۰۸-۱۲-۹۱، ۱۰:۲۷ ق.ظ
پول‌نیوز : ما در دورانی زندگی می کنیم که فشار های مهم وارد بر هر نظام اقتصادی از منظر جهانی مورد بررسی قرار گرفته و دیگر حالت درون کشوری و بومی ندارد. امروزه رویدادی که در هند، یونان و یا هر نقطه دیگر از جهان رخ می دهد می تواند تاثیر چشمگیری حتی بر نظام های اقتصادی بزرگ مانند آمریکا داشته باشد.
البته جهانی شدن اقتصاد امتیازهایی را برای کشورهای مختلف به همراه داشته که از آن جمله می توان به گسترش سریع فن آوری های نوین مانند اینترنت و تلفن همراه اشاره کرد. همچنین میزان فقر در بسیاری از نظام های اقتصادی نوظهور جهان نیز کاهش پیدا کرده است. دلایلی از این دست مسلما برای باز و آزاد بودن اقتصاد جهان و ارتباط هرچه بیشتر کشورهای مختلف کافی به نظر می رسند. با این وجود مقوله جهانی شدن مشکلات مهمی را نیز به همراه داشته که باید مورد توجه قرار بگیرند. این مساله دامنه فرار از پرداخت مالیات را افزایش داده است. در نتیجه شرکت های چند ملیتی از فرصت های بیشتری برای عدم پرداخت سهم مالیاتی عادلانه خود برخوردار شده اند.علاوه بر این جهانی شدن به همان اندازه که برای بسیاری سودآور بوده، بازندگان بسیاری را نیز به همراه داشته است. کارگران در کشورهای پردرآمد مانند آمریکا، آلمان و ژاپن که از سطح آموزشی لازم برای رقابت موثر با کارگران کم درآمد کشورهای در حال توسعه برخوردار نیستند، یکی از بزرگترین بازندگان مقوله جهانی شدن محسوب می شوند. آنها کار خود را به سرعت و در مقیاس چند میلیونی از دست داده و افرادی که کار خود را حفظ کرده اند نیز با کاهش دستمزد و حقوق مواجه شده اند.از سوی دیگر جهانی شدن میزان سرایت بحران از یک کشور به دیگر نقاط جهان را افزایش داده است. بحران مالی جهان در سال 2008 از وال استریت آغاز شد اما به سرعت در تمام جهان گسترش پیدا کرده و در نهایت همکاری جهانی در بخش بانکداری و امور مالی برای غلبه بر آن مورد استفاده قرار گرفت.پس می توان این گونه نتیجه گرفت که جهانی شدن به سیاست های دولتی هوشمندانه نیازمند است. دولت ها باید سطح آموزش را ارتقا داده و این اطمینان حاصل شود که جوانان از آمادگی لازم برای مواجه با رقابت های جهانی برخوردار هستند. همچنین آنها باید سطح تولید را با ایجاد زیرساخت های پیشرفته و ارتقا علوم و فن آوری نوین افزایش دهند. همکاری جهانی دولت ها بر بخش های مختلف اقتصاد به ویژه از نظر مالی و محیط زیست که می توانند منجر به گسترش بحران از یک کشور به دیگر نقاط شود نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. به اعتقاد جفری ساکس استاد اقتصاد و مدیر موسسه زمین در دانشگاه کلمبیا، نقش موثر دولت ها در دوره جهانی شدن از اهمیت بسیاری برخوردار است. بر همین اساس آمریکا به مدت 30 سال تقریبا در مسیری نادرست حرکت کرده است. نقش دولت در اقتصاد داخلی این کشور کاهش پیدا کرده و سرمایه گذاری های لازم برای مدرن کردن اقتصاد و نیروی کار به طور کامل انجام نگرفته است. در این میان ثروتمندان از معافیت های مالیاتی گسترده بهره مند شده اند اما قشر محروم و متوسط جامعه با از دست دادن مشاغل و کاهش خدمات دولتی مواجه شده اند.این روند نامطلوب با توجه به سیاست های داخلی آمریکا تشدید شده است. ثروتمندان از سرمایه هنگفتشان برای کنترل هرچه بیشتر قدرت در جهت منافع خود استفاده کرده اند. هزینه های تبلیغاتی و انتخاباتی روسای جمهور و نمایندگان کنگره از سوی آنها پرداخت شده و در نتیجه این افراد نیز از ثروتمندان حمایت می کنند. این مساله اغلب برای اقشار دیگر جامعه هزینه های بسیاری را در پی داشته است. البته این مساله در بسیاری از کشورهای جهان قابل مشاهده است. در نتیجه تقاضا برای افزایش عدالت اجتماعی در سطح جهان رو به افزایش است. قیام های مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا به بهار عرب معروف شد چرا که منشا آن در کشورهای عربی بود اما پس از آن شاهد انجام تظاهرات در تل آویو، سانتیاگو، لندن و در حال حاضر حتی در آمریکا و در مقابل وال استریت هستیم. مردم خواستار سیاست هایی روشن و مشخص در جهت منافع خود بوده و مخالفتشان را با جریان ها و سیاست هایی ناکارآمد که در بسیاری موارد حامی ثروتمندان است، اعلام می کنند.پس از گذشت سه سال از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، او نیز بر دریافت مالیات از ثروتمندان تاکید دارد اما به نظر می رسد که برای طرح چنین مسائلی دیر شده باشد. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک بوده و احتمالا بار دیگر اقدام هایی در راستای منافع ثروتمندان مورد توجه قرار خواهد گرفت.کشورهای اروپایی از قبیل اسپانیا و یونان نیز در مسیری مشابه در حال حرکت هستند و برنامه های مالیاتی جدیدی را برای دریافت مالیات از ثروتمندان و خانوارهای پردرآمد تعیین کرده اند. در این شرایط به اعتقاد کارشناسان اقتصادهای موفق امروز جهان در منطقه اسکاندیناوی قرار دارند. استفاده از مالیات بالا برای تامین مالی خدمات دولتی در این کشورها، تعادل خوبی میان رفاه، عدالت اجتماعی و ثبات زیست محیطی برقرار ساخته و این کلید رفاه در اقتصاد جهانی شده امروز است.
البته جهانی شدن اقتصاد امتیازهایی را برای کشورهای مختلف به همراه داشته که از آن جمله می توان به گسترش سریع فن آوری های نوین مانند اینترنت و تلفن همراه اشاره کرد. همچنین میزان فقر در بسیاری از نظام های اقتصادی نوظهور جهان نیز کاهش پیدا کرده است. دلایلی از این دست مسلما برای باز و آزاد بودن اقتصاد جهان و ارتباط هرچه بیشتر کشورهای مختلف کافی به نظر می رسند. با این وجود مقوله جهانی شدن مشکلات مهمی را نیز به همراه داشته که باید مورد توجه قرار بگیرند. این مساله دامنه فرار از پرداخت مالیات را افزایش داده است. در نتیجه شرکت های چند ملیتی از فرصت های بیشتری برای عدم پرداخت سهم مالیاتی عادلانه خود برخوردار شده اند.علاوه بر این جهانی شدن به همان اندازه که برای بسیاری سودآور بوده، بازندگان بسیاری را نیز به همراه داشته است. کارگران در کشورهای پردرآمد مانند آمریکا، آلمان و ژاپن که از سطح آموزشی لازم برای رقابت موثر با کارگران کم درآمد کشورهای در حال توسعه برخوردار نیستند، یکی از بزرگترین بازندگان مقوله جهانی شدن محسوب می شوند. آنها کار خود را به سرعت و در مقیاس چند میلیونی از دست داده و افرادی که کار خود را حفظ کرده اند نیز با کاهش دستمزد و حقوق مواجه شده اند.از سوی دیگر جهانی شدن میزان سرایت بحران از یک کشور به دیگر نقاط جهان را افزایش داده است. بحران مالی جهان در سال 2008 از وال استریت آغاز شد اما به سرعت در تمام جهان گسترش پیدا کرده و در نهایت همکاری جهانی در بخش بانکداری و امور مالی برای غلبه بر آن مورد استفاده قرار گرفت.پس می توان این گونه نتیجه گرفت که جهانی شدن به سیاست های دولتی هوشمندانه نیازمند است. دولت ها باید سطح آموزش را ارتقا داده و این اطمینان حاصل شود که جوانان از آمادگی لازم برای مواجه با رقابت های جهانی برخوردار هستند. همچنین آنها باید سطح تولید را با ایجاد زیرساخت های پیشرفته و ارتقا علوم و فن آوری نوین افزایش دهند. همکاری جهانی دولت ها بر بخش های مختلف اقتصاد به ویژه از نظر مالی و محیط زیست که می توانند منجر به گسترش بحران از یک کشور به دیگر نقاط شود نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. به اعتقاد جفری ساکس استاد اقتصاد و مدیر موسسه زمین در دانشگاه کلمبیا، نقش موثر دولت ها در دوره جهانی شدن از اهمیت بسیاری برخوردار است. بر همین اساس آمریکا به مدت 30 سال تقریبا در مسیری نادرست حرکت کرده است. نقش دولت در اقتصاد داخلی این کشور کاهش پیدا کرده و سرمایه گذاری های لازم برای مدرن کردن اقتصاد و نیروی کار به طور کامل انجام نگرفته است. در این میان ثروتمندان از معافیت های مالیاتی گسترده بهره مند شده اند اما قشر محروم و متوسط جامعه با از دست دادن مشاغل و کاهش خدمات دولتی مواجه شده اند.این روند نامطلوب با توجه به سیاست های داخلی آمریکا تشدید شده است. ثروتمندان از سرمایه هنگفتشان برای کنترل هرچه بیشتر قدرت در جهت منافع خود استفاده کرده اند. هزینه های تبلیغاتی و انتخاباتی روسای جمهور و نمایندگان کنگره از سوی آنها پرداخت شده و در نتیجه این افراد نیز از ثروتمندان حمایت می کنند. این مساله اغلب برای اقشار دیگر جامعه هزینه های بسیاری را در پی داشته است. البته این مساله در بسیاری از کشورهای جهان قابل مشاهده است. در نتیجه تقاضا برای افزایش عدالت اجتماعی در سطح جهان رو به افزایش است. قیام های مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا به بهار عرب معروف شد چرا که منشا آن در کشورهای عربی بود اما پس از آن شاهد انجام تظاهرات در تل آویو، سانتیاگو، لندن و در حال حاضر حتی در آمریکا و در مقابل وال استریت هستیم. مردم خواستار سیاست هایی روشن و مشخص در جهت منافع خود بوده و مخالفتشان را با جریان ها و سیاست هایی ناکارآمد که در بسیاری موارد حامی ثروتمندان است، اعلام می کنند.پس از گذشت سه سال از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، او نیز بر دریافت مالیات از ثروتمندان تاکید دارد اما به نظر می رسد که برای طرح چنین مسائلی دیر شده باشد. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک بوده و احتمالا بار دیگر اقدام هایی در راستای منافع ثروتمندان مورد توجه قرار خواهد گرفت.کشورهای اروپایی از قبیل اسپانیا و یونان نیز در مسیری مشابه در حال حرکت هستند و برنامه های مالیاتی جدیدی را برای دریافت مالیات از ثروتمندان و خانوارهای پردرآمد تعیین کرده اند. در این شرایط به اعتقاد کارشناسان اقتصادهای موفق امروز جهان در منطقه اسکاندیناوی قرار دارند. استفاده از مالیات بالا برای تامین مالی خدمات دولتی در این کشورها، تعادل خوبی میان رفاه، عدالت اجتماعی و ثبات زیست محیطی برقرار ساخته و این کلید رفاه در اقتصاد جهانی شده امروز است.
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
