تعمير اساسي، گزينش و آموزش، تدوين و اجراي قوانين و رويه ها.
فعاليتهاي انطباقي: وظيفه تنظيم نحوه دگرگوني نيازهاي داخلي و خارجي سيستم در طي زمان را به عهده دارند. در واقع هدف فعاليتهاي انطباقي، تغيير و دگرگوني وضع موجود از طريق برنامه ريزي، پژوهش بازار، طراحي محصول جديد و... است.
در يك سيستم بايد بين فعاليتهاي انطباقي و نگهدارندهف تعادل و توازن برقرار شود.
انواع رفتار سيستم(علت تغيير حالت و نرخهاي يك سيستم):
*واكنش: رخدادي است كه به دليل وقوع تغيير يا رخداد ديگري در سيستم يا محيط بوقوع مي پيوندد. در اين گونه مواقع، واكنش سيستم، امري«لازم و كافي» است.
*(پاسخ): شبيه واكنش است با اين تفاوت كه امري لازم است ولي كافي نيست. زيرا سيستم، خواص ساختاري خود را در برابر محرك، تغيير نمي دهد و فقط حالت سيستم تغيير مي كند. در حاليكه در«واكنش»، ساختار و حالت سيستم تغيير مي كند.
*(اقدام): رخدادي است كه ضرورت آن ناشي از تغيير در سيستم يا محيط نيست. يعني وقوع اين رخداد، اجباري و لازم نيست بلكه سيستم خود آن را اراده مي كند. از اين رو نمي توان براي آن حد كفايتي قائل شد.
آرايش دروني سيستم:
هر سيستمي براي بقاء رشد و سودآوري خود 3 نوع آرايش دروني در خود ايجاد مي كند:
1)آرايش ساده
2)آرايش خود تنظيم يا سايبرنتيكي
3)آرايش سيستم معرفت پذير(فراگيرنده)



1)آرايش ساده
نوع تعادل ايجاد شده در سيستمهاي ساده،صرفاً به اندازه سيستم و محيط آن و نيروهاي نسبي آنها بستگي دارد. اين تعادل از طريق حلقه كنش، واكنش كه آنرا اصطلاحاً«حلقه عمل» يا«حلقه نخستين» مي نامند ايجاد مي شود.
نحوه ارتباط اينگونه سيستمها با محيط، شكل ثابتي دارد؛ زيرا سيستمهاي مذكور قادر به تغيير رفتار خود نيستند؛ بنابراين وقوع تغييرات عمده در محيط منجر به نابودي آنها خواهد شد.
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Star روش طراحی .:SNOW G!RL:. 0 316 ۰۷-۰۳-۹۲، ۰۱:۲۲ ب.ظ
آخرین ارسال: .:SNOW G!RL:.
Star روش طراحی .:SNOW G!RL:. 0 366 ۰۷-۰۳-۹۲، ۰۱:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: .:SNOW G!RL:.

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ملکه برفی (۲۰-۰۲-۹۵, ۰۹:۲۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان