امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حکایت اصفهانی زبل*!*!*
#1
Rainbow 
*اتفاق جالبی که در اتوبان اصفهان رخ داده: همشهری اصفهانی ما توی اتوبان با سرعت 180 کیلو متر در ساعت می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کند و ماشینش رو متوقف می کند. پلیس میاد کنار ماشین و میگه گواهینامه و کارت ماشین !
اصفهانی با لهجه ی غلیظی میگه :من گواهینامه ندارم.این ماشینم مالی من نیست کارتا ایناشم پیشی من نیست
*من صاحب ماشینا کشتم ا جنازاشم انداختم تو صندوق عقب.چاقوشم صندلی عقب گذاشتم.حالاوم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم که شوما منو گیریفتین
*مامور پلیس که حسابی گیج شده بود بی سیم می زنه به فرماندش و عین قضیه رو گزارش میدهد و در خواست کمک فوری می کنه فرمانده اش هم به او می گه که کاری نکند تا او خودشو برسونه
*فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل می رسوند و به راننده اصفهانی می گوید
*اقا گواهینامه؟
*اصفهانی گواهینامه اش رو از تو جیبش در میاره و به فرمانده می دهد.
*فرمانده می گه اقا کارت ماشین؟
*اصفهانی کارت ماشین که به نام خودش بوده در میاره و می دهد به فرمانده
*فرمانده که روی صندوق عقب چاقویی پیدا نکرده عصبانی دستور می دهد تا راننده در صندوق عقب را باز کند.
*اصفهانی در صندوق رو باز می کند و فرمانده می بینه که صندوق هم خالیست
*فرمانده که حسابی گیج شده بود به اصفهانی میگه "پس این مامور ما چی میگه؟
*اصفهانی می گوید:چی میدونم والا جناب سرهنگ.لابد الانم می خواد بگه من 180 تا سرعت می رفتم*

نظر یادتون نره
اگه خز کسیه که پول ندارهه لباس باحال بگیره من خزم ظاهرمهم نیست قلبم مرکزم
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حکایت ما و کوزه! خانوم معلم 0 252 ۲۱-۰۳-۹۵، ۰۴:۱۳ ب.ظ
آخرین ارسال: خانوم معلم
Bug حکایت زیبای پژواک afrooz 1 280 ۱۶-۰۵-۹۴، ۰۴:۱۸ ب.ظ
آخرین ارسال: Aiden22
  حکایت ما ! حامی 0 227 ۲۹-۰۲-۹۳، ۰۶:۲۵ ب.ظ
آخرین ارسال: حامی

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
Aiden22 (۱۶-۰۵-۹۴, ۰۴:۱۹ ب.ظ)، afrooz (۱۶-۰۵-۹۴, ۰۴:۱۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان