۱۴-۰۶-۹۲، ۰۷:۵۱ ب.ظ
خودم رو واسه خیلی چیزها آماده کرده بودم، واسه کلی حرف،
در ماشین رو باز کرد و رو صندلی کناریم نشست .
کاغذی رو داد دستم کاغذ رو گرفتم و تو دستم مچاله کردم..
یه نفس عمیقی کشیدم و تو چشای گریونش که ملتمسانه نگام میکرد خیره شدم؛ اما باید می گفتم .
بی شرمانه نگاش کردم و گفتم :
دیگه ازت خسته شدم . دیگه نمیخوامت . دیگه واسم بی ارزشی، بابا به چه زبونی بگم دیگه فراموشم کن . میخوام واسه همیشه برم و ترکت کنم،
کاغذ رو تو دستم فشار میدادم و هی می گفتم و دونه های اشک از چشماش جاری می شد..
نمیدونم چی شد .
ماشنی اومد و زد به ماشینم و دختره مرد، در حالی که بهت زده شده بودم . نامه مچاله رو باز کردم
فقط یه جمله نوشته بود که دلم رو سوزوند و تا آخر عمرم خواهم سوخت...
«تو اگه بری من میمیرم»
در ماشین رو باز کرد و رو صندلی کناریم نشست .
کاغذی رو داد دستم کاغذ رو گرفتم و تو دستم مچاله کردم..
یه نفس عمیقی کشیدم و تو چشای گریونش که ملتمسانه نگام میکرد خیره شدم؛ اما باید می گفتم .
بی شرمانه نگاش کردم و گفتم :
دیگه ازت خسته شدم . دیگه نمیخوامت . دیگه واسم بی ارزشی، بابا به چه زبونی بگم دیگه فراموشم کن . میخوام واسه همیشه برم و ترکت کنم،
کاغذ رو تو دستم فشار میدادم و هی می گفتم و دونه های اشک از چشماش جاری می شد..
نمیدونم چی شد .
ماشنی اومد و زد به ماشینم و دختره مرد، در حالی که بهت زده شده بودم . نامه مچاله رو باز کردم
فقط یه جمله نوشته بود که دلم رو سوزوند و تا آخر عمرم خواهم سوخت...
«تو اگه بری من میمیرم»
✿✿گوش كن نبض دلم زمزمه اش چیست....✿✿