امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خنده
#1
Smile 
روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود.

بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده!

یه آه از ته دل کشید.

بعداً فهمیدم که آه نبوده و آسم داره.

بهش یواشکی یه لبخند زدم، ولی اون قیافه جدی مردونش رو عوض نکرد. این خودداریش واسم خیلی جذاب بود.

بعداْ فهمیدم که خودداری نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پیکان 57 بوده و تازه متوجه من شده بود!!

آروم و با عشوه اومدم جلوش، دیدم تند تند داره بهم چشمک میزنه. کارش به نظرم با مزه اومد.

بعداً فهمیدم که تیک داره و پلک زدنش دست خودش نیست.

اومد یه چیزی بگه ولی از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود.

بعداً فهمیدم این بشر خدادادی هول هست و لکنت زبون داره.

سرش رو از شرمش انداخت پایین و گفت س س س سلام.

بعداً فهمیدم از شدت شرمش نبوده و میخواسته من دندونهای زردش رو نبینم.

بعد از یک سری اسم و فامیل بازی، ازم پرسید آخرین کتابی که خوندی اسمش چیه!؟ گفتم: اَ...اَ...یادم نیست. گفت: چه جالب، نویسندش کیه!؟ از این تیکه بامزش خندم گرفت.

بعداً فهمیدم که تیکه نبوده و بیچاره چیزی به اسم iq اصلاْ نداره.

بوی عطرش بدجوری مستم کرده بود.

بعداً فهمیدم بوی عطر نبوده، بلکه ...

بهم گفت بیا یه کم قدم بزنیم. این حرفش خیلی به نظرم رمانتیک بود.

بعداً فهمیدم دستشویی داشته و میخواسته به سمت توالت عمومی حرکت کنیم.

ازش پرسیدم دانشگاه میری؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از این شوخ طبعیش خیلی خوشم اومده بود.

بعداً فهمیدم که اصلاً هم شوخ طبع نیست و منظورش مدرسه افراد استثنایی توی دانشگاه شهید بهشتی بوده!

بهش گفتم داره دیرم میشه. گفت اگه میشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبایلش. ولی هیچوقت زنگ نزد!

بعداً فهمیدم کادوی تولد 30 سالگیش یه مبایل اسباب بازی بوده که همه جا با خودش میبردتش!

نکات مهم:

1ـ چقدر چیز میشه بعداْ فهمید!!

2ـ آدم منگل هم دل داره!!

سوال هوش هفته: اون چه جوری این همه چیز رو بعداً فهمید!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
امممممم نمیدونم این چه سوالیه اخه
مهمترین درسی که از زندگی اموختم این بود...
. هیچکس شبیه حرفهایش نیست...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
این سوالی است که برای قرن های متمادی بی پـاسـخ مـانـده اسـت… اما حالا ما می خواهیم پاسخ آنرا به شما بدهیم

اگر خانمتان را بر بالای یک سکو بگذارید و از او در مقابل موش ها محافظت کنید… شما یک مرد هستید
اگر در خانه بمانید و کارهای خانه را انجام بدهید… شما یک مرد لوس و مامانی هستید

اگر به شدت کار کنید… برای او اهمیت قائل نیستید که برایش وقت صرف نمی کنید
اگر به اندازه کافی کار نکنید… مفت خوری هستید که به درد هیچ چیز نمی خورید

اگر او یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشد… شما قصد بهره کشی اقتصادی از او را دارید
اگر شما یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشید… بهتر است تنبلی را کنار بگذارید و کار مناسب تری پیدا کنید

اگر شما شغل بهتری گرفتید… پارتی بازی شده
اگر او شغل بهتری بگیرد… به خاطر توانایی های بالایش بوده

اگر به او بگویید که چقدر زیباست… این نشان دهنده خواست های پلادت بار شماست
اگر سکوت کنید و چیزی نگویید… این بی اهمیتی شما را نسبت به او می رساند

اگر گریه کنید… آدم بی عرضه ای هستید
اگر گریه نکنید… بی احساس و بی عاطفه هستید

اگر بدون مشورت با او تصمیم بگیرید… شما یک متعصب خودخواه هستید
اگر او بدون مشورت با شما تصمیم بگیرد… یک خانم لیبرال و آزادمنش است

اگر از او خواهش کنید که به خاطر شما کاری را که دوست ندارد انجام دهد… این امر سلطه جویی و دیکتاتور بودن شما را می رساند
اگر او از شما یک چنین درخواستی داشته باشد… انجام آن لطف و مرحمت شما را می رساند

اگر از آنها بخواهید که هیکل خود را روی فرم نگه دارند… شما یک مرد شهوتران هستید
اگر نخواهید… شما اصلا رمانتیک نیستید

اگر به خودتان برسید… خودبین و از خودراضی هستید
اگر این کار را انجام ندهید… یک فرد ژولیده و نا مرتب هستید

اگر برای او گل بخرید… این کار را برای دستیابی به چیزهای دیگر انجام داده اید
اگر نخرید… احساسات او را درک نمی کنید

اگر به پیشرفت های خود افتخار کنید… انسان جاه طلبی هستید
اگر این کار را نکنید… اصلا بلندپرواز نیستید

اگر او سر درد داشته باشد… خسته است
اگر شما سر درد داشته باشید… می خواهید به او بفهمانید که دیگر دوستش ندارید

اگر او را زیاد بخواهید… شهوتران هستید
اگر نخواهید… پس حتما پای یک خانم دیگر در میان است

در نهایت… مردها زودتر می میرند چون خودشان اینطور می خواهند
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
بخون میفهمی
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5

مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند.
وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی، گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند بعنوان آخرین خواسته و وصیت چیزی را از آنها بخواهیم تا برای هریک از ما انجام بدهند.

هریک از دوستانم تقاضاهای خود را گفتند و آنان خواسته های دو دوستم را انجام دادند وسپس آنها را کشتند.

وقتی نوبت به من رسید بسیار وحشت زده و ترسیده بودم که ناگهان فکری به خاطرم رسید و به آنها گفتم:

آخرین خواسته من در زندگی این است که لطفا زشت ترین شما مرا بکشد!
==============
نتیجه اخلاقی : زشت ترین زن دنیا وجود خارجی نداره بخصوص با تکنولوژیهای پزشکی امروزی که بعضا لولو تحویل گرفته و هلو ... [عکس: 4.gif]
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
ممنونmara
فروردینی است دیگر:
سکوتش...
به معنای رضایتش نیست که
.
.
داره فکر میکنه ببینه
چطوری دهنته سرویس کنه!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
جال بود مرسی maraasnaasna
میگی عاشق بارونی ولی وقتی بارون میاد چتر رو سرت میگیری...

میگی عاشق پرنده ای ولی اونا رو تو قفس زندونی میکنی...

توقع داری بقیه نترسن وقتی میگی عاشقشونی؟!؟!؟!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
عجب شخص نادر و کمیابی بود fv
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کمی هم خنده d.ali 2 292 ۱۷-۱۱-۱، ۱۲:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  سوال و جواب های خنده دار ثبت نام یارانه Mahda 1 330 ۱۷-۱۱-۱، ۱۲:۰۲ ق.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
Big Grin جوک های خنده دار صنم بانو 29 1,995 ۲۳-۰۸-۰، ۰۶:۰۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
Land star (۱۹-۱۲-۹۵, ۰۴:۰۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان