ارسالها: 82
موضوعها: 21
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۳
اعتبار:
10
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
۰۴-۰۳-۹۳، ۱۱:۰۵ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۰۴-۰۳-۹۳، ۱۱:۰۶ ب.ظ توسط miss.f.)
چندتا پسرجوون(جوان)تویه پاساژتو بالاشهر بوتیک داشتن.
یه روز یه مرد ساده با سرو وضع خیلی ساده داره میاد طرف بوتیکشون.
حس باحالی بهشون دست داد و با خودشون گفتن یه کم واسه خنده مسخرش کنیم.
مرده اومد داخل و پرسید:شما اینجا چی میفروشین؟
باخنده گفتند:الاغ...!مرده گفت:ببخشید جزخودتون مورده دیگه ای واسه فروش ندارید؟؟؟
miss.f
ارسالها: 1,334
موضوعها: 42
تاریخ عضویت: دى ۱۳۹۲
اعتبار:
631
سپاسها: 496
71 سپاس گرفتهشده در 3 ارسال
عمق نگرانی های ما؛فاصله ی ما را از خدا نشان میدهد....
ارسالها: 568
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۳
اعتبار:
160
سپاسها: 0
0 سپاس گرفتهشده در 0 ارسال
خخخخخ واقعا ایول داشت
مهمترین درسی که از زندگی اموختم این بود...
. هیچکس شبیه حرفهایش نیست...
ارسالها: 944
موضوعها: 38
تاریخ عضویت: فروردین ۱۳۹۳
اعتبار:
340
سپاسها: 0
4 سپاس گرفتهشده در 4 ارسال
زندگیه منه
بم نگو چی خوبه چی بده
زندگی ماله منه
خودم میدونم چی بهتره
هر جور می خواد
می خوام بگذره
ارسالها: 101,896
موضوعها: 13,760
تاریخ عضویت: مهر ۱۳۹۱
اعتبار:
24,167
سپاسها: 28895
33245 سپاس گرفتهشده در 19321 ارسال
جوابشونو گرفتن
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه