۲۴-۱۰-۹۲، ۱۲:۰۳ ق.ظ
شخصی مادر پیری داشت که خودش تمام کارهایش را می کرد.
یک روز مادرش را در زنبیلی (گاری) گذاشت تا مادر را برای کاری به جایی ببرد اتفاقا حضرت عیسی از همانجا می گذشت. حضرت عیسی (ع) به شخص گفت :این کیست؟
گقت:مادرم است.
فرمود:او را شوهر بده!
گفت:او پیر است.
ناگهان پیرزن از گاری بیرون آمد و گفت: نادان تو بیشتذ می دانی یا پیامبر خدا!؟!
یک روز مادرش را در زنبیلی (گاری) گذاشت تا مادر را برای کاری به جایی ببرد اتفاقا حضرت عیسی از همانجا می گذشت. حضرت عیسی (ع) به شخص گفت :این کیست؟
گقت:مادرم است.
فرمود:او را شوهر بده!
گفت:او پیر است.
ناگهان پیرزن از گاری بیرون آمد و گفت: نادان تو بیشتذ می دانی یا پیامبر خدا!؟!
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه
برنده میگه سخته اما میشه