امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان طنز و جالب آرزوی مرد
#1
آرزوی مرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. *

*نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا
! میشود تنها آرزوى*

*مرا بر آورده کنى؟ ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد وبرقى درگرفت
و در هیاهوى رعد و*

*برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده محبوب
من؟مرد،*

*سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت: - اى خداى کریم! از تو مى
خواهم جاده اى بین*

*کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !!*

*از جانب خداى متعال ندا آمد که:- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات
بسیار دوست میدارم و *

*مى توانم خواهش ترا برآورده کنم، اما، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر
دشوار است؟ هیچ میدانى*

*که باید ته اقیانوس آرام را آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و
فولاد باید مصرف شود؟*

*من همه اینها را مى توانم انجام بدهم، اما آیا نمى توانى آرزوى دیگرى
بکنى؟ مرد، مدتىبه فکر *

*فرورفت،آنگاه گفت:*

* اى خداى من ! من از کار زنان سر در نمى آورم! میشود بمن بفهمانى که زنان
چرا مى گریند؟*

*میشود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که
چگونه مى توان*

*زنان را خوشحال کرد؟*

*صدایی از جانب باریتعالى آمد که: اى بنده من ! آن جاده اى را که خواسته
اى، دو بانده باشد یا چهار بانده ؟؟!! *
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
TongueTongueTongueTongue
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان تکان دهنده/ یک چشم صنم بانو 1 328 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تکان دهنده/ تصادف ماشین صنم بانو 0 260 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان غم انگیز دفتر خاطرات صورتی صنم بانو 1 220 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان