۰۷-۰۴-۹۴، ۱۱:۰۶ ب.ظ
مردی دختر سه ساله اش را به خاطرهدر دادن یک حلقه ی کاغذ کادوی طلایی تنبیه کرد.ان ها از نظر مالی در مضیقه بودندوبه همین خاطر وقتی کودک می خواست تا جعبه ای را برای گذاشتن زیر درخت کریسمس تزئین کند،پدر بسیار عصبانی شد.
با این وجود،صبح روز بعد دختر کوچولو هدیه اش رابه پدرش دادوگفت باباجون!این برای شماست.مرد از رفتار تند خودخجالت زده شد اما وقتی در جعبه راباز کرد ودید چیزی داخل جعبع نیست،دوباره عصبانی شدوبرسر دخترش فریاد زدوگفت نمی دانی وقتی هدیه ای به کسی میدی باید حتما چیزی داخل ان باشد؟
در حالی که اشک در چشمان دخترک حلقه زده بود، به پدرش نگاهی کرد وگفت بابا جون!این جعبه،اصلاخالی نیست.من درونش را پر از بوسه کرده ام وتمام ان ها برای شماست.
قلب پدر لرزید.دختر کوچولویش رادرآغوش گرفت واز او خواست که پدر را ببخشد.
با این وجود،صبح روز بعد دختر کوچولو هدیه اش رابه پدرش دادوگفت باباجون!این برای شماست.مرد از رفتار تند خودخجالت زده شد اما وقتی در جعبه راباز کرد ودید چیزی داخل جعبع نیست،دوباره عصبانی شدوبرسر دخترش فریاد زدوگفت نمی دانی وقتی هدیه ای به کسی میدی باید حتما چیزی داخل ان باشد؟
در حالی که اشک در چشمان دخترک حلقه زده بود، به پدرش نگاهی کرد وگفت بابا جون!این جعبه،اصلاخالی نیست.من درونش را پر از بوسه کرده ام وتمام ان ها برای شماست.
قلب پدر لرزید.دختر کوچولویش رادرآغوش گرفت واز او خواست که پدر را ببخشد.