امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تصمیم ازدواج
#1
تصمیم ازدواج هم از همان تصمیم‌هاست که اگر از روی ناآگاهی، بی‌فکری، هوس یا توهمات گرفته شود، مسایل زیادی را به دنبال خواهد داشت. در واقع ازدواج، خودش هدف نیست که مجبور باشیم برای رسیدن به آن، شرایط سخت و طاقت‌فرسایی را قبول کنیم یا خود را گرفتار مسایل و مشکلات جدید و لاینحل نماییم، بلکه خود، وسیله و راهی است برای رسیدن به هدفی بزرگتر و حقیقی. متأسفانه کسانی که به اشتباه ازدواج را هدف تصور می‌کنند، مسایل ناشی از آن را هم طبیعی می‌دانند و همه عمرشان را صرف حل کرن آن می‌کنند غافل از این که فرصتی که به ما داده شده و زمانی که در محدوده عمر در اختیارمان گذاشته شده، اختصاص به هدف دیگری دارد.


[عکس: xfmqdy694tehyo0pu048.jpg]
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
پاسخ
سپاس شده توسط: mahtabiiiiii ، بانوی جنوب ، .RaHa. ، لیلی ، sadaf ، admin
#2
به نظرم ازدواج اونم توی کشور ما ... باید خیلی دقیق تر و اساسی تر بهش پرداخته بشه ...
می گم کشور ما ، چون وقتی می بینی ازدواجت اشتباست ... عواقب بعد این تصمیم و انتخاب غلط خیلی ناجوره ...
باران حضورت
که ببارد
تنهایی ام خشکسالی اش
را تعطیل می کند
به حرمت
قطراتی از جنس تو ...
پاسخ
سپاس شده توسط: frhad32 ، .RaHa. ، لیلی ، admin
#3
من خدای ناکرده نمی‌خواهم انسان را با یک اسب نحیف مقایسه کنم، اما داستان پیرمرد، داستان اکثر ما انسان‌هاست چرا که بسیاری از ما در زندگی محدود خود به چیزها یا کارهایی مشغول می‌شویم که ما را از رسیدن به هدف واقعی‌مان باز می‌دارند ولی تا موقعی که مشغول آن‌ها هستیم، چنان آن‌ها را مهم و واقعی تلقی می‌کنیم که حتی به خاطر نمی‌آوریم هدفی غیر از آن‌ها هم داشته‌ایم!

داستان پیرمرده رو براتون میگم.........ieirxcvk
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
پاسخ
سپاس شده توسط: .RaHa. ، mahtabiiiiii ، لیلی ، admin
#4

نمی‌دانم داستان پیرمردی را شنیده‌اید که می‌خواست به زیارت برود و وسیله‌ای برای رفتن نداشت؟
به هر حال، یکی از دوستان پیرمرد، اسب لاغری را برایش آورد تا بتواند با آن به زیارت برود. یکی دو روز اول، اسب پیرمرد را با خود برد و پیرمرد خوشحال از این که وسیله‌ای برای سفر گیر آورده، به اسب رسیدگی می‌کرد. دو سه روز که گذشت
، ناگهان پای اسب زخمی شد و دیگر نتوانست راه برود. پیرمرد مرهمی تهیه کرد و پای اسب را بست و او را تیمار کرد تا کمی بهتر شد. چند قدمی با او حرکت کرد اما این بار، اسب از غذا خوردن افتاد. هر چه پیرمرد تهیه می‌کرد اسب لب نمی‌زد و معلوم نبود چه مشکلی دارد.
پیرمرد در پی درمانِ غذا نخوردن اسب، خود را به این در و آن در می‌زد، اما اسب همچنان غذا نمی‌خورد و روز به روز ضعیف‌تر و ناتوان‌تر می‌شد تا این که یک روز از فرط ضعف و ناتوانی نقش بر زمین شد و سرش به سنگی خورد و به شدت زخمی شد. این بار پیرمرد در پی درمان زخم سر اسب بر آمد و هر روز از او پرستاری می‌کرد.
روزها گذشت و هر روز یک اتفاق جدید برای اسب می‌افتاد و پیرمرد او را تیمار می‌کرد، ‌تا این که دیگر خسته شد و آرزو کرد ای کاش اتفاقی بیفتد که از شر اسب نحیف دردسرساز راحت شود. آن اتفاق هم افتاد و یک روز مردی اسب پیرمرد را دید و آن را از او خرید!

وقتی صاحب جدید سوار بر اسب دور شد، ناگهان یک سؤال در ذهن پیرمرد درخشید و از خود پرسید: من اصلاً این اسب را برای چه کاری به همراه خود آورده بودم؟ اما هر چقدر فکر کرد یادش نیامد اسب به چه دلیلی همراه او شده بود! پس با پای پیاده به ده خود بازگشت و چون مدت غیبت پیرمرد طولانی شده بود همه اهالی ده جلو آمدند و به گمان اینکه از زیارت برمی‌گردد، زیارت قبول ‌گفتند. تازه پیرمرد به خاطر آورد که اسب را با چه هدفی به همراه برده و اهالی ده هم تا روزها بعد از این واقعه تعجب می‌کردند که چرا پیرمرد مدام دست حسرت بر دست می‌زند و لب می‌گزد!
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
پاسخ
سپاس شده توسط: mahtabiiiiii ، .RaHa. ، لیلی ، sadaf ، admin
#5
در زمان انتخاب همسر هم همین مشکل پیش می‌آید، یعنی وقتی افراد در حال انتخاب همسر هستند باور ندارند که دارند یکی از کلیدی‌ترین تصمیمات زندگی خود را عملی می‌کنند، تصمیمی که خواهی نخواهی، تصمیمات بعدی زندگی آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. آنها به اندازه کافی فکر نمی‌کنند، نسبت به خود و نیازهای حقیقی خود اشراف ندارند، طرف مقابل، نیازها و قابلیت‌های او را نمی‌شناسند و در عوض معیارهای ظاهری و سطحی را در ازدواج ملاک قرار می‌دهند. معیارهایی مانند پول، مقام، شهرت، میزان تحصیلات و ... و متوجه نیستند که اگر به اینها تکیه کنند و اگر همخوانی‌ها و هماهنگی‌های درونی‌تر طرفین را در نظر نگیرند نه تنها سریع‌تر و راحت‌تر به هدف نمی‌رسند که آنچنان در طول راه گرفتار مسائل جدید لاینحل می‌شوند که شاید هرگز به هدف نرسند.
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
پاسخ
سپاس شده توسط: .RaHa. ، لیلی ، sadaf ، mahtabiiiiii ، admin
#6
از طرفی این ازدواج است که باید مسایل ما را حل کند، نه این که ما مسایلی را که ناشی از ازدواج است حل کنیم و زمان و امکانات محدود خود را صرف آن نماییم. بدون شک در گام‌های پیش از ازدواج، کمتر آدم عاقلی پیدا می‌شود که بخواهد خود را گرفتارتر کرده یا مسایلی بیشتری در زندگی خود ایجاد کند اما عدم رعایت حداقل احتیاط در انتخاب همسر و نداشتن معیارهای درست، ناخواسته ما را به همان چاله‌ای که صحبتش شد خواهد انداخت.




[عکس: eossavj4709zzoszmmt5.jpg]
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
پاسخ
سپاس شده توسط: .RaHa. ، لیلی ، sadaf ، mahtabiiiiii ، admin
#7
«کار را به تدبیر بنگر، اگر در سرانجام آن چیزی هست قدم بگذار و اگر از عاقبت آن بیم داری دست نگهدار.



گزیده ه ایی از نوشتار

رکسانا خوشابی
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ ؟!!
پاسخ
سپاس شده توسط: .RaHa. ، لیلی ، sadaf ، mahtabiiiiii ، admin


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تغییر دادن همسر بعد از ازدواج امکان‌پذیر است؟ صنم بانو 3 738 ۰۷-۰۳-۰، ۱۱:۲۲ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  ۷ توصیه برای ازدواج مجدد بعد از طلاق صنم بانو 3 293 ۱۰-۱۲-۹۹، ۱۱:۵۱ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  با ازدواجتان پُز ندهید، ازدواج، لزوما خوشبختی نیست صنم بانو 2 268 ۲۶-۱۰-۹۹، ۱۱:۱۵ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان