۲۰-۰۸-۹۱، ۱۰:۳۸ ق.ظ
امتیاز موضوع:
جون من نرو اونور ..
|
سپاس شده توسط: ونوشه ، shazdekuchulu ، admin
۲۰-۰۸-۹۱، ۱۱:۰۸ ق.ظ
دیگه دیر شد رفت
حکایت من ، حکایت کسی ست که عاشق دریا بود اما قایق نداشت.
دلباخته سفر بود همسفر نداشت زخم داشت اما ننالید گریه کرد اما اشک نریخت . حکایت من ، حکایت چوپان بی گله . و ساربان بی شتر است ... حکایت کسی که پر از فریاد بود ....... اما سکوت کرد ...
۲۰-۰۸-۹۱، ۱۱:۲۷ ق.ظ
دیر گفتی دیگه رفته...
سَر بِه سَر من نَذارید ادمـــــــــــــــــــــآ .... پارتیِم خداستــــــــــــــــــــ ـــــــــــِِِِِ
۲۰-۰۸-۹۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ
خو دیر گفتی دیگه زودتر می گفتی .
بچه فال فروشی را پرسیدم چه میکنی؟ گفت به ان هایی که در امروز خود مانده اند فردا می فروشم.
۲۱-۱۰-۹۱، ۱۲:۰۳ ب.ظ
دیگه تموم شد و راهی نیست جز آب تنی اجباری
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
|
|
موضوعات مشابه ... | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
جون مادرت يذره درشت تر بنویس | minaa | 2 | 105 |
۰۹-۱۲-۹۷، ۰۱:۲۳ ق.ظ آخرین ارسال: نیـایــش |
|
هانی جون اون مگس کشو بردار ۴ تا پشه بگیر میخوام ناخن بکارم | نیـایــش | 3 | 203 |
۰۷-۰۷-۹۷، ۰۷:۳۸ ب.ظ آخرین ارسال: sadaf |
|
الهه ی جون مادرت يذره درشت تر بنويس در یونان باستان | AsαNα | 3 | 104 |
۰۱-۱۱-۹۶، ۱۱:۰۲ ق.ظ آخرین ارسال: صنم بانو |
کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان