امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تحقیق پیرامون منابع درآمد روستاییان
#1
از ابتداي سال 1366 وزارت جهاد سازندگي سابق اقدام به صدور مجوز جهت ايجاد كارگاه هاي صنايع روستايي نمود. ايجاد اين صنايع همواره با موانع و دشواري هايي از قبيل تهيه زمين مناسب و بلامعارض، دريافت مجوز براي تغيير كاربري اراضي، تامين امكانات زيربنايي نظير آب، برق و جاده دسترسي در مناطق روستايي، روبه رو بوده كه اين مشكلات باعث طولاني شدن مدت اجراي طرح ها و افزايش هزينه هاي سرمايه گذاري واحدهاي توليدي و به تبع آن افزايش قيمت تمام شده محصولات توليدي مي گرديد و نهايتا توجيه اقتصادي طرح ها را در مواردي دچار سوال مي نمود، لذا به منظور رفع اين مشكلات و همچنين جهت جلوگيري از آلودگي هاي زيست محيطي، ايجاد تسهيل در مراحل اخذ مجوزهاي اداري از سازمان هاي مختلف، اين وزارتخانه همزمان با آغاز صدور مجوز براي كارگاه ها، براي ايجاد نواحي صنعتي با تعريف ذيل در مناطق روستايي اقدام نمود.
تعريف ناحيه صنعتي روستايي
ناحيه صنعتي روستايي، مكاني است كه پس از انجام مطالعات مكان يابي در چارچوب طرح هاي توسعه و عمران و تامين امكانات زيربنايي براساس استعدادهاي مناطق و با رعايت ضوابط زيست محيطي به منظور استقرار صنايع كوچك تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي و صنايع روستايي كه براي توسعه بخش كشاورزي و نيز توسعه روستاهاي منطقه ضروري مي باشد مطابق سياست هاي وزارت جهاد كشاورزي اختصاص مي يابد.
اهداف ناحيه صنعتي روستايي
1- كمك به توسعه اقتصادي، اجتماعي مناطق روستايي و مناطق توسعه نيافته و كمتر توسعه يافته كشور.
2- كمك به ايجاد و توسعه صنايع كوچك تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي و صنايع روستايي در روستاها.
3- بالا بودن ميزان اشتغال در مناطق روستايي و جلوگيري از مهاجرت هاي بي رويه روستاييان به شهرها.
4- كاهش گردش كار اداري و اخذ استعلامات از ادارات مختلف.
5- كاهش هزينه هاي ثابت سرمايه گذاري از طريق تامين بخشي از امكانات زيربنايي مورد نياز كارگاه ها.
6- تقويت ارتباط بين واحدهاي توليدي مستقر در ناحيه و مبادله اطلاعات فني و مشاوره اي بين آنها.
7- دسترسي آسان به امكانات زيربنايي از قبيل آب و برق و جاده.
8- جلوگيري از آلودگي هاي زيست محيطي.
9- جلوگيري از تخريب بي رويه زمين هاي منابع ملي و به ويژه زمين هاي كشاورزي.
10- كوتاه شدن زمان احداث تا بهره برداري واحدهاي توليدي.
عملكرد احداث نواحي صنعتي روستايي از ابتداي سال 1366 تا پايان سال 84
تعداد كل نواحي صنعتي روستايي: 209 ناحيه
تعداد نواحي صنعتي واقع در دهستان هاي محروم: 86 ناحيه
تعداد نواحي به بهره برداري رسيده: 158 ناحيه
تعداد نواحي در دست احداث: 51 ناحيه
متوسط كل پيشرفت فيزيكي: 71 درصد
مساحت كل نواحي صنعتي: 3590 هكتار
متوسط مساحت هر ناحيه: 17 هكتار
تعداد قطعات قابل واگذاري: 8155 قطعه
تعداد قطعات واگذار شده: 5000 قطعه
تعداد كارگاه هاي در حال بهره برداري: 1380 كارگاه
تعداد كارگاه هاي در حال ساخت: 1600 كارگاه
اشتغال پيش بيني شده در نواحي به بهره برداري رسيده: 110000 نفر
اشتغال فعلي در نواحي به بهره برداري رسيده: 19450 نفر
در برنامه ريزي ايجاد نواحي صنعتي روستايي سعي گرديده تا از متمركز نمودن آنها در مناطق محدود پرهيز شده و نواحي صنعتي با توجه به استعدادهاي مناطق مختلف كشور و در قطب هاي عمده توليد محصولات كشاورزي گسترده گردن د






سير تاريخي صنايع دستي و روستایی در ايران
سرزمين ايران از ديرباز داراي فعاليتهاي صنعتي بوده و اين فعاليت متناسب با هر دوره به طور درونزا تحول يافته است. صنايع ايران در طول تاريخ چندين هزار ساله خويش به قولي (13-12 هزار سال) در ارتباط با شرايط زيست طبيعي و خلق و خوي ايران تأثيرپذيري و تأثيرگذاري به كشورهاي اطراف داراي پويايي فني بوده صنايع دستي ايران در روزگار صفويان به اوج هنري و تكنيکي خود رسيد كه از بعضي لحاظ با صنايع دستي كشورهاي پيشرفته رقابت مينمود

در اواخر دوره صفويه اين پويايي خود را از دست داده و دوباره در پرتو نظم توسط سلاطين نخستين قاجار، اكثر صنايع دستي بار ديگر شكوفا شد و بار ديگر محصولات بازارهاي داخلي و خارجي را فراهم ساخت كه اقلام صادراتي صنايع دستي شامل: قالي، قاليچه، ابريشم، خشكبار، پارچههاي طلا، شال، گلاب، گلابتون و شيشههاي الوان بود و اقلامي كه در بازارهاي داخلي كشور عرضه ميشد شامل: نمد، پارچههاي پنبهاي، شال، شمشير و ساير سلاحهاي نظامي و وسايل و ظروف و لوازم طلايي و نقرهاي و ميناكاري بودهاند كه شايد شكوفايي اين دوره بر اثر جنگهاي ناپلئوني بوده كه در اروپا به راه افتاده بود

متأسفانه در دورههايي كه واردات كالاهاي خارجي و ايجاد كارخانههاي جديد مورد نظر مسؤلين كشور بود توجه كافي به صنايع دستي نگرديد و اين صنايع در راستاي بي مهري تضعيف گرديد (سعيديان، همان) بر اساس برآورد سرشماري سال 1335، شاغلان دستي در اين سال حدود 5 برابر شاغلان صنايع ماشيني در كشور بودهاند، در سال 1345 بنابر آمار سرشماري عمومي كشور 429 هزار نفر در اين رشته از صنايع فعاليت داشتهاند.که از اين تعداد 248 هزار نفر (2/58) درصد در زمينة قالي و قاليچه، 9/27 هزار نفر گليم، زيلو و جاجيم، 7/8 هزار نفر (02/2) درصد در پارچه بافي و زري بافي اشتغال داشتهاند از كل شاغلين ياد شده، 2/344 هزار نفر در روستا و 84 هزار نفر در شهرها فعاليت داشتهاند و در سال 1345 حداقل 10 درصد خانوارهاي روستايي داراي يك صنعت خانگي بودهاند و 6/0 درصد خانوارهاي روستايي در 2 يا بيشتر صنايع خانگي به فعاليت مشغول بودهاند

در نقاط روستايي ايران در سال 1353 در حدود 3/1 ميليون كارگاه روستايي در كشور فعاليت داشتهاند كه داراي صنعت خانگي ( 40 هزار كارگاه) بودهاند كه 8/79 درصد آن قالي، قاليچه، گليم بافي، 9/8 درصد آن توليد غذايي، 6/3 درصد آن دوزندگي و بافندگي پوشاك، 3/3 درصد آن سبد و حصيربافي و 9/1 درصد آن ريسندگي الياف و پارچه بافي و ديگر صنايع خانگي بودهاند.

در سال 1365 روند كاهش فعاليت صنايع كشور كه از سال قبل شروع شده بود با شدت بيشتري ادامه يافت و فعاليت اغلب صنايع كشور با كاهش شديد توليد مواجه بود. كاهش شديد فعاليتهاي توليدي بخش صنعت در سال 1365 عمدتاً ناشي از كاهش دريافتهاي ارزي كشور به حدود كمتر از 2/1 ميزان سال 1364 و تشديد مضيقههاي ارزي اين بخش و متعاقب آن كمبود مواد اوليه خارجي ـ ماشين آلات قطعات و ابزار خارجي مورد نياز صنايع بود





صنایع دستی ایران
صنایع دستی: صنایع دستی نوعی کار است که در آن لوازم تزئینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته میشود.معمولاً این کلمه به روشهای سنتی ساختن کالاها اطلاق میگردد. استادکاری مخصوص هر یک از این موارد مهمترین ملاک است. چنین چیزهایی اغلب از لحاظ فرهنگی و یا مذهبی فوق العاده هستند. لوازمی که بصورت تولید انبوه و یا با ماشین آلات مختلف ساخته میشوند جزء صنایع دستی نیستند. آنچه مقوله صنایع دستی را از هنر کاردستی متمایز میسازد , هدف از ساخته آنهاست. صنایع دستی لوازمی هستند که قرار است مورد استفاده قرار گرفته و کهنه، پوسیده و غیره شوند. مورد استفاده آنها بیش از یک تزیین ساده است. صنایع دستی اغلب کارهای فرهنگی و رسومی تری تلقی میشوند زیرا به عنوان بخشی از ملزومات زندگی روزمره مطرح هستند.

صنایع دستی ایران: ابریشمدوزی ، بافتنی ، بردریدوزی ، بلورسازی ، پارچهبافی ، پتوبافی ، پشتیدوزی ، پوستیندوزی ، تذهیب ، ترمهدوزی ، تکهدوزی ، توربافی ، جاجیمبافی ، چارقدوزی ، چرمسازی ، چشمهدوزی ، چنتهبافی ، چهلتکه ، چوغا ، چیدمان ، چیغبافی ، حاشیهدوزی، حصیربافی ، حکاکی ، خاتمکاری ، خامهدوزی ، خراطی ، خورجینبافی ، خیاطی ، داغ کردن چوب ، ریسندگی ، زیلوبافی ، سبدبافی ، سرامیک ، سرمهدوزی ، سفالکاری ، سکمهدوزی ، شمارهدوزی ، شیشهگری ، قلاببافی ، قلمکارسازی ، قیطاندوزی ، گبهبافی ، گلابتوندوزی ، گلدوزی ، گلیمبافی ، لحافدوزی ، مرصعسازی ، مرواربافی ، مسگری ، معرقکاری ، ملیلهدوزی ، منبتکاری ، منجوقدوزی ، میناکاری ، مینیاتور ، نقرهسازی ، نمدمالی و






صنایع دستی و روستایی پیشه ای ماندنی از زنان
صنایع دستی به آن گروه از صنایع گفته می شود که مهارت، ذوق و بینش انسان در تولید آن نقشی اساسی دارد. به موجب تعریف دیگری، صنایع دستی به آن رشته از صنایع اطلاق می گردد که تمام یا قسمتی از مراحل ساخت فراورده های آن با دست انجام گرفته است. و در چهارچوب فرهنگ و ذوق و هنر انسانهای هر منطقه و با توجه به میراثهای قومی آنان ساخته می شود و جدیدترین تعریفی که از صنایع دستی ارائه شده، چنین است: صنایع دستی به مجموعه ای از «هنر صنعتها» اطلاق می شود که عمدتا با استفاده از مواد اولیه بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، به کمک دست و ابزار دستی، موجب تهیه و ساخت محصولاتی می شود که در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده، به نحوی تجلی یافته و همین عامل، وجه تمایز اصلی این گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای

می باشد.

با توجه به این تعاریف، ویژگیهای صنایع دستی را به ترتیب زیر می توان برشمرد:

1ـ انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید توسط دست و ابزار و وسایل دستی

2ـ حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید و شکل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امکان ایجاد تنوع و پیاده کردن طرحهای مختلف در مرحله ساخت

3ـ تأمین قسمت عمده مواد اولیه مصرفی از صنایع داخلی

4ـ داشتن بار فرهنگی (استفاده از طرحهای اصیل، بومی و سنتی)

5ـ عدم همانندی و تشابه فراورده های تولیدی با یکدیگر

6ـ عدم نیاز به سرمایه گذاری سنگین در مقایسه با صنایع دیگر

7ـ دارا بودن ارزش افزوده بالا، در مقایسه با صنایع دیگر

8ـ قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف، مبتنی بر شرایط و امکانات بومی

9ـ قابلیت انتقال تجربیات و رموز و فنون تولیدی به صورت سینه به سینه و همچنین طبق روش استاد و شاگردی. ...






گردشگری روستایی

گردشگری روستایی منبع با ارزش اشتغال زایی و ایجاد در آمد است و می تواند وسیله مهمی برای توسعه اجتماعی- اقتصای جوامع روستایی باشد و در بسیاری از کشورها با سیاستهای کشاورزی در ارتباط است و غالباً وسیله ای در جهت حمایت از محیط زیست و فرهنگ روستایی می باشد بنا براین می تواند نقش اساسی در توسعه و حفظ روستا می باشد.

گردشگری روستایی می تواند به ازدیاد سرمایه های جغرافیایی، کیفیت مناظر طبیعی و حفظ فرهنگ روستایی کمک کند. وجود برخی معضلات مانند میزان زاد و ولد بالا، کمبود آب و خاک، کمبود منابع اشتغال و درآمد روستاییان و در وضعیت موجود نیز بیکاری و مهاجرت نیروهای فعال به شهرهای بزرگ، کمبود و نارسایی امکانات و خدمات زیر بناهی و رفاهی، بهداشت و غیره موجب شده است تا روستاها با توجه به تغیر و تحولات امروزه از هدفهای توسعه انسانی عقب مانده و جهت رسیدن به سطحی مطلوب از توسعه نیازمند برنامه ریزی های کاربردی و کارآمد باشند.

بنابراین همسو بودن، در یک راستا قرار گرفن گردشگری روستایی و توسعه روستایی موجب می شود بحث بازنگری در فراهم نمودن هر چه بهتر زمینه های افزایش پتانسیل گردشگری و کیفی نمودن عوامل زیربط در نتیجه ساماندهی نواحی روستایی مورد توجه پژوهشگران، کارشناسان، مسئولان برنامه ریزی و خط مشی گذران کشور قرار گیرد.

گردشگری روستایی یکی از زمینه های نسبتاً موثر در توسعه روستایی است که میتواند فرصتها و امکاناتی را بویژه برای اشتغال و درآمد روستایی فراهم سازد و نقش موثری در احیاء و نوسازی نواحی روستایی ایفا کند. نقش و اهمیت گردشگری در فرآیند توسعه روستایی در بسیاری از کشورها به اثبات رسیده هم اکنون گردشگری روستایی به عنوان صنعتی که بالقوه دارای پایداری است قلمداد می شود.
ستایش یعنی این حسی که دارم

:)
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
توسعه‎ی روستایی تنها مفهوم کمی ندارد و چیزی فراتر از گسترش ستاندههای کشاورزی و رشد درآمدهای این بخش است. تجربه‎ی کشورهای پیشرفته نشان میدهد که در گذر از مراحل توسعه در این کشورها به‎تدریج از درصد سهم بخش کشاورزی در ایجاداشتغال و همچنین از درصد جمعیت مناطق روستایی کاسته شده است و بخش کشاورزی با درصد کمتری از جمعیت کار تولید محصولات خام کشاورزی را انجام میدهد. در بسیاری از کشورهای توسعه‎یافته و درحال‎توسعه، کشاورزی دیگر تنها منبع اشتغال و درآمد برای خانوارهای روستایی نیست بلکه فعالیت‎های غیرکشاورزی نیز اهمیت بالایی دارند، به‎طوریکه در برخی از این کشورها فعالیت‎های غیرکشاورزی بالغ بر 50 درصد از اشتغال روستایی و همچنین سهم مشابهی از درآمد خانوارهای روستایی را به‎خود اختصاص داده است. البته این نسبت‎ها در کشورها و مناطق مختلف متفاوت است. خصوصیت مهم دیگر این بخش تنوع آن است، به‎طوری که شامل طیف وسیعی از فعالیت‎ها میشود که خود بستگی به شرایط مختلف محیطهای کشاورزی هر کشور دارد. امروزه در اغلب کشورهای جهان از جمله ایران، مساله‎ی بیکاری و اشتغال به یکی از مهم‎ترین و اساسیترین مباحث تبدیل شده است و بازار کار به‎دلیل سروکار داشتن با انسان به‎عنوان یکی از مهم‎ترین بازارها در اقتصاد به‎شمار میرود، از نظر اقتصادی، نیروی ‎کار یک عامل تولید است و نرخ بیکاری بالا، استفاده نکردن کامل از آن ‎را نشان میدهد. از سوی دیگر نرخ بیکاری بالا ممکن است مسایل اجتماعی مانند فساد و جنایت و دیگر موارد را نیز در جامعه پدید آورد.
درنتیجه، برنامهریزی در زمینهی بهینه نمودن این نیرو و بهرهگیری مناسب از آن در مسیر توسعه‎ی اقتصادی و اجتماعی جامعه بسیار ضروری است. در این میان بازار کار روستایی نیز از چند جنبه حایز اهمیت است، 1) یاری رساندن به سیاست‎گزاران و برنامهریزان برای کاهش نرخ بیکاری در مناطق روستایی، 2) کمک به سیاست‎گزاران و برنامهریزان برای افزایش رفاه مناطق روستایی با ایجاد فرصت‎های شغلی جدید، 3) توضیح چگونگی روند مهاجرت از روستا به شهر در سال‎های آینده و 4) نشان دادن اهمیت برنامهریزی صحیح برای توسعه‎ی مراکز اسکان، تا با طراحی مناسب از تراکم بیش از حد جمعیت در نقاطی خاص کاسته شود و در نتیجه نیروی‎کار به طور مناسبی پراکنده شود (همان). از این رو با توجه به مکانیزاسیون بخش کشاورزی و محدودیت در افزایش سطح زیرکشت اراضی کشاورزی، این بخش توانایی ایجاد فرصت‎های شغلی بیشتر را ندارد و درنتیجه توجه به دیگر فعالیت‎های روستایی در برنامهریزی‎های آتی جهت تامین اشتغال روستاییان، اهمیت ویژهای دارد.
2- مقدمه
توسعة روستایی تنها دارای مفهوم کمّی نبوده و چیزی فراتر از گسترش ستاندههای کشاورزی و رشد درآمدهای این بخش است. تجربة کشورهای پیشرفته نشان دهندة آنست که در گذر از مراحل توسعه در این کشورها بتدریج از درصد سهم بخش کشاورزی در ایجاد اشتغال و همچنین از درصد جمعیت مناطق روستایی کاسته شده و بخش کشاورزی با درصد کمتری از جمعیت کار تولید محصولات خام کشاورزی را انجام میدهد.در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، کشاورزی دیگر تنها منبع اشتغال و درآمد برای خانوارهای روستایی نبوده، بلکه فعالیتهای غیرکشاورزی نیز از اهمیت بالایی برخوردارند، بطوریکه در برخی از این کشورها فعالیتهای غیرکشاورزی بالغ بر 50 درصد از اشتغال روستایی و همچنین سهم مشابهی از درآمد خانوارهای روستایی را بخود اختصاص داده، که البته این نسبتها در کشورها و مناطق مختلف متفاوت است. خصوصیت مهم دیگر این بخش تنوع آنست، بطوری که شامل طیف وسیعی از فعالیتها میگردد، که خود بستگی به شرایط مختلف محیطهای کشاورزی هر کشور دارد.

مسئلة بیکاری و اشتغال امروزه در اغلب کشورهای جهان از جمله ایران، به یکی از مهمترین و اساسیترین مباحث تبدیل شده است، و بازار کار بدلیل سروکارداشتن با انسان بعنوان یکی از مهمترین بازارها در اقتصاد بشمار میرود، از نظر اقتصادی، نیروی کار یک عامل تولید است، و نرخ بیکاری بالا استفاده نکردن کامل از آنرا نشان میدهد. از سوی دیگر نرخ بیکاری بالا ممکن است مسائل اجتماعی مانند فساد و جنایت و دیگر موارد را نیز در جامعه پدید آورد.
درنتیجه برنامهریزی در خصوص بهینه نمودن این نیرو و بهرهگیری مناسب از آن در مسیر توسعة اقتصادی و اجتماعی جامعه بسیار ضروری است. در این میان بازار کار روستایی نیز از چند جنبه حائز اهمیت است، 1) یاری رساندن به سیاستگزاران و برنامهریزان در جهت کاهش نرخ بیکاری در مناطق روستایی، 2) کمک به سیاستگزاران و برنامهریزان در جهت افزایش رفاه مناطق روستایی با ایجاد فرصتهای شغلی جدید، 3) توضیح چگونگی روند مهاجرت از روستا به شهر در سالهای آینده و 4) نشان دادن اهمیت برنامهریزی صحیح برای توسعة مراکز اسکان، تا با طراحی مناسب از تراکم بیش از حد جمعیت در نقاطی خاص کاسته و در نتیجه موجب پراکندگی مناسب نیروی کار گردد. در این خصوص با توجه به مکانیزاسیون بخش کشاورزی و محدودیت در افزایش سطح زیر کشت اراضی کشاورزی، این بخش توانایی ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر را نداشته و درنتیجه توجه به دیگر فعالیتهای روستایی در برنامهریزیهای آتی جهت تأمین اشتغال برای ساکنین مناطق روستایی از اهمیت ویژهای برخوردار است.

3- شرح و بحث موضوع
1-3- مفهوم فعالیت های غیرکشاورزی
فعالیت های غیرکشاورزی به فعالیت های اطلاق میگردد که بطور مستقیم از زراعت، باغداری و یا دامداری سرچشمه نمیگیرند؛ و درآمدهای حاصل از این قبیل فعالیتها را درآمدهای غیرکشاورزی مینامند.
راوو1 نیز فعالیت های مرتبط با بخش غیرکشاورزی را فعالیت های خارج از کشاورزی میداند که در روستا و در بخش های دوم و سوم اقتصادی صورت میگیرد.
3-2- ویژگیهای بخش غیرکشاورزی در سطح روستا
تحقیقات مختلف صورت گرفته در کشورهای گوناگون (آمریکا، کره، هندوستان، گاما، اوگاندا، مصر و غیره) نشان دادهاند که بخشهای غیرکشاورزی و خارجاز مزرعه در اغلب این کشورها دارای ویژگیهای مشترک زیر میباشد الف) این فعالیت ها در سطح روستا ارتباط نزدیکی با بخش کشاورزی دارند،
ب) رشد بخش کشاورزی بستگی به طبیعت فعالیتهای غیرکشاورزی و انجام این قبیل فعالیت ها دارد،
ج) با افزایش تنوع در بخش های غیرکشاورزی، ویژگی فصلی بودن اشتغال در آنها میل به کاهش یافتن مینماید، که این خود نشانه تمایل به ثبات بیشتر در این بخشها میباشد،
د) بنظر میرسد رابطة مثبتی بین سطوح درآمدی بالاتر خانوادههای روستائی، توان بالقوه بیشتر برای متنوع ساختن منابع درآمدی غیرکشاورزی و بهرهوری بالاتر فعالیت های کشاورزی، با اشتغال در بخش غیرکشاورزی وجود داشته باشد،
ر) تحقیقات مختلف رابطه مثبتی را بین اشتغال در این قبیل فعالیت ها با سطح تحصیلات، توان تغییر ساختار، کیفیت و خدمات سازمان های دولتی، ایجاد فرصت های شغلی توسط سیاستگزاری های دولت ها در سطوح بینالمللی، منطقهای و محلی و دسترسی به خدمات اعتباری و مالی نشان میدهد و درنهایت،
ز) نکته کلیدی بمنظور شناخت فعالیتهای غیرکشاورزی در روستاها آنست که، این قبیل فعالیتها معمولا بر پایة بازار بوده و موجب پیشرفت تجارت میگردن د. از این رو استراتژیها و سیاستها در این بخش تمایل به بازار مدار شدن دارند. یعنی قرار گرفتن بر محور صنایع کوچک مقیاس، صنایع تبدیل کشاورزی، خدمات مدیریتی، بازاریابی، و تجارت وخدمات مالی.
3-3- لزوم توجه به بخش غیرکشاورزی
تجربه کشورهای توسعهیافته بیانگر این نکته میباشد که از خصوصیات عام و شناخته شده تحولات ساختار اقتصادی آنست که همزمان با توسعه کشورها، سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص داخلی و کل اشتغال کاهش یابد. علاوه بر این افزایش تاکید بر بخش غیرکشاورزی در سطح روستا ناشی از گرایش به نگرش کلگراتر در مورد توسعة روستائی و اثرات ناشی از تنوع رشد اقتصادی در میان خانوارهای روستایی است. توسعه بخش غیرکشاورزی و خارج از مزرعه و در نتیجه متنوعسازی منابع درآمد، اهداف سیاسی مطلوبی میباشد، زیرا به افراد و خانوادهها این امکان را میدهد تا معشیت خود را تأمین نموده و استانداردهای زندگی خود را افزایش دهند.
دلایل زیادی در مورد لزوم توجه سیاستگزاران کشورهای در حال توسعه به پیشرفت بخش غیرکشاورزی وجود دارد، که از جمله عبارتند از: نخست، اینکه، مدارک مختلف حاکی از آنست که درآمدهای حاصل از بخش غیرکشاورزی یکی از مهمترین منابع موجود بمنظور تأمین اقتصاد خانوار روستایی و در نتیجه در امنیت غذایی آنهاست، زیرا به آنها اجازه دسترسی بیشتر به منابع غذایی را میدهد. دوم، آنکه، انجام فعالیتهای غیرکشاورزی با تأمین پول نقد برای خانوادة کشاورز، امکان سرمایهگذاری بیشتر در کشاورزی و در نتیجه بهرهوری بالاتر را برای آنها فراهم میآورد. همچنین این امر میتواند با فراهم آوردن امکان سرمایهگذاری در فعالیتهای جانبی کشاورزی (مانند صنایع تبدیل)، امکان دسترسی به منابع غذایی متنوعتر را برای روستائیان فراهم آورد. در نهایت، توسعه بخش کشاورزی خود متقابلاً موجب تقویت بخش غیرکشاورزی گشته و این امر خود موجب رشد سریعتر و متعادلتر بخش کشاورزی میگردد.
4-3- سهم بخش غیرکشاورزی در درآمد و اشتغال
معمولا خانوادههای روستایی خرده پا تنها یک سوم یا نیمی از درآمدهای نقدی خود را از مزارع بدست میآورند، بخش عمدهای از درآمد ایشان با مشارکت در بازارهای دیگر بدست میآید.رردون در سال 2000 طی مقالهای که برای بانک جهانی آماده نمود، سهم بخش غیرکشاورزی را از کل درآمد و اشتغال در کشورهای مختلف مناطق در حال توسعه، در بین دهههای 1970 تا1990 به شرح جدول1 گزارش کرد. همانطور که در جدول1 مشاهده میشود، سهم بخش غیرکشاورزی از کل درآمد در مناطق روستایی آفریقا (42 درصد) بیشتر از آمریکای لاتین (40 درصد) و در آمریکای لاتین بیشتر ازآسیا (32 درصد) میباشد. این جدول اولاً، اهمیت زیاد سهم بخش غیرکشاورزی را از کل درآمد در مناطق روستایی نشان میدهد، و ثانیا، بیانگر اهمیت بیشتر این بخش در مناطق کمتر توسعه یافته است. همچنین اطلاعات مربوط به سهم بخش غیرکشاورزی از کل اشتغال، نشاندهنده 44 درصد برای آسیا و 25 درصد برای آمریکای لاتین است. همانطور که ملاحظه میشود، در مورد منطقه آسیا سهم بخش غیرکشاورزی در ایجاد اشتغال بالاتر از سهم آن از کل درآمد است، توضیح علت این تفاوت مشکل است، امّا احتمالاً این تفاوت بخاطر نابرابریهای موجود در نرخ دستمزدها دربین دو منطقه میباشد.


آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران طی سالهای 1335 تا 1381 همانطور که در جدول2 آمده، بیانگر این نکته است که بخش عمدهای از شاغلین در مناطق روستایی در بخشی غیر از بخش کشاورزی شاغل بوده اند. همچنین آمار ارائه شده بیانگر این مطلب است که درصد اشتغال زنان در فعالیتهای غیرکشاورزی نسبت به مردان طی سالهای 75-1355 همواره بیشتر بوده است.

5-3- عوامل تأثیرگذار بر انگیزه افراد جهت اشتغال در بخش های غیرکشاورزی
عوامل مختلفی که موجب گرایش افراد به سمت فعالیت های غیرکشاورزی میشوند را میتوان به دو دسته کلی زیر تقسیم نمود :
دسته اول که به عوامل بازدارنده معروفند، شامل عواملی هستند که اشتغال افراد در بخش کشاورزی را محدود مینمایند و در نتیجه موجب تقویت انگیزه افراد برای اشتغال در بخش غیرکشاورزی میگردن د. این عوامل عبارتند از:
1) رشد زیاد جمعیت در مناطق روستائی، که موجب بالا رفتن نسبت جمعیت بر واحد سطح میگردد،
2) محدودیت زمینهای قابل دسترس و موفقیت کمتر در حاصلخیز نمودن زمینهای بایر،
3) کاهش حاصلخیزی و بهرهوری اراضی زراعی،
4) کاهش منابع طبیعی اساسی از جمله آب،
5) کاهش عملکرد محصولات زراعی،
6) افزایش مخارج زندگی مردم،
7) حوادث و بلایای طبیعی (سیل، طوفان و…)،
8) عدم دسترسی به بازارهای نهادههای زراعی،
9) فقدان بازارهای مالی و اعتباری در سطح روستاها،
10) عدم وجود یا ناقص بودن بیمه محصولات کشاورزی و
11) ریسک موجود در بخش کشاورزی، که خانوادهها را بخاطر عدم قطعیت در تحصیل درآمد و مصرف آن وادار به متنوع نمودن منابع درآمدی و قبول فعالیت هایی با کارایی پایینتر، یا دارای رابطه منفی با کشاورزی آنها میکند.
دسته دیگری از عوامل تأثیرگذار بر گرایش افراد بسمت فعالیت های غیرکشاورزی به عوامل تقویتکنندة یا پیشبرندة معروفند، که این عوامل عبارتند از:
1) بازدهی بالاتر نیروی کار در بخش غیرکشاورزی در مقایسه با بخش کشاورزی،
2) بازدهی بالاتر سرمایهگذاری در فعالیتهای مربوط به بخش غیرکشاورزی درمقایسه با بخش کشاورزی،
3) ریسکپذیری کمتر فعالیتهای غیرکشاورزی در مقایسه با کشاورزی،
4) فراهم آمدن پول نقد بیشتر با اشتغال در بخش غیرکشاورزی به منظور دستیابی به اهداف خانواده،
5) مزایای اقتصادی و اجتماعی دیگری که با اشتغال فرد در بخش غیرکشاورزی برای وی ایجاد میشود و
6) جذابیت زندگی شهری بویژه برای جوانترها، با اشتغال در بخشهای غیرکشاورزی افراد پول و فرصت بیشتری جهت زندگی به سبک مردم شهری خواهند داشت.
۶-۳- اثرات اشتغال در بخش غیرکشاورزی
3-6-1- اشتغالزایی برای گروه های پایین روستایی
توسعة فعالیت های غیرکشاورزی برای آن دسته از خانوادههای روستایی که کم زمین یا بیزمین هستند بسیار مهم است، زیرا برای بسیاری از آنها اشتغال در بخش غیرکشاورزی اصلیترین و درپارهای از موارد حتی تنها منبع اشتغال و درآمد محسوب میشود، و درنتیجه تمایل به این فعالیت ها در بین این گروه ها زیادتر میباشد.

3-6 -2- افزایش درآمد
اشتغال در فعالیت های غیرکشاورزی از نظر درآمدزایی و رشد و رونق اقتصاد روستایی دارای اهمیت زیادی است، بخصوص با توجه به نرخ رشد کند و ناچیز اشتغال در بخش کشاورزی و افزایش حاشیهنشینی مردم روستایی، بخش غیرکشاورزی برای اقشار فقیرتر از نظر درآمدزایی از ارزش زیادی برخوردار است.
2-6-3- مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی
لازمه پیشرفت و توسعه هر جامعهای استفاده از تمام ظرفیت ها و امکانات بالقوة آن کشور می باشد. یکی از توانائی های بالقوه در این روند زنان میباشند،که سهم کمی در فعالیت های اقتصادی و ایجاد خود اشتغالی برای خود دارند. تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف آفریقایی و آسیایی حاکی از آن است که توسعه فعالیت های غیرکشاورزی نه تنها باعث افزایش مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی شده، بلکه عایدات حاصل ازآن برای خانوادههای کم درآمد روستایی بسیار مهم بوده و موجب بهبود وضعیت اقتصادی آنها میگردد.
3-6-4- افزایش سطح مهارت ها
رواج صنایع حرفهای و مشاغل جدید درروستاها باعث ایجاد زمینههای جدیدی از کار و فعالیت و آشنایی بیشتر روستاییان با دیگر عرصههای فعالیت های اقتصادی میشود.
3-6-5- جلوگیری از مهاجرت
مهمترین عامل گرایش روستائیان به مهاجرت از روستاها را میتوان وجود بیکاری و کمی فرصت های جدید شغلی دانست، که باعث میشود این قشر از درآمد کافی برای گذران زندگی برخوردار نباشند. در این میان توسعة فعالیت های غیرکشاورزی میتواند با فراهم کردن زمینههای اشتغال جدید، موجبات برخورداری روستائیان از اساسیترین لازمه زندگی یعنی درآمد کافی برای پاسخگوئی به نیازهایشان را فراهم نماید. از سوی دیگر ایجاد اشتغال در بخش غیرکشاورزی و درنتیجه باقی ماندن روستائیان در روستاها علاوه بر تأمین اهداف اقتصادی، در تحقق اهداف اجتماعی نیز میتواند به حفظ هویت فرهنگی و شخصیت اجتماعی آنان کمک نماید.
3-7- اثر متقابل دو بخش کشاورزی و غیرکشاورزی بر یکدیگر

بین فعالیت های غیرکشاورزی و کشاورزی درسطح روستاها ارتباط قوی وجود دارد. در طول دهة1970، ملور و لل، ملور و جوهانستون وکیلبای، ارتباط متقابل بین تقویت بخش کشاورزی و فعالیت های غیرکشاورزی را بواسطه پیوندهای تولیدی و مصرفی موجود در بین آنها مورد بحث قرار دادند. پیوندهای که بعنوان مثال براثر افزایش تقاضای کشاورزان برای نهادههایی از قبیل گاوآهن و دیگر ماشینآلات مکمل آن، موجب تقویت بخش غیرکشاورزی میگردید. پیوندهای مصرفی نیز می تواند از طریق افزایش تقاضای روستائیان برای محصولات غذایی و دیگر خدمات، بخاطر افزایش درآمدهای کشاورزی روستائیان ظاهر گردد. علاوه بر آن افزایش بهرهوری کشاورزی میتواند موجب آزادی نیروی کار و افزایش سطح دستمزدها گردد و مازادهای درآمدی حاصل میتواند سرمایة لازم برای توسعه بخش غیرکشاورزی را فراهم آورد. بنابراین تقویت بخش غیرکشاورزی با کاهش هزینة نهادهها، احتمالاً میتواند همچون محرکی برای تقویت بیشتر بخش کشاورزی عمل نماید و منافع حاصل از سرمایهگذاری را به بخش کشاورزی برگرداند. بنابراین، رشد این دو بخش میتواند موجب تقویت متقابل یکدیگر گردد.
3-8- ارتباط فعالیت های غیرکشاورزی با فقر و توزیع درآمد
بررسی مطالعات صورت گرفته در کشورهای مختلف بیانگر این مطلب است که ایجاد فرصتهای شغلی در بخش غیرکشاورزی نقش بسیار مهمی را میتواند در کاهش فقر مردم روستایی بازی کند. توسعه فرصت های شغلی در بخش غیرکشاورزی از دو طریق ممکن است به کاهش فقر کمک کند، نخست اینکه با اشتغال مستقیم فقرا در این بخش، هر چند ممکن است درآمد حاصل از آن برای انتقال آنها به بالاتر از خط فقر کافی نباشد، امّا درآمدهای آنها از حالتی که در این بخش مشغول نباشند، بیشتر میگردد. بعبارت دیگر اشتغال در این بخش بطور مستقیم باعث افزایش درآمد آنها میگردد . دوم اینکه، با افزایش فرصت های شغلی در بخش غیرکشاورزی، احتمالاً بازار کار فعالیت های موقتی به تحرک درآمده و این خود موجب افزایش سطح دستمزدها در بازار کار کشاورزی میگردد. این مسئله از آنجا دارای اهمیت است که فقیرترین مردم در اغلب کشورهای در حال توسعه کارگران کشاورزی بدون زمین میباشند، و در نتیجه افزایش سطح دستمزدهای کشاورزی موجب بهبود وضعیت زندگی آنها میگردد. مطالعات صورت گرفته در کشور هندوستان هر دو تأثیر فوق را تایید مینماید. مطالعات صورت گرفته در هندوستان، اکوادور، تانزانبا و سایر کشورها، حکایت از کاهش بیشتر فقر طی یک دورة زمانی خاص دربین شاغلین بخش غیرکشاورزی نسبت به کشاورزی در نواحی روستایی دارد. اما بحث در این مورد که آیا درآمدهای حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی موجب توزیع بهتر درآمد در منـاطق روستایی میگردد یا اینکه آنرا بدتر میکند، بسیار دشوار است. مدارکی که وجود دارد هر دو اثر مثبت و منفی را برای تأثیر درآمدهای حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی بر توزیع درآمد نشان میدهند. بعنوان مثال میتوان گفت که اشتغال افراد در بخشهای غیرکشاورزی موجب کاهش نابرابری در مناطق روستایی آمریکای لاتین و افزایش آن در مناطق روستایی آفریقا گردیده است. این داستان درمورد منطقة آسیا بسیار پیچیدهتر است.

3-9- تأثیر فعالیت های غیرکشاورزی بر پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی
3-9-1- پایداری اقتصادی
درآمدهای غیرکشاورزی موجب بهبود وضعیت کل درآمد موجود خانوادهها و مدیران گشته، بنابراین پایداری اقتصادی خانواده را بهتر میکند، ولی این امر ضامن آن نیست که خانواده پول کافی بدست آورد. این درآمدها اغلب با متنوع نمودن منابع درآمدی خانواده موجب کاهش ریسک اقتصادی زارعین میگردن د.
3-9-2- پایداری اجتماعی
دسترسی به فرصت های شغلی غیرکشاورزی برای خانوارهای روستایی فرصت های مشابهی را نسبت به همتایان شهریشان بوجود میآورد. لِ هرن1 و همکارانش مینویسند که، خانوارهای روستایی زلاندنو همانند تمام زلاندنوی ها دارای خواستههای مشابهی همچون میل به مسافرت بیشتر، تحصیل، اوقات فراغت، طیف وسیعتری از خدمات، وسایل تفریحی و اشتغال میباشند. چند شغله بودن به زارعین امکان رسیدن به برخی از این آرزوها را میدهد.
دسترسی به درآمدهای حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی اغلب بعنوان یک نیروی نگاهدارنده و حتی سازندة جمعیت های روستایی عمل میکند، بنابراین قابلیت زیستپذیری و ادامة حیات را در جوامع روستایی بهبود میبخشد. البته، گاسون2 معتقد است که، پرداختن به فعالیت های غیرکشاورزی در اطراف مراکز بزرگتر عمومیتر است، یعنی جایی که در آن کاهش جمعیت روستاها به هر صورتی که باشد مسئلهای ایجاد نمیکند، جوامعی که دارای خانوارهای روستایی شاغل در مراکز بزرگترند، ممکن است نتیجهاش فشار بیشتری بر این مراکز باشد. علاوه بر این، خانوارهای روستایی که به این قبیل فعالیت ها می پردازند، احتمالا فرصت کمتری برای مشارکت در جامعه و فعالیت های خانوادگی، و انجام کارهای داوطلبانه در جامعه دارند. اما بطورکلی، درآمدهای حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی و خارج از مزرعه احتمالاً موجب بهبود وضعیت پایداری کشاورزی میشود و قابلیت زیستپذیری مزارع و جوامع موجود را افزایش میدهد. بنابراین فقدان این درآمدها از نقطه نظر پایداری اجتماعی یک مسئله مهم است.

3-9-3- پایداری زیست محیطی
تأثیر فعالیت های غیرکشاورزی بر پایداری زیست محیطی به وضوح مشخص نیست، احتمال دارد که اشتغال در اینگونه فعالیت ها شدت استفاده از زمین ها را کاهش دهد، مصرف کودهای شیمیایی و دیگر حاصلخیزکنندها را پایین آورد و در نتیجه مخاطرات زیست محیطی را کم کند. بنابراین به نظر میرسد که اثرات ناخواسته ناشی از زراعت احتمالاً در نتیجه اشتغال در این قبیل فعالیت ها کاهش یابند. البته، درآمدهای حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی و فعالیت در مزرعة دیگران ممکن است برای توسعه فعالیت های زراعی نیز بکار روند. رودز و جورنه اکس1 نشان دادند که 3 درصد از زارعین مورد بررسی آنها درآمدهای حاصل از این قبیل فعالیت های خود را صرف توسعه زراعت و 12 درصد را صرف مخارج امور زراعی مینمایند. ساندرز و اسمیت متذکر میشوند که درآمدهای زراعی پایین، بدلیل ضعف مدیریت فعال منابع محیطی ، موجب تخریب این منابع میگردد. اگر این اظهار نظر درست باشد، پس افزایش درآمدهای زارعین با اشتغال در فعالیت های غیرکشاورزی در جهت پایداری محیط زیست عمل خواهد کرد.
از طرف دیگر در حالیکه زارع (و همسرش) به فعالیت های خارج از مزرعه اشتغال دارد، ممکن است در نتیجه عدم انجام بموقع وظایفش، آسیب های زیست محیطی به بار آورد. در نهایت زارع بوسیله درآمدهای حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی و قادر خواهد بود تا حوادث غیر مترقبة محیطی از جمله خشکسالی، سیل و فرسایش را تا حدودی جبران نماید. این درآمدها منبعی برای جبران خسارت بوده یا حمایت کنندة خانواده در هنگام بروز حوادث ناگوار هستند.
4- جمعبندی، نتیجهگیری و پیشنهادات
محدودیت بخش کشاورزی در ایجاد اشتغال و تولید درآمد و تأثیرپذیری بخش کشاورزی از اقلیم ناپایدار ایران و در نتیجه عدم ثبات و ریسک بالای درآمد کشاورزان بدلیل عدم وجود سیستمهای حمایتی کارا و مناسب از یک طرف و عدم توانایی جامعة شهری در جذب نیروی کار مازاد روستایی از طرف دیگر، ضرورت توجه به توسعه بخش غیرکشاورزی را در نواحی روستایی مسلم میسازد، توسعة این بخش دارای اثراتی است که از جملة آنها میتوان به این موارد اشاره نمود، اشتغالزایی برای گروه های پایین روستایی، افزایش درآمد، مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی، افزایش سطح مهارت ها، جلوگیری از مهاجرت و توسعة متقابل بخش کشاورزی. همچنین این فعالیت ها با افزایش میزان کل درآمد خانوادهها موجب پایداری اقتصادی جامعة روستایی میشود. دسترسی به درآمدهای حاصل از فعالیت های غیرکشاورزی اغلب بعنوان یک نیروی نگاهدارنده و حتی سازندة جمعیت های روستایی عمل میکند، بنابراین قابلیت زیستپذیری و ادامة حیات را در جوامع روستایی بهبود میبخشد، این مسئله به پایداری اجتماعی جامعه کمک مینماید. در نهایت ، احتمال دارد که اشتغال در اینگونه فعالیتها شدت استفاده از زمینها را کاهش دهد، مصرف کودهای شیمیایی و دیگر حاصلخیزکنندها را پایین آورد و در نتیجه مخاطرات زیست محیطی را کم کرده و به پایداری زیست محیطی بینجامد.

در پایان با توجه به مباحث ذکر شده پیشنهاد زیر ارائه میگردد:
1) انجام یکسری مطالعات زمینهیابی و امکانسنجی در سطح مناطق روستایی بمنظور شناسایی مناطق مستعد جهت تشکیل قطب های توسعه. بدیهی است تشکیل این قطب ها، با توجه به نیازی که به امکانات زیربنایی دارند، خود منجر به توسعه یافتگی نواحی اطراف این مناطق نیز میگردد.
2) شناسایی صنایع و کارگاههایی که امکان ایجاد آنها در مقیاس کوچک و متوسط در قطب های توسعه وجود دارد. در این بین توسعة صنایع تبدیل و فرآوری که از مواد خام تولیدی منطقه استفاده نموده و برای آنها ایجاد ارزش افزوده مینمایند و همچنین صنایع دستی بومی در اولویت قرار دارند.
3) با توجه به این مسئله که جوانان و افراد تحصیل کرده روستایی گرایش بیشتری بسمت فعالیتهای غیرکشاورزی دارند، میتوان با انجام مطالعاتی مشاغل مورد خواست و علاقه جوانان روستایی را شناسایی نمود و در جهت ایجاد و توسعه این مشاغل گام برداشت. بدیهیست این امر علاوه بر اشتغالزایی برای این گروه از افراد، با جلوگیری از مهاجرت آنها به نواحی شهری از مشکلات ناشی از این مهاجرت برای این نواحی نیز میکاهد.
4) و در انتها پیشنهاد میگردد که قبل و یا در حین تأسیس صنایع و کارگاههای غیرکشاورزی، بازار مناسبی برای محصولات تولبدی آنها فراهم گردد و یا در ابتدای امر خرید این محصولات از سوی دولت تضمین گردد تا بدین وسیله این صنایع و کارگاهها بتوانند در ابتدای امر به حیات خود ادامه دهند و سپس در ادامه دولت کم کم خود را کنار بکشد. همچنین پیشنهاد میگردد با پیگیری یکسری سیاست های حمایتی مانند بیمه و اعطای تسهیلات مالی و صادراتی زمینه توسعه و گسترش اولیه این صنایع فراهم آید.
ستایش یعنی این حسی که دارم

:)
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
چرا گردشگری روستایی؟ گردشگری روستایی راه حل کلی برای همه دردها و مسائل و مشکلات نواحی روستایی نیست اما یکی از شیوه هایی است که ممکن است آثار اقتصادی مهمی داشته باشند و به نوعی می تواند به کند شدن روند تخلیه سکونتگاههای روستایی و کاهش مهاجرت جمعیت روستایی کمک کند. رشد گردشگری به عنوان راهبردی برای توسعه روستایی نسبتاً تفکر جدیدی است که سیاستگزاران محلی در جوامع روستایی به اهمیت این راهبرد پی برده اند، اما تجربه کافی برای اجرای آن ندارند. همچنین یک دیدگاه دیگر با این پیش زمینه فکری وجود دارد که گردشگری راه حل و علاج قطعی اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی است.(محمدی،1384، ص51) از طرف دیگر در یک نگرش گردشگری روستایی به عنوان موتور متحرکه توسعه روستایی معرفی شده و دلایلی به شرح زیر نیز برای آن ارائه شده است .
الف: همانند هر فعالیت صادراتی که سازماندهی شده و توسعه یافته، گردشگری نیز منبع درآمد به حساب می اید
ب: گردشگری روستایی بر خلاف سایر کالاها، خدمات و فرآورده های کشاورزی مانند غذا، تولیدات، فعالیت ماهی گیری، پوشاک ونساجی،ساختمان سازی و کارهای عمومی، حمل و نقل وبیمه و غیره همانند مولدی برای تعداد زیادی از فعالیتهای اقتصادی عمل می کند.
ج: گردشگری روستایی نواحی روستایی یا پدیده های طبیعی را که هیچ گونه ارزش اسنادی ندارند مورد بهره برداری قرار می دهد و با استخراج منابع یا صنایعی مانند نفت و معدن برابری می کند.
د: گردشگری روستایی تقاضا برای صنایع دستی، هنرهای سنتی و فعالیتهایی را که نیاز به نیروی کار بیشتری دارند را بالا می برد. این فعالیتها همان فعالیتهایی است که در محیط روستا مورد نظر است.
به همان اندازه ای که گردشگری روستایی، گردشگرانی را خارج از فضای اقتصاد روستا جذب می کند
جریانهای برون زا هزینه را به منطقه تزریق کرده و آثار و ضریب تکاثری سنتی را نیز ترغیب می کند از طرفی نیز اکثر برنامه های توسعه روستایی، اولویتهای زیر را مد نظر قرار می دهند:
1-امنیت غذایی در برخی نقاط روستایی
2-بهبود بخشیدن به درآمد و کیفیت عمومی زندگی در مناطق روستایی
3-جلو گیری از روند تخریب منابع طبیعی مناطق روستایی
4-افزایش میزان مشارکت جمعیت روستایی در تعیین سرنوشت خود
از این رو توسعه گردشگری و حیطه فعالیتی آن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته چرا که توسعه گردشگری روستایی کلیه زمینه های فوق را پوشش داده و موارد فوق نیز از اهم هدفهای توسعه گردشگری روستایی به شمار می آیند.
بر طبق گفته گانون(1994) در کتاب گردشگری در نواحی عقب مانده بیان کرده که توسعه گردشگری در نواحی روستایی می تواند به کاهش یا از بین بردن این مشکلات کمک نماید و زمینه ساز رشد اقتصادی، متنوع سازی اقتصاد روستایی، ایجاد اشغال و درآمد، کاهش مهاجرتهای خارجی و امکان جمعیت پذیری، بهبود زیر ساختارها و موارد دیگر در مناطق روستایی بشود.
در کشورهای درحال توسعه زبان و بحث تصمیم گیرندگان و مسوولان امر نیز بر روی گوناگون سازی باسازی اقتصاد روستایی تمرکز دارد. در این مفهوم مسئله اصلی فروپاشی و اضمحلال ساختاری کشاورزی نیست، بلکه ناکافی بودن تأمین معاش و درآمد از طریق کشاورزی و نیز جستجو برای یافتن منبع جدید رشد و فرصتهای اقتصادی می باشد. کشاورزان خرده مالک با محدودیت های فراینده ای روبرو هستند و هم در زمینه منابع محلی و هم در رقابتهای بین المللی نمی تواند از عهده بنیادهای جمعیت در حال رشد برآیند.
از این رو می باید فرصتهای جدید پیش روی آنها قرار داده شود تا بتوانند از این منابع طبیعی و انسانی به جهت رسیدن به توسعه پایدار محلی و کاهش آسیبهای اجتماعی و محیطی هم استفاده نمایند.
تنوع سازی اقتصاد روستایی و تعیین راهبردهای مکمل همانند گردشگری در کنار فعالیتهای کشاورزی و سایر فعالیتهای روستایی، فرصتهای شغلی متعددی را در سکونتگاههای روستایی ایجاد می کند و با توجه به تمرکز زمانی فعالیتهای گردشگری روستایی این فعالیتها معمولاً به صورت عامل مولد شغل های موقت ولی در عین حال مطمئن تر از فعالیتهای سنتی کشاورزی با مدت طولانی می باشد
گردشگری روستایی اغلب به دلیل اقتصادی جایگزینی مناسب برای فعالیتهای کشاورزی تلقی می شود زیرا این فعالیتها با کاهش سود روبرو هستند و مستلزم بهبود در بخشهای دوم و سوم اقتصاد هستند دلیل اصلی توسعه گردشگری در روستاها غلبه بر پایین بودن درآمد، ارائه فرصتهای جدید شغلی و ایجاد تحولات اجتماعی در جامعه روستایی است.
با توجه به اینکه فعالیتهایی مانند کشاورزی، جنگل داری و معدن داری به طور سنتی در سکونتگاههای روستایی استقرار یافته اند و با کاهش این فعالیتها و با توجه به پیشرفتهای فنی که باعث کاهش تقاضا برای نیروی کار انسانی می شود بعضی از مسوولان سکونتگاههای روستایی سعی می کنند که جامعه خود را به سمت ارائه خدماتی مانند گردشگری سوق دهند. در آمریکا گردشگری روستایی به عنوان راهبردی برای باز ساخت اقتصاد روستایی و توسعه اقتصادی انتخاب شده است.
نتیجه گیری :
امروزه گردشگری به عنوان فرآورده جدید تغذیه ساز درآمد و راه علاج همه جوامع روستایی است که با مشکلات اقتصادی مواجه هستند، هنوز هم گردشگری به وسیله فعالیتهایی چون جنگلداری، ذخیره آب و حفظ محیط زیست در حال پیشرفت است که نه تنها یک رابطه متقابل میان کاربردهای متفاوت منابع روستایی را نشان می دهد بلکه یک وابستگی متقابل را هم بین آنها نشان می دهد.
گردشگری روستایی می تواند سهمی در متنوع سازی اقتصادی و توسعه پایدار داشته باشد و با ایجاد اشتغال و درآمد موجب توسعه مناطق توسعه نیافته گردد و اگر چه مشاغل مربوط به این صنعت خیلی تخصصی و پر درآمد نیستند، منافع بسیاری را نصیب روستاییان می کند. گردشگران برای اقامت، خرید کالاهای محلی و خدمات پول پرداخت می کنند. این پولها در فعالیتهای محلی جریان می یابد و موجب تحرک روستاییان در برآوردن نیازهای بازدیدکنندگان می شود. گردشگری روستایی با ایجاد اشتغال، افزایش سطوح درآمد، متنوع سازی فعالیتهای اقتصادی، افزایش سطح آگاهیهای اجتماعی و ایجاد روابط اجتماعی گسترده بین جامعه میزبان و میهمان به حفاظت از میراث فرهنگی و محیط زیست طبیعی کمک کرده و با جلوگیری از مهاجرت بی رویه و بهینه سازی بهره برداری از زمین به توسعه روستایی پایدارکمک می کند



افزایش جمعیت و کاهش فعالیتهای مزبوط به کشاورزی، باغداری، دامداری و صنایع دستی به دلیل پیشرفت فناوری و تکنولوژی و مکانیزه شدن کشاورزی موجبات بیکاری بخش عمده ای از نیروی کار در روستاها را به وجود آورده است. علاوه بر آن بیشتر فعالیتهای کشاورزی و دامداری از نظر ماهیت، فصلی هستند و در بخشی از سال نیروی کار بخش کشاورزی روستاها بیکار شده و به نوعی بیکاری فصلی مبتلا می شوند. بنابراین توسعه گردشگری در روستاها فرصتهای شغلی جدیدی را برای آنان به وجود می آورد.

از مزیتهای مهم دیگر صنعت گردشگری توزیع مشاغل بین مردم روستاست. یکی از مزایا منافع عمده اقتصادی فعالیتهای گردشگری ایجاد درآمد اضافی و مکمل و توسعه و گسترش فرصتهای شغلی در مناطق روستایی و در زمینه کشاورزی است که به دنبال آن نقش عمده ای در فقرزدایی داشته و موجب رفاه و رونق روستاها می شود. همچنین بازار جدیدی برای فروش محصولات کشاورزی و تولیدی به وجود می آید.
جدای از مزایای اقتصادی و اجتماعی، گردشگری روستایی مزایای فرهنگی و زیست محیطی نیز دارد. در صورتی که گردشگری روستایی توسعه پیدا کند مردم محلی از هر فرصت و جاذبه ای ببرای جلب توجه گردشگران و ارایه خدمات به آنان استفاده می کنند. بدین صورت است که آداب و رسوم قدیمی، سنن، آیینها و سایر الگوهای زندگی که فراموش شده دوباره احیا می شوند و با اجرای این مراسم و حفظ ویژگیهای سنتی محلی جاذبه ای فرهنگی برای گردشگران به وجود می آورند. افزایش آگاهی فرهنگی و اجتماعی جنبه دیگری از اثرات مثبت فرهنگی گردشگری روستایی است.
گردشگری روستایی به علت رابطه مستقیم با طبیعت و از سوی دیگر ارتباط با فرهنگ و ارزشهای روستاییان دارای اهمیت ویژه ای است و در صورت عدم توجه می تواند باعث لطمات زیست محیطی و نیز فرهنگی به جامعه روستایی شود. گردشگری روستایی می تواند دربرگیرنده رشد اقتصادی و تنوع فعالیتها از یک سو و همچنین ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای ساکنان روستا از دیگر سو باشد. گردشگری روستایی مازاد نیروی انسانی را در روستا جذب می کند و همراه آن می تواند یکی از فرصتهای شکل گیری توسعه همه جانبه روستایی محسوب شود و نیز به نوعی می تواند به کند شدن روند تخلیه سکونت گاههای روستایی و جریان مهاجرت جمعیت روستایی کمک کند.

از جمله مزایای بیشمار گسترش گردشگری روستایی می توان به وارد زیر اشاره کرد:
1-تنوع اقتصاد روستایی در کنار دیگر بخشهای اقتصادی
2-بالا بردن سطوح درآمدی خانوارهای روستایی
3-ایجاد نوعی احساس غرور و افتخار در بین مردم محلی نسبت به فرهنگ و تمدن خود
4-افزایش مصرف کنندگان جدید محصولات کشاورزی
5-کمک به احیا و توسعه سنتها، هنرها و صنایع محلی
6-پیشرفت بهبود فرهنگ، ارتباط و درک درون منطقه ای
7-افزایش پایداری در طولانی مدت برای تجارت کشاورزی
8-درک و توجه بیشتر به اهمیت نگهداری زمینهای مورد استفاده
ستایش یعنی این حسی که دارم

:)
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
دستيابي به رشد و توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نيازمند تلاش جدي و همه جانبه است. تا زماني كه تمامي اقشار جامعه در مسير پيشرفت متناسب با جايگاه خود قرار نگيرند، بهبود شاخص هاي كمي در اغلب موارد تنها موجب توزيع نامناسب و ناعادلانه امكانات و درآمدها و ايجاد دوگانگي اقتصادي و اجتماعي خواهد شد.
يكي از برجسته ترين تقسيم بندي جوامع از نظر ويژگي و كيفيت زندگي، تقسيم آنها به دو منطقه شهري و روستايي است كه تفاوت در شاخص هاي اقتصادي و اجتماعي آنها كاملاً مشهود است. عده اي از صاحب نظران توسعه، جمعيت روستايي را گروه مولدي مي دانند كه به دليل مشكلات روستاها و جاذبه هاي شهري، به شهرها مهاجرت نموده و از عنصر توليدكننده و همگام با توسعه، به عنصر مصرف كننده و در تقابل با توسعه تبديل مي شوند. از اين رو، بايد تلاش كرد تا آثار اقداماتي كه منجر به ايجاد دوگانگي در بخش هاي اقتصادي يعني صنعت در برابر كشاورزي، شهر در برابر روستا و... مي شود، از بين رفته يا به حداقل كاهش يابد. بررسي انگيزه هاي مهاجرت نشان مي دهد كه دستيابي به خواسته هاي مادي از طريق كسب درآمد بيشتر مهم ترين عامل است. با فرض درستي اين يافته ها، افزايش درآمد روستائيان در گام نخست، به بهبود اوضاع زندگي روستاييان منجر گرديده و مي تواند موجب كاهش و توقف مهاجرت روستائيان به شهرها شده و در نگاه خوش بينانه، برگشت جمعيت به مناطق روستايي را نيز به دنبال داشته باشد. تاكنون مطالعات متعددي در زمينه عمران و توسعه روستايي صورت گرفته و ديدگاههاي اساسي از سوي صاحب نظران توسعه روستايي در شرايط زماني و مكاني مختلف در دنيا ارائه شده است. بكارگيري برخي از آنها در مواردي نيز موجب شكوفايي اقتصاد روستاها و بهبود اوضاع زندگي مردم گرديد.
در اين راستا، طرحي با عنوان «ساماندهي فعاليت هاي روستا در قالب بنگاه اقتصادي» با مديريت استانداري مازندران تنظيم گرديد. در اين طرح با نگاه اجمالي به نظريات مختلف توسعه روستايي، با انتخاب يك الگوي مشخص يا تلفيق نظريات سازگار با اوضاع اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي روستاها و با حمايت و هدايت وزارت خانه ها و سازمان هاي ذيربط، نگاه به روستا در قالب بنگاه اقتصادي هدف قرار گرفته است. در اين نگاه بيان چند نكته ضروري است. اولين نكته اين كه روستا متشكل از واحدهاي كوچكي بنام خانوار مي باشد. در علم اقتصاد خانوار را كوچك ترين واحد مصرفي دانسته و آن را از نگاه مصرف مورد بررسي قرار مي دهند. براين اساس مصرف كننده در پي رضايت مندي است. اين در حالي است كه بنگاه به عنوان كوچك ترين واحد توليدي، كالاها يا خدماتي را ارائه مي دهد و همواره سود را به عنوان اساسي ترين هدف دنبال مي كند. در اين ميان تمامي منابع، امكانات و تجهيزاتي كه يك بنگاه اقتصادي در اختيار دارد، در راستاي توليد كالابوده و جدا از چارچوب مذكور هزينه اي نخواهد داشت. در برخي موارد ممكن است، سرمايه گذاري هايي در راستاي توليد منابع، افزايش بهره وري عوامل توليد و مانند آن، نيز در فرآيند توليد بنگاه صورت گيرد. اما اين هزينه ها، افزايش توليد و فروش را در نظر داشته و در نهايت افزايش سود را پي مي گيرد.
اين مطالعه در پي آن است تا براساس يك الگوي مناسب، ضمن مطالعه قوانين و مقررات و بررسي شرح وظايف سازمان هاي ذيربط از برآيند آن در كنار ساير عوامل و نهادهاي موثر در افزايش توليد و بهبود كالاها و خدمات توليدي استفاده نمايد. بررسي پراكندگي روستاها و تعيين مجتمع هاي روستايي به منظور انجام فعاليت هاي اقتصادي مشترك، تعيين شاخص ها و معيارها براي انتخاب نوع فعاليت اقتصادي در اين مناطق، استفاده از پتانسيل ها و امكانات موجود از جمله نواحي صنعتي، فعاليت هاي گلخانه اي، تعاوني ها و تشكل هاي توليدي، بررسي روش هاي تامين منابع مالي و سرمايه گذاري براي ايجاد واحدهاي توليدي و تكميل ساختار بنگاهي روستاها و شناسايي روش هاي مختلف مديريتي با تاكيد بر مديريت مشاركتي و يكپارچه از گام هاي بعدي است كه در اين طرح بدان پرداخته مي شود. اين اقدامات تشكيل دهنده فاز اول طرح مي باشد. پس از شناسايي و ارزيابي مناطق و فعاليت هاي اقتصادي متناسب با شرايط اقليمي و اقتصادي و اجتماعي هر يك از آنها، در فاز دوم يك يا چند مجتمع به عنوان پايلوت برگزيده و اجراي طرح در آن مناطق آغاز خواهد شد.
تمامي دستاوردهاي مطالعه در فاز اول اين طرح، راه حل هاي مربوط به مشكلات پيش روي فعاليت هاي اجرايي پروژه پايلوت را تبيين مي نمايد.
اين طرح با اهداف كلان ارتقاي كيفيت زندگي روستائيان، رشد و گسترش فرهنگ عمومي در جوامع روستايي، كاهش فقر و بهبود توزيع درآمد، كاهش مهاجرت روستائيان به شهرها به منظور جلوگيري از رشد بي رويه حاشيه نشيني در شهرها و اهداف اختصاصي دستيابي به نظريه پايه توسعه روستايي منطبق بر شرايط زماني و مكاني روستاهاي منطقه، كمك به توليد كالاها و خدمات در روستاها، افزايش بازده توليد و ايجاد ثروت و خلاقيت، گسترش فرصت هاي شغلي، استفاده از ظرفيت هاي بالقوه موجود در روستاها، ايجاد ارزش افزوده مناسب و فرآوري محصولات كشاورزي توليد شده به منظور افزايش درآمد سرانه در روستاها تبيين شده است.
مديريت طرح در قالب فرضيه معتقد است، با بررسي قوانين، نظريات و اقدامات اجرايي مربوط به امور روستايي به همراه بررسي عوامل و نهاده هاي توليدي با نگاه يك بنگاه اقتصادي مي توان فعاليت هاي اقتصادي سودآور و اشتغال زا را براي روستاها و يا مجتمع هاي روستايي پيشنهاد نمود.
همچنين با استفاده از نظام خودياري و منابع مالي روستاييان با حمايت و هدايت نهادهاي مالي و نظارتي دولتي مي توان پروژه هاي اقتصادي سود آور و اشتغال زا را در روستاها و يا مجتمع هاي روستايي منتخب ايجاد نمود.
روش هاي شناسايي اوليه براي انجام مراحل طرح برمبناي روش اسنادي و مشاهده مي باشد.
در ساير مراحل طرح از روش هاي مختلف استفاده خواهد شد. روش تحليل محتوا در مرحله بررسي قوانين و مقررات، تشكيلات و شرح وظايف سازمان ها و نهادهاي دولتي و مردمي و نيز نظريه هاي توسعه، برآورد توابع عرضه و تقاضا بر اساس الگوهاي اقتصاد خرد و در قالب بنگاه (تجميع خوشه اقتصادي) از نظر عوامل ونهاده ها، فرآيند توليد و كالاها و خدمات توليدي، روش رتبه بندي به منظور شناسايي و اولويت بندي روستاها يا مجموعه هاي روستايي و در نهايت تعيين پروژه هاي پيشنهادي به روش ارزيابي اقتصادي و تحليل هزينه - فايده؛ براي اجراي آزمايشي طرح (پايلوت) مد نظر مي باشد.
در اين طرح ابزارها و متغيرهاي متعددي مورد استفاده قرار مي گيرد.
مراحل اجرايي طرح در دو فاز پيش بيني شده است كه در فاز اول:
- احصاء قوانين و مقررات مربوط به بخش عمران و توسعه روستايي.
- بررسي اهداف، ماموريت ها و شرح وظايف وزارتخانه ها، سازمان ها، نهادها و دفاتر مربوط به امور روستايي به منظور تبيين فرصت ها و نقاط قوت قابل بكارگيري در تحقق اهداف طرح.
- بررسي تئوري ها و نظريات توسعه روستايي در شرايط زماني و مكاني مختلف.
- بررسي سوابق پروژه هاي مربوط به توسعه روستايي در داخل و خارج از قبيل طرح زينب كبري(س)، طرح شيرآباد زاهدان، طرح دابودشت آمل، بانكداري پيوندي، گروه هاي خودياري
(self help group) و... بررسي اقدامات ارگان هاي داخلي وخارجي شامل بهزيستي، كميته امداد، بانك كشاورزي، EIFAD UNDPو WORD BANK
و...
- تبيين نظريه هاي منطبق بر شرايط كشور و مناطق مورد مطالعه.
- بررسي پراكندگي روستاها و تعيين مجتمع هاي روستايي براي انجام فعاليت اقتصادي مشترك (تعيين فاكتورها و شاخص ها براي انتخاب مجتمع هاي روستايي) و اولويت بندي آن.
- بررسي مجموع روستاها در قالب بنگاه اقتصادي در بخش عوامل و نهاده هاي توليد، كارگاه توليدي، كالاها و خدمات توليدي، بازار و ...
- بررسي روش هاي تامين منابع مالي جهت سرمايه گذاري و ايجاد واحدهاي توليدي اشتغال زا.
- شناسايي روش هاي مختلف مديريتي در روستاها براي ايجاد روحيه مديريت مشاركتي و يكپارچه پيشنهاد پروژه هاي اقتصادي مطلوب در مناطق اقتصادي منتخب.
براي اجراي فاز اول حدود شش تا هشت ماه زمان در نظر گرفته شده است.
فاز دوم و اجراي پايلوت، توجيه فني و اقتصادي شامل تكنيك انجام كار (نحوه تركيب عوامل توليد)، مقياس كار (ميزان توليد) و مكان انجام كار (محل احداث واحد)، نحوه تامين منابع مالي براي سرمايه گذاري و راه اندازي فعاليت اقتصادي منتخب بر اساس دستاوردهاي مطالعات طرح را شامل مي شود كه پيش بيني انجام اين فاز متاثر از مقياس پروژه بوده و به طور متوسط حدود 03 ماه در نظر گرفته شده است.
ستایش یعنی این حسی که دارم

:)
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
دولت باید با در نظر گرفتن همه جوانب رشد درامد روستایی را به حداکثر برسونه
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تحقیق درباره مصحف حضرت زهرا ( س) sadaf 0 498 ۳۱-۰۲-۹۴، ۱۰:۲۳ ق.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  تحقیق درباره ی کم خونی .:SNOW G!RL:. 2 1,218 ۰۵-۰۹-۹۳، ۰۵:۲۷ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  تحقیق «ترک اعتیاد» آرنوشا 2 726 ۰۸-۰۳-۹۲، ۰۳:۴۶ ب.ظ
آخرین ارسال: maedeh

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان