امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تشییع جنازه
#1
/

يك يارو داشته از سر كار برميگشته خونه ، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند ،
منتها يه جور عجيب غريبي. اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن ،
بعد يك مَرد با سگش راه ميره ،
بعد ازاون هم يك صف 500 متري از ملت دارن دنبالشون ميكن.
يارو ميره پيش جناب سگ دار ، ميگه :
تسليت عرض ميكنم قربان ، خيلي شرمندم. ميشه بگيد جريان چيه ؟
مَرده ميگه :
والله تابوت جلوييه خانممه ، پشتيش هم مادر خانومم ، هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرد !
مَرده ناراحت ميشه ، همينجور شروع ميكنه پشت سر مَرده راه رفتن ،
بعد از يك مدت برميگرده ميگه :
ببخشيد من خيلي براتون متاسفم ،
ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست ،
ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم ؟!
مَرده يك نگاهي بهش ميكنه ، اشاره ميكنه به 500 متر جمعيت پشت سر ، ميگه : برو ته صف!
پاسخ
سپاس شده توسط: admin ، ونوشه ، shazdekuchulu
#2
.a.a.a تکراری بید....ولی مرسیییییییییییی mara
پاسخ
سپاس شده توسط: لیلی ، shazdekuchulu
#3
اي وايtwol اين صف چرا ته نداره xcvb
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط: لیلی ، shazdekuchulu
#4
نچ نچ نچ الان من چی بگم واقعا azsx
بچه فال فروشی را پرسیدم چه میکنی؟
گفت به ان هایی که در امروز خود مانده اند فردا می فروشم.

[عکس: treeswing.gif]
پاسخ
سپاس شده توسط: لیلی
#5
واقعا که خجالت اوره azsx
ابر و باد و مه و خورشید و فلک یک شعر است / هر نسیم حرم کرب و بلا را عشق است.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
ترجیح می دم سکوت کنمmara
انچه که ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت!!!
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!!!
تاکه خواستیم یک «دوروزی» فکرکنیم!!!!!!!
بردرخانه نوشتند؛ درگذشت..‌..
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
نچ نچ نچ نچـــــــــــــــــــــــxcvbxcvbxcvbxcvb
اگهـ شما כیــپلم خیــانت כاریــ...
ما כیـ ماهــیــا فوق تخصص انتقام כاریــم...!
گفتم כر جریــاטּ باشیــ!!!
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
5 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
elham zelzele (۳۰-۰۹-۹۴, ۰۵:۲۶ ب.ظ)، دختر ایران (۳۰-۰۹-۹۴, ۰۵:۲۹ ب.ظ)، armiti (۰۳-۱۰-۹۴, ۰۱:۰۵ ق.ظ)، شقایق سرخ (۲۵-۰۹-۹۴, ۰۹:۳۵ ب.ظ)، آق جمشید (۰۱-۱۰-۹۴, ۰۱:۱۳ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان