۰۵-۱۰-۹۱، ۰۴:۲۷ ب.ظ
میخی در چهار چوب در سازمانی که محل تردد بود به طرز خطرناکی قرار داشت. نفر اول وارد شد و بدون اینکه میخ را ببیند از درب گذشت،نفر دوم میخ را دید ولی بی توجه به آن گذشت، نفر سوم میخ را دید و پیش خود گفت: وقتی کارم تمام شد برمیگردم و میخ را در می آورم تا کسی آسیب نبیند، نفر چهارم به محض دیدن میخ و وجود خطر فوراً آن را در آورد و بعد به دنبال کار خود رفت...! هر فردی نسبت به مسائل اطرافش واکنشی دارد..! نفر اول با درجه شناخت پایین و بی توجه به پیرامون خود. نفر دوم شناخت داشت اما مسئولیت پذیر نبود. نفر سوم شناخت داشت و مسئولیت هم داشت اما وقت شناسی نداشت. ولی نفر چهارم شناخت بالا و مسئولیت پذیر و وقت شناس بود و نسبت به مسائل پیرامون بی اهمیت نبود.!
بعضی آدمها ناخواسته همیشه متهماند!
به خاطر :
سکوتشان ، کاری به کار کسی نداشتنشان ، خلوتشان ،
اتاقشان ، استراحتشان ، روی پای خود ایستادنشان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!
به خاطر :
سکوتشان ، کاری به کار کسی نداشتنشان ، خلوتشان ،
اتاقشان ، استراحتشان ، روی پای خود ایستادنشان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!