امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان پندآمــــوز فرشته بیکـار
#1
روزی مردی خواب عجیبی دید. دید كه پیش فرشته هاست و به كارهای آنها نگاه می كند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید كه سخت مشغول كارند و تند تند نامه هایی را كه توسط پیك ها از زمین می رسند، باز می كنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید شما چه كار می كنید؟ فرشته درحالی كه داشت نامه یی را باز می كرد گفت : اینجا بخش دریافت است وما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. مرد كمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید كه كاغذهایی را داخل پاكت می گذارند وآنها را توسط پیك هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید شماها چه كار می كنید؟ یكی از فرشتگان با عجله گفت اینجا بخش ارسال است، ما الطاف ورحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.مرد كمی جلوتر رفت و یك فرشته را دید كه بیكار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید شما چرا بیكارید؟ فرشته جواب داد اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی كه دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار كمی جواب می دهند. مرد از فرشته پرسید مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد بسیار ساده، فقط كافیست بگویند خدایـــــــــا شکـــــر[عکس: storywww.shabhayetanhayi.ir-1.jpg]
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
خدایا شکرmara
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان تکان دهنده/ یک چشم صنم بانو 1 321 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تکان دهنده/ تصادف ماشین صنم بانو 0 251 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان غم انگیز دفتر خاطرات صورتی صنم بانو 1 209 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
taranomi (۱۰-۰۵-۹۶, ۰۳:۳۷ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان