امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جایزه !
#1
Smile 
کنيث در دوره ي اول دبيرستان درس مي خواند و از اينکه قرار بود در يکي از مسابقات انتخابي المپيک شرکت جويد، شور و حال و هيجان خاصي داشت. پدر و مادر او در روز مسابقه گوش به زنگ و اميدوار در جايگاه تماشاچيان نشسته بودند که کنيث بهتر از ديگران دويد و نخستين مسابقه را برد. او از دريافت جايزه و از ابراز احساسات جماعت حاضر در ورزشگاه سر از پا نمي شناخت.
دومين مسابقه آغاز شد و کنيث شروع به دويدن کرد. کمي مانده به خط پايان، يعني درست لحظه اي که کنيث مي توانست براي بار دوم برنده شود، از حرکت باز ايستاد و از مسير مسابقه خارج شد. پدر و مادرش به نرمي از او پرسيدند: (( چرا اين کار را کردي، کنيث؟ اگر ادامه مي دادي دومين مسابقه را هم برده بودي.))
کنيث معصومانه پاسخ داد: (( درسته، مادر، اما من يکي از جايزه ها را برده بودم، در صورتي که بيلي هنوز صاحب جايزه اي نشده بود.))
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان کوتاه جایزه الهه ی شب 1 221 ۲۷-۰۳-۹۴، ۱۲:۳۶ ب.ظ
آخرین ارسال: sadaf
  شما برنده هشتاد و شش هزار و چهار صد دلار جایزه روزانه شده اید؟ ستاره شب 0 482 ۲۷-۰۹-۹۱، ۰۲:۱۸ ق.ظ
آخرین ارسال: ستاره شب

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان