۳۰-۰۱-۹۳، ۰۸:۲۱ ب.ظ
علم؛ معرفت واقعي به مصنّف کتاب نظام هستي و کلمات وجودي آن به قدر طاقت بشري است. علم، وجود نوري و فعليّت مجرد از ماده است و انسان به يافتن فعليتهاي وجودي نوري استکمال مييابد و ترقّي وجودي ميکند و فعليت بر فعليت ميافزايد و از نقص به کمال ميرود. به گفته شيوا و شيرين منوچهري دامغاني:
به کــردار چـــراغ نيــممــرده که هر ساعت فزون گرددش روغن
و چون علم و عمل دو جوهر انسان سازند و عالم و عامل را اتحاد وجودي بدانهاست، در حکمت الهي فرمودهاند - و چه نيکو فرمودهاند - که «انسان به فراگرفتن حکمت - که همان تحصيل علم و عمل است - عالم عقلي مشابه با عالم عيني ميگردد.» و چون علم، چشم ذات نفس ناطقه انساني ميشود و انسان به نور علم، حق را از باطل تميز ميدهد و مدينه فاضله به دست ميآورد و سعادت جاويداني خود را کسب ميکند، حضرت خاتم انبياء محمدمصطفي(ص) فرموده است: «العلم امام العمل».
و اما تعريف دين: دين عبارت از برنامه حقيقي و دستور واقعي نگاهدار حد انسان و تحصيل سعادت ابدي آن است. و همه آداب و متون آن محض علم و عين صواب است. لاجرم تدوين و تنظيم اين چنين برنامه از کسي جز آفريدگار انسان ساخته نيست يعني آن دست و قلمي که کتاب تکويني نظام هستي عالم و آدم را بدين زيبايي نگاشته است که زيباتر از آن تصوّر شدني نيست و هر يک از کلمات وجودي آنها را دين و آييني داده است که به قدر يک ميکرون اعوجاج و اختلاف و نارسايي و ناروايي در آنها راه ندارد، همان قلم براي جميع شئون اين صنع عظيمش به نام انسان دستوري که محض حکمت است، نهاده است تا اين دستور در متن آن چنان صنع پياده شود و او را به هدف نهايي و کمال غايي او برساند.
حضرت ذوالفنون علامه حسن زاده املي
زنـــــده باد هـــــدف... :)