امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خدا و من
#1
گفتم خدایا از همه دلگیرم.گفت : حتی من؟ گفتم نگران روزییم : گفت آن با من ! گفتم خیلی تنهایم:گفت تنهاتر از

من؟ گفتم درون قلبم خالیست:گفت پرش کن از عشق من! گفتم دیت نیاز دارم:گفت بگیردست من. گفتم از تو

خیلی دورم: گفت من از تو نه. گفتم آخرچگونه آرام گیرم ؟ گفت با یاد من!گفتم با این همه مشکل چه کنم؟ گفت

توکل به من! گفتم هیچ کسی کنارم نمانده؟ گفت بجز من! گفتم خدایا چرا اینقدر میگویی من؟ گفت چون من از تو

هستم و تو از من

در میان مردم چشمت نگاهی دیده ام
بی گناهی را در آغوش گناهی دیده ام

رمان"بی گناهی در آغوش گناه"


http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=126640
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
جالب بود...دستت درد نكنه...mara
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
زیبا بود
ممنون
آمدن ' بودن ' شدن ' رفتن
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  الهی خدا همسایه‌ی بد ندهد! صنم بانو 4 208 ۱۳-۱۱-۹۹، ۱۱:۲۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  دعا می‌کنم خدا بیاید... صنم بانو 3 142 ۲۳-۱۱-۹۶، ۰۴:۱۰ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Star سر بر شانه ی خدا بگذار... taranomi 2 144 ۰۳-۰۶-۹۶، ۱۰:۳۵ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان