امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان الاغ دم بریده
#1
یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید.
اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد.
اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط: shazdekuchulu ، golabeton ، setareh ، sadaf ، .RaHa.
#2
وای خدا شفا بده ملا رو qwer
بچه فال فروشی را پرسیدم چه میکنی؟
گفت به ان هایی که در امروز خود مانده اند فردا می فروشم.

[عکس: treeswing.gif]
پاسخ
سپاس شده توسط: golabeton ، setareh ، sadaf ، .RaHa.
#3
وا ملا دیوانه بوده .a
خدایا دستت را از روی Space بردار…
بس نیست این همه فاصله؟

پاسخ
سپاس شده توسط: setareh ، sadaf ، .RaHa.
#4
طفلكي الاغهzapszaps
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه


 
پاسخ
سپاس شده توسط: .RaHa.


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان تکان دهنده/ یک چشم صنم بانو 1 327 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تکان دهنده/ تصادف ماشین صنم بانو 0 258 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان غم انگیز دفتر خاطرات صورتی صنم بانو 1 216 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۰۸-۰۱-۹۶, ۰۳:۴۶ ب.ظ)، آشوب (۲۸-۰۵-۹۴, ۰۷:۳۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان