۲۷-۰۹-۹۱، ۱۲:۵۱ ب.ظ
روزی سگی در پی آهویی می دوید.
در میان راه آهو رو به سگ کرد و گفت:
ای سگ بیهوده دنبال من نیا . که تو در پی استخوان می دوی و من در پی جان.
پس این را بدان که ، طالب استخوان هرگز به طالب جان نمی رسد.
در میان راه آهو رو به سگ کرد و گفت:
ای سگ بیهوده دنبال من نیا . که تو در پی استخوان می دوی و من در پی جان.
پس این را بدان که ، طالب استخوان هرگز به طالب جان نمی رسد.
بعضی آدمها ناخواسته همیشه متهماند!
به خاطر :
سکوتشان ، کاری به کار کسی نداشتنشان ، خلوتشان ،
اتاقشان ، استراحتشان ، روی پای خود ایستادنشان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!
به خاطر :
سکوتشان ، کاری به کار کسی نداشتنشان ، خلوتشان ،
اتاقشان ، استراحتشان ، روی پای خود ایستادنشان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!