سلام
در اخرين روزهاى سال ،از دوستى تقاضا كردم شعرى برايم بسرايد با اسامى كه داده ام.
وقت كم بود و حاصل كار عالى "به استثناء بيت مخصوص من"
تقديم مى كنم بعنوان تحفه ى درويش خدمت شما عزيزان.
سالى بگذشت و بازهم دورهميم
دربزم رمان عشق ايران كهنيم
ادمين كه سكانداراين دايره شد
باهمت خود نشان اين دايره شد
قاصد خوش خبرى بوداساناكه نوشت
با قلم ،هرچه خبرخوش خط و خواناكه سرشت
اه،يك اخترشب گاه هويدا و نهان
اى عشق !ثمين كنار اين قصه بمان
صدف گرچه از او بى خبريم
رهرو ارشدمان گشت كه تا قله رويم
مثل باران زلال است و چه شيرين سخن است
او به حق ،ملكه ى برفى اين انجمن است
همره ويژه ى ما،نويدخوش سيرت ماست
او كه خودپاك و زلال وهرزمانى بى اداست
گرچه اينجا همگان جمله عزيزند ولى
تو ،عشقمى ،تو اى دختراقاعلى
من هم كه پرستوى همين خانه شدم
درمحفل عشق،سوختم و ويرانه شدم
موسم فصل بهارواست و سپاس برهمگان.
شاعر ،عضو همين انجمن است با نام مستعار پرستو.
"مى توان رمان گفت از تو نگفت ؟
داور داستانهاى كوتاه ،عباس زاده؟
در اخرين روزهاى سال ،از دوستى تقاضا كردم شعرى برايم بسرايد با اسامى كه داده ام.
وقت كم بود و حاصل كار عالى "به استثناء بيت مخصوص من"
تقديم مى كنم بعنوان تحفه ى درويش خدمت شما عزيزان.
سالى بگذشت و بازهم دورهميم
دربزم رمان عشق ايران كهنيم
ادمين كه سكانداراين دايره شد
باهمت خود نشان اين دايره شد
قاصد خوش خبرى بوداساناكه نوشت
با قلم ،هرچه خبرخوش خط و خواناكه سرشت
اه،يك اخترشب گاه هويدا و نهان
اى عشق !ثمين كنار اين قصه بمان
صدف گرچه از او بى خبريم
رهرو ارشدمان گشت كه تا قله رويم
مثل باران زلال است و چه شيرين سخن است
او به حق ،ملكه ى برفى اين انجمن است
همره ويژه ى ما،نويدخوش سيرت ماست
او كه خودپاك و زلال وهرزمانى بى اداست
گرچه اينجا همگان جمله عزيزند ولى
تو ،عشقمى ،تو اى دختراقاعلى
من هم كه پرستوى همين خانه شدم
درمحفل عشق،سوختم و ويرانه شدم
موسم فصل بهارواست و سپاس برهمگان.
شاعر ،عضو همين انجمن است با نام مستعار پرستو.
"مى توان رمان گفت از تو نگفت ؟
داور داستانهاى كوتاه ،عباس زاده؟
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
خدايا تو ببخش