امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حكايت: اندازه نگهدار، كه اندازه نكوست !
#1
Star 
[عکس: fun2200.jpg]

یکی از شاهان، شبی را تا بامداد با خوشی و عیشی به سر آورد و در آخر آن شب گفت:
ما را به جهان خوشتر از این یکدم نيست      کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست


فقیری (صبور) که در بیرون کاخ شاه، در هوای سرد خوابیده بود، صدای شاه را شنید، به شاه خطاب کرد:
ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست       گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست

شاه از سخن و صبر فقیر شاد گردید و کیسه ای با هزار دینار از دریچه کاخ به سوی فقیر نزدیک کرد و گفت:
ای فقیر! دامنت را بگشا.
فقیر گفت: دامن ندارم زیرا لباس ندارم!
دل شاه به حال او بیشتر سوخت و یک دست لباس خوب به آن دینارها افزود و به آن فقیر داد.
آن فقیر در حفظ آن پول و کالا نکوشید، بلکه در اندک زمانی همه آن را خرج کرد و پراکنده نمود. و در مورد اموال، اسراف و زیاده روی کرد.
ماجرا را در آن وقت که شاه از آن فقیر بی خبر بود به شاه گزارش دادند. شاه ناراحت شد و چهره در هم کشید. در همین مورد است که هوشمندان آگاه گفته اند: (از تندی و خشم شاهان بر حذر باش، زیرا تلاش آنها در امور مهم کشور می گذرد و تحمل ازدحام عوام نکنند.)

حرامش بود نعمت پادشاه               که هنگام فرصت ندارد نگاه
مجال سخن تا نیابی ز پیش            به بیهوده گفتن مبر قدر خویش 

شاه گفت: این گدای گستاخ و اسرافکار را که آن همه نعمت را در چند روز اندک تلف کرد از اینجا دور کنید، زیرا خزانه بیت المال غذای تهیدستان است نه طعمه برادران شیطانها.

ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد           زود بینی کش به شب روغن نباشد در چراغ

یکی از وزیران خیرخواه به شاه گفت: چنین مصلحت دانم که به چنین فقیران به اندازه کفاف و اندک اندک داده شود، تا آنها خرج کردن، راه اسراف را نداشته باشند، ولی برای صاحبان همت نیز مناسب نیست که با خشونت شدید و زننده با فقیر برخورد کنند، به طوری که یکبار با لطف سرشار او را امیدوار سازند و سپس دل او را با تندی و خشونت رنجور و خسته نمایند.

به روی خود در طماع باز نتوان کرد               چو باز شد، به درشتی فراز نتوان کرد
کس نبیند که تشنگان حجاز                            به سر آب شور گرد آیند
هر کجا چشمه ای بود شیرین                          مردم و مرغ و مور گرد آیند

به این ترتیب باید گفت: (اندازه نگه دار که اندازه نکوست.
ولی در ماجرای فوق، نه شاه در نفاق و در خشونت، اندازه را رعایت کرد و نه فقیر در نگهداری اموال، رعایت و انظباط را نمود و هر دو به خاطر دوری از اندازه، مورد سرزنش هستند.


منبع: alhassanain.org
 
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
چه فقیره بی خاصیت بوده
قدر ندونسته
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
معلومه قبلش هم بخاطر ولخرجی فقیر شده.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
اینجاس که میگند اسراف حرامه .
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Bug حكايت: دزدي درويش !! صنم بانو 2 179 ۲۱-۰۷-۹۶، ۰۷:۳۶ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
Bug حكايت: مردم آزار !! صنم بانو 1 216 ۲۱-۰۷-۹۶، ۰۷:۰۲ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
Thumbs Up حكايت: بندگي من يا آزادي تو !! صنم بانو 0 141 ۲۰-۰۷-۹۶، ۰۱:۲۸ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
صنم بانو (۰۸-۰۷-۹۶, ۱۰:۱۵ ب.ظ)، d.ali (۰۸-۰۷-۹۶, ۰۹:۵۶ ب.ظ)، !!Tina!! (۰۸-۰۷-۹۶, ۰۸:۴۴ ب.ظ)، taranomi (۰۹-۰۷-۹۶, ۰۱:۲۰ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان