خصوصیات انسان خودشیفته و علت خودشیفتگی چیست

[~ MoOn ~]

علت خودشیفتگی , راه درمان خودشیفتگی , بالا بردن اعتماد به نفس , انسان های از خود راضی , تعریف و تمجید از خود , شخصیت افراد خودشیفته

انسانهای خودشیفته ای که اعتماد به نفس ندارند

داستان فیلم پرستیژThe Prestige در قرن نوزدهم در انگلیس اتفاق میافتد؛ ماجرای دو دوست شعبده باز که بعد از حادثه ای دشمن یکدیگر میشوند و تا پایان فیلم مشغول جنگ و رقابت با یکدیگرند. پرستیژ یکی از فیلمهای اولیه کریستوفر نوالن است؛ یعنی زمانی که تازه اولین فیلم بتمن را ساخته بود و هنوز به این چهره امروزی خود تبديل نشده بود. با وجود اینکه فیلمهای ریستوفر نوالن اکشن و پرخرج است، نشان داده که تمرکزش بیشتر روی شخصیت های فیلم است. او در فیلم پرستیژ به صورت کامال مشخص، روی رقابت بین دو نفر تاکید دارد و وقتی چنین رقابتی قرار است مبنای اصلی فیلم باشد، طبیعتا باید روی شخصیتپردازی فیلم بیشتر متمرکز شود.
خصوصیات انسان خودشیفته و علت خودشیفتگی چیست
در فیلم پرستیژ، این دو شخصیت با بازی هیو جکمن و کریسین بیل به عنوان شعبده باز معرفی شده اند، یعنی چیزی که همه آنها را به عنوان افراد قدرتمند میشناسند، افراد قدرتمندی که تواناییهای آنها باعث میشود از دیگران بالاتر و برتر به نظر بیایند، اما وقتی به زندگی خصوصی این دو نفر که از نظر دیگران کامال افراد خارق العاده ای هستند وارد میشود، عمال ضعفهای شخصیتی، اقتصادی و اجتماعی این افراد نمود پیدا میکند. در نتیجه در این میان تناقض بسیار واضحی بین ظاهری که این افراد در جامعه دارند و زندگی حقیقی و مشکالتشان، به وجود می آید و در واقع این موضوع عمال دستمایه مناسبی است برای نشان دادن تناقضهای انسانها در زندگی. از طرف دیگر، این دو فرد، خصوصیات شخصیت خودشیفته نارسیسم و نمایشگر دارند و درواقع شغلشان به نوعی، نمایش دادن و گرفتن تایید از دیگران است. پس اصال براساس شخصیتشان این شغل را انتخاب کردهاند چون باید خودشیفته باشند تا بتوانند خود را برتر و والاتر نشان دهند و از این طریق بتوانند برخی خصوصیات درونی خود را ارضا کنند.

خودشیفته یعنی کسی که خودش را قبول دارد و ظاهرا اعتماد به نفس خیلی بالایی دارد اما نکته اینجاست که فرد خودشیفته، عمال پشت این خصوصیت خود پنهان میشود و در واقع ضعفهای خود را از این طریق میپوشاند و اعتماد به نفس کاملا شکننده ای دارد. خودشیفتگی کامال یک ساز و کار دفاعی شکننده است و افراد خودشیفته اتفاقا افراد ضعیفی هستند. به همین دلیل است که وقتی در فیلم «پرستیژ» زندگی پشت پرده این شخصیتها را میبینیم، متوجه میشویم که این افراد چقدر در برابر روابط عاطفی، مسائل اقتصادی و... ضعیف هستند و چقدر به تایید و تشویق دیگران نیازمندند. به علاوه اینکه آنها دو نفر را به عنوان طراح شعبده هایشان کنار خود دارند؛ هیو جکمن مایکل کین« را کنار خود دارند و کریسین بیل هم فرد دیگری را کنار خود دارد که تا آخرین لحظه متوجه نمیشویم چه کسی است.
خصوصیات انسان خودشیفته و علت خودشیفتگی چیست
در واقع این افراد پشت نقاب اعتماد به نفس و ستاره بودن، عمال به فرد دیگری وابسته هستند که اگر او نباشد، احتمالا خیلی ضعیف خواهند بود و نمیتوانند کاری از پیش ببرند. این موضوع در مورد تمام افراد خودشیفته و نمایشگر صدق میکند و زمانی که تاییدها و تشویقها از طرف دیگران کاهش پیدا میکند این افراد بههم میریزند. اینگونه افراد همیشه دنبال یک آس هستند که آنها را منحصربه فرد کند و افراد خودشیفته برای به دست آوردن آن، رنجهای بسیاری میکشند که خیلی از این رنجها بی دلیل است و اصال ارزشاش را ندارد! مثال در فیلم پرستیژهیو جکمن برای دیدن یک دانشمند، به دورترین نقاط کوهستان میرود که از او بخواهد برایش یک کار علمی انجام دهد تا بتواند بر اساس علم، شعبده جدیدی را طراحی کند. میتوان گفت پشت هر رقابتی یک خودشیفتگی وجود دارد و انسانها برای پیشرفت باید خودشیفته باشند چون اگر اینگونه نباشند، رقابت نمیکنند و در نتیجه نمیتوانند پیشرفت کنند. حالا گاهی اوقات، این کنشها به یک رقابت درونی تبدیل میشود و فرد شروع به جنگیدن با خودش میکند. درگیری دیگر این دو شعبدهباز، درگیری عاطفی است و آنها دائما به این فکر میکنند که آیا عشق و محبت باعث میشود من از پیشرفت باز بمانم یا خیر؟ و اینکه آیا این عشق برای آنها به یک نقطه ضعف تبدیل میشود یا خیر؟! فیلم »پرستیژ« درباره ارتباط بین دو انسان و روابط عاطفی بین انسانها و درگیریهایی است که آنها بر سر قدرت دارند و حتی این درگیریها در مسائل عاطفی هم کامال نمود پیدا میکند.

در این فیلم، هیو جکمن حاضر میشود برای برتریجویی خود، دختری که عاشق او است را برای جاسوسی به سیستم کریستین دیل بفرستد و در نهایت این دختر برای اینکه از عشقش بهعنوان یک بازیچه استفاده شده، عاشق کریستین دیل میشود و همانجا میماند. یکی از عادات کریستوفر نوالن در فیلمسازی این است که موضوعات فلسفی و مختلفی را در فیلم با یکدیگر ترکیب میکند و بر این مبنا، مباحث دیگری هم در فیلم پرستیژ مطرح میشود اما به نظر میآید این فیلم، یکی از شخصیترین فیلمهای او است که سعی کرده خیلی جمعوجور آن را بسازد ولی باز هم در آن، درباره مباحث فلسفی مثل اینکه علم و جادو چه نسبتی با یکدیگر دارند، بحث میشود. در فیلم هیو جکمن شعبده ای را انجام میدهد که بر اساس آن، در یک طرف صحنه غیب میشود و در طرف دیگر ظاهر میشود.

در واقع از طریق علم نمونه دیگری از خودش میسازد که آن نمونه را هر بار باید از بین ببرد یعنی هر بار برای این شعبده مرتکب قتل میشود و خودش را میکشد. در واقع نشان میدهد که او برای رسیدن به قدرت، حاضر است هر بار نمونهای که از خودش ساخته شده را از بین ببرد. او عمال در فیلم اعتراف میکند که من برای دیده شدن، هربار یک قتل انجام میدهم و هر روز خودم را میکشم برای اینکه بتوانم مورد تایید دیگران قرار بگیرم! نکته دیگر فیلم، نقش فرزند است و در نهایت چیزی که به چشم اسفندیار این موضوع تبدیل میشود، دختر کریستین دیل است. به هر حال هر کسی نقطه ضعفهایی دارد و در اینجا کریستین دیل به خاطر فرزندش مجبور میشود دست به برخي کارها بزند و غرور خود را زیرپا بگذارد. فیلم پرستیژ میخواهد درگیری درونی انسانها را با خودشان در قالب بین دو انسان نشان دهد و بگوید که این درگیریها چقدر پوچ و بیمعنی است چون نهایتا این دو نفر همه زندگی خود را از دست میدهند و به جایی نمیرسند. این موضوع نشان میدهد این نوع رقابت، خودشیفتگی و دنبال تایید گرفتن از دیگران، میتواند باعث نابودی افراد شود