امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان جالب و خنده دار...
#1
Big Grin 
داستان +18
!
!
!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راننده ی تاکسی در خیابان ها دنبال مسافری می گشت تا سوارش کند.یک مرد گفت اهای تاکسی!!!!!!!راننده ایستاد مرد را سوار کرد و راه افتاد.در وسط های راه مرد گفت میدونی من کی هستم؟من ازراعیل هستم.راننده پوزخندی زد و به مرد نگاه کرد.یکم که جلوتر رفت یک خانومی گفت اهای تاکسی!!!!!!!راننده ایستاد زن را سوار کرد و راه افتاد.ان مرد دوباره گفت من ازراعیلم دروغ نمیگویم.راننده باز پوزخند زد.ایندفعه به مرد نگاه کرد و گفت.بس کن اقا من حوصله ندارم.ان مرد گفت به تو اخطار دادم.من همین الان جونت را میگیرم!!!!!!!!ناگهان ان زن به راننده گفت:ببخشید اقا شما دارید با کی حرف میزنید؟مرد گفت:دارم با این اقا حرف میزنم.زن گفت:کدوم اقا.راننده رنگش پرید از ماشین پیاده شد و تا انجایی که تونست دوید.بله دوستان به همین ترتیب ان مرد و زن ماشین را دزدیدند و در رفتند.خخخخخخ
..................................................
TongueTongueTongueTongueTongueTongueTongueTongueTongue
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
عجبا بازم سرکاری بود من به عنوانشم نگا میکنم بازمیگم نکنه ترسناک باشهdfgh
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان تکان دهنده/ یک چشم صنم بانو 1 328 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تکان دهنده/ تصادف ماشین صنم بانو 0 260 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان غم انگیز دفتر خاطرات صورتی صنم بانو 1 219 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان