۲۶-۰۴-۹۴، ۰۶:۱۰ ب.ظ
جوانی نزد شیخی رفت و پرسید یا شیخ چرا انسان هرچقدر پولدارتر میشود حریص تر میشود و از پول هیچگاه خسته نمیشود ...!
شیخ جعبه کبریتی که 3 عدد چوب کبریت داخلش بود را از جیبش در آورد یکی از آنها را برداشت و 2تای دیگری گذاشت در جعبه .
آن چوب را که برداشته بود را دو نیم کرد یک نیم را انداخت زمین و با آن نیمش دندان خود را که تکه های مرغ افطار در آن گیر کرده بود را تمیز کرد و فرمود: نمیدانم
واقعا این داستان آموزنده بود امیدوارم براتون درس عبرت شده باشه
شیخ جعبه کبریتی که 3 عدد چوب کبریت داخلش بود را از جیبش در آورد یکی از آنها را برداشت و 2تای دیگری گذاشت در جعبه .
آن چوب را که برداشته بود را دو نیم کرد یک نیم را انداخت زمین و با آن نیمش دندان خود را که تکه های مرغ افطار در آن گیر کرده بود را تمیز کرد و فرمود: نمیدانم
واقعا این داستان آموزنده بود امیدوارم براتون درس عبرت شده باشه