امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
[ خیـــــابان ]
#1
در خیابانی که از بوی تو سرشار است
می روم از یاد تو ، ذهنم گران بار است
من خموشم ، لیک باد ظهر تابستان
بادرختان اقاقی ، گرم گفتار است
کوچه ای این جاست کز ما در همه سویش
صورت فریادی از یادی ، پدیدار است
کوچه ای که ریگ آموی و درشتی هایش
زیر پای عاشقان ، همواره ، هموار است
این همان کوچه است ! می پیچم در آن ، هر چند
چون نباشی ، راه رفتن نیز دشوار ، است
چار چوب هر دری این جا به چشم من
قاب تصویری از آن روی پری وار است
کوچه خود در خواب قیلوله است و می بینم
سایه ای در انحنای کوچه ، بیدار است
سایه ای در انتظار سایه ای دیگر
چشم در راه بلوغ ظهر دیدار است
گر چه می دانیم هم من ، هم تو ، هم سایه
چون تو این جا نیستی ، خورشید بیمار است .


[عکس: 4e40f355d3a9cbb2b0aff8630973628d.jpg]


In my heart, an ice flower has sprouted
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
خیلـــــــــــی زیبا بود ممنون پدرامیmaraTongue




گر چه می دانیم هم من ، هم تو ، هم سایه
چون تو این جا نیستی ، خورشید بیمار است .
چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـــمـ
بـﮧ هــَـــوآی تـُـو
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
Heart 
خیلی قشنگ بود.ممنون.mara
زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم ولی اشک نیاموخت چگونه زندگی کنم تو به من آموختی چگونه دوستت بدارم ولی نیاموختی چگونه فراموشت کنم.
پاسخ
سپاس شده توسط:


چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
نیاز (۰۹-۰۴-۹۴, ۰۵:۴۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان