امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان طنز کما...
#1
چشم*هايتان را باز مي*كنيد. متوجه مي*شويد در بيمارستان هستيد. پاها و دست*هايتان را بررسي مي*كنيد. خوشحال مي*شويد كه بدن*تان را گچ نگرفته*اند و سالم هستيد.. دكمه زنگ كنار تخت را فشار مي*دهيد. چند ثانيه بعد پرستار وارد اتاق مي*شود و سلام مي*كند. به او مي*گوييد، گوشي موبايل*تان را مي*خواهيد. از اين*كه به خاطر يك تصادف كوچك در بيمارستان بستري شده*ايد و از كارهايتان عقب مانده*ايد، عصباني هستيد. پرستار، موبايل را مي*آورد. دكمه آن را مي*زنيد، اما روشن نمي*شود. مطمئن مي*شويد باتري*اش شارژ ندارد. دكمه زنگ را فشار مي*دهيد. پرستار مي*آيد.


«ببخشيد! من موبايلم شارژ نداره. مي*شه لطفا يه شارژر براش بياريد»؟

«متاسفم. شارژر اين مدل گوشي رو نداريم».

«يعني بين همكاراتون كسي شارژر فيش كوچك نوكيا نداره»؟

«از 10سال پيش، ديگه توليد نمي*شه. شركت*هاي سازنده موبايل براي يك فيش شارژر جديد به توافق رسيدن كه در همه گوشي*ها مشتركه».

«10سال چيه؟ من اين گوشي رو هفته پيش خريدم».

«شما گوشي*تون رو يك هفته پيش از تصادف خريدين؛ قبل از اين*كه به كما بريد». «كما»؟!

باورتان نمي*شود كه در اسفند1387 به كما رفته*ايد و تيرماه 1412 به هوش آمده*ايد. مطمئن هستيد كه نه مي*توانيد به محل كارتان بازگرديد و نه خانه*اي برايتان باقي مانده است. چون قسط آن را هر ماه مي*پرداختيد و بعد از گذشت اين همه سال، حتما بوسيله بانك مصادره شده است. از پرستار خواهش مي*كنيد تا زودتر مرخص*تان كند.

«از نظر من شما شرايط لازم براي درك حقيقت رو ندارين».

«چي شده؟ چرا؟ من كه سالمم»!

«شما سالم هستيد، ولي بقيه نيستن».

«چه اتفاقي افتاده»؟

«چيزي نشده! ولي بيرون از اين*جا، هيچكس منتظرتون نيست».

چشم*هايتان را مي*بنديد. نمي*توانيد تصور كنيد كه همه را از دست داده*ايد. حتي خودتان هم پير شده*ايد. اما جرأت نمي*كنيد خودتان را در آينه ببينيد.

«خيلي پير شدم»؟

«مهم اينه كه سالمي. مدتي طول مي*كشه تا دوره*هاي فيزيوتراپي رو انجام بدي»..

از پرستار مي*خواهيد تا به شما كمك كند كه شناخت بهتري از جامعه جديد پيدا كنيد..

«اون بيرون چه تغييرايي كرده»؟

«منظورت چه چيزاييه»؟

«هنوز توي خيابونا ترافيك هست»؟

«نه ديگه. از وقتي طرح ترافيك جديد رو اجرا كردن، مردم ماشين بيرون نميارن».

«طرح جديد چيه»؟

«اگر راننده*اي وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشينش مي*برن پاركينگ و تا گلستان سعدي رو از حفظ نشه، آزاد نمي*شه».

«ميدون آزادي هنوز هست»؟

«هست، ولي روش روكش كشيدن».

«روكش چيه»؟

«نماي سنگش خراب شده بود، سراميك كردند».

«برج ميلاد هنوز هست»؟

«نه! كج شد، افتاد»!

«چرا؟ اون رو كه محكم ساخته بودن».

«محكم بود، ولي نتونست در مقابل ارباس a380 مقاومت كنه».

«چي؟!.... هواپيما خورد بهش»؟

«اوهوم»!

«چه*طور اين اتفاق افتاد»؟

«هواپيماش نقص فني داشت، رفت خورد وسط رستوران*گردان برج».

«اين*كه هواپيماي خوبي بود. مگه مي*شه اين*جوري بشه»؟

«هواپيماش چيني بود. فيلتر كاربراتورش خراب شده بود، بنزين به موتورها نرسيد، اون اتفاق افتاد».

«چند نفر كشته شدن»؟

«كشته نداد».

«مگه مي*شه؟ توي رستوران گردان كسي نبود»؟

«نه! رستوران 4سال پيش تعطيل شد»..

«چرا»؟

«آشپزخونه*اش بهداشتي نبود».

«چي مي*گي؟!... مگه مي*شه آخه»؟

«اين اواخر يه پيمانكار جديد رستوران گردان رو گرفت، زد توي كار فلافل و هات*داگ....».

«الان وضعيت تورم چه*جوريه»؟

«خودت چي حدس مي*زني»؟

«حتما الان بستني قيفي، 14هزار تومنه».

«نه ديگه خيلي اغراق كردي. 12هزار تومنه».

«پرايد چنده»؟

«پرايدهاي قديمي يا پرايد قشقايي»؟

«اين ديگه چيه»؟

«بعد از پرايد مينياتور و ماسوله، پرايد قشقايي را با ايده*اي از نيسان قشقايي ساختن».

«همين جديده، چنده»؟

«70ميليون تومن».

«پس ماكسيما چنده»؟

«اگه سالمش گيرت بياد، حدود 2 يا 2 و نيم....».

«يعني ماكيسما اسقاطي شده؟ پس چرا هنوز پرايد هست»؟

«آزادراه تهران به شمال هم هنوز تكميل نشده».

«تونل توحيد چه*طور»؟

«تا قبل از اين*كه شهردار بازنشسته بشه، تمومش كردن».

«شهردار بازنشسته شد»؟

«آره».

«ولي تونل كه قرار بود قبل از سال1390 افتتاح بشه».

«قحطي سيمان كه پيش اومد، همه طرح*ها خوابيد».

«چندتا خط مترو اضافه شده»؟

«هيچي! شهردار كه رفت، همه*جا رو منوريل كشيدن. مترو رو هم تغيير كاربري دادن».

«يعني چي»؟

«از تونل*هاش براي انبار خودروهاي اسقاطي استفاده كردن».

«اتوبوس*هاي brt هنوز هست»؟

«نه! منحلش كردن، به جاش درشكه آوردن. از همونايي كه شرلوك هلمز سوار مي*شد».

«توي نقش*جهان اصفهان ديده بودم از اونا...»

«نقش*جهان رو هم خراب كردن».

«كي خراب كرد»؟

«يه نفر پيدا شد، سند دستش بود، گفت از نوادگان شاه*عباسه، يونسكو هم نتونست حرفي بزنه».

«خليج*فارس چه*طور؟»

«اون هم الان فقط توي نقشه*هاي خودمون، فارسه. توي نقشه گوگل هم نوشته خليج صورتي».

«خليج صورتي چيه»؟

«بعضي*ها به نشنال*جئوگرافيك پول مي*دادن تا بنويسه خليج عربي، ايران هم فشار مياورد و مدرك رو مي*كرد. آخرش گوگل لج كرد، اسمش رو گذاشت خليج صورتي...»

«ايران اعتراضي نكرد»؟

«چرا! گوگل رو فيلتر كردن».

«ممنونم. بايد كلي با خودم كلنجار برم تا همين چيزا رو هم هضم كنم».

«يه چيز ديگه رو هم هضم كن، لطفا»!

«چيو»؟

«اين*كه همه اين چيزها رو خالي بستم».

«يعني چي»؟

«با دوست من نامزد شدي، بعد ولش کردي. اون هم خودش را توي آينده ديد، اما خيلي زود خرابش کردي. حالا نوبت ما بود تا تو را اذيت کنيم. حقيقت اينه که يك ساعت پيش تصادف كردي، علت بيهوشي*ات هم خستگي ناشي از كار بود. چيزيت نيست. هزينه بيمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگي*ات»!

«شما جنايتكاريد! من الان مي*رم با رييس بيمارستان صحبت مي*كنم».

«اين ماجرا، ايده شخص رييس بيمارستان بود».

«ازش شكايت مي*كنم»!

«نمي*توني. چون دوست صميمي پدر نامزد جديدته».
Share



[Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ]


[Only registered and activated users can see links. ] , [Only registered and activated users can see links. ] , [Only registered and activated users can see links. ] , [Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ]

پاسخ با نقل قول
02-21-2012, 12:31 PM Top | #2
Mariya



تاریخ عضویت
Feb 2012
شماره عضویت
627
عنوان کاربر
مدیران انجمن ها
میانگین پست در روز
2.08
محل سکونت
زیر آسمون خدا
نوشته ها
2,035
My Mood

تشکر ها
406
تشکر شده 310 بار در 255 ارسال.

Share

کسی به خدا گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشتی،پس چرا آرزو کنم؟

خدا گفت: شاید نوشته باشم هر چه آرزو کند.

پاسخ با نقل قول
02-21-2012, 12:50 PM Top | #3
Alamto



تاریخ عضویت
Jul 2011
شماره عضویت
120
عنوان کاربر
مدیر کل
میانگین پست در روز
6.38
محل سکونت
هرکجا هستم باشم، آسمان مال من است
نوشته ها
7,525
My Mood

تشکر ها
1,113
تشکر شده 614 بار در 515 ارسال.
Blog Entries
9

خیلی باحال بود!من که هلاک شدم از خنده!
Share



[Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ]


[Only registered and activated users can see links. ] , [Only registered and activated users can see links. ] , [Only registered and activated users can see links. ] , [Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ][Only registered and activated users can see links. ]

پاسخ با نقل قول
« موضوع قبلی | موضوع بعدی »
مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها هست فعال
[IMG] کد هست فعال
[VIDEO] code is فعال
کد HTML غیر فعال است
Trackbacks are فعال
Pingbacks are فعال
Refbacks are فعال
مشاهده قوانین انجمن
کاردستی های زیبا و خلاقانه - کاردستینکات مهم سلامت در بارداری- بارداریمتن ، کارت پستال تبریک روز تولد- تبریک تولدتصاویر عاشقانه جدید - عکس عاشقانهنکات تغذیه ای برای کاهش وزن- کاهش وزنسیمکارت رایتل خود را شارژ کنید - شارژ رایتلاخبار داغ ایران و جهان - خبرهای داغغذاهای خوشمزه - آشپزیسرگرم شوید - سرگرمیمدل مانتو ایرانی - مدل مانتومدل لباس عروس - لباس عروسکفش های مردانه - کفش مردانهقیمت خودروقیمت طلاقیمت سکهقیمت موبایلقیمت تبلتعکس خنده دارقیمت لپ تاپ

تماس با ما انجمن آلامتو بایگانی بالا
اکنون ساعت 02:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) می باشد.
Powered by vBulletin® Version 4.1.10
Copyright © 2014 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By MyPersianForum - Update By VBIran Designed by VBIran
چرا آدما نمیدونن؟
بعضی وقتا خدافظ ینی نذار برم...
ینی برم گردون و سفت بغلم کن سرمو بچسبون به سینت و بگو:
خدافظ و زهرمار بیخود میگی خدافظ..!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  طنز؛ گونه شناسی مهمان ها صنم بانو 2 274 ۱۷-۱۱-۱، ۱۲:۰۸ ق.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  طنز؛ شوخی فیزیکی ترامپ و کیم جون اون صنم بانو 1 192 ۱۶-۱۱-۱، ۰۱:۱۹ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان
  طنز؛ خلاصه زن صنم بانو 1 137 ۱۶-۱۱-۱، ۰۱:۱۷ ب.ظ
آخرین ارسال: زینب سلطان

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان