امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان پيله كرم ابريشم ، تلاش، ضرورتی برای پرواز
#1
مردي يك پيله كرم ابريشم پيدا كرد و با خود به خانه برد. يك روز پيله كمي باز شد. مرد ساعتها نشست و پروانه را تماشا كرد. پروانه خيلي تلاش مي كرد تا بدن خود را از شكاف ايجاد شده، خارج كند. بعد از مدتي پروانه دست از تلاش كشيد و حركتي نكرد. به نظر مي رسيد كه او تمام سعي خود را كرده است و ديگر قادر به ادامه ي كار نيست.

مرد تصميم گرفت به پروانه كمك كند. او با يك قيچي پيله را باز كرد و پروانه راحت از آن بيرون آمد. اما بدن پروانه متورم بود و بالهايش كوچك و چروكيده بودند. مرد مدتي به پروانه نگاه كرد و انتظار داشت، هر لحظه بالهايش بزرگ شوند و او پرواز كند، اما هيچ يك از اين اتفاقها نيفتادند.

در واقع پروانه تا آخر عمرش همان طور روي شكم خود مي خزيد و بدن متورم و بالهاي چروكيده اش را به اين طرف و آن طرف مي كشيد.

مرد با نيت خير اين كار را انجام داده بود و نمي دانست چرا عاقبت آن چنين شد؟

پيله ي كرم ابريشم محكم بود و سعي و تلاش پروانه براي خروج از آن شكاف باريك، قانون طبيعت بود. براي آنكه آب اضافي از بدن پروانه خارج شود و او موفق به رهايي از پيله گردد.

گاهي تلاش كردن براي زندگي لازم و مفيد است. اگرقرار بود بدون هيچ مانع و مشكلي زندگي را سپري كنيم، ناتوان مي شديم و آن چنان كه بايد ، قوي نمي شديم و هرگز قادر به پرواز نبوديم.
بعضی آدم‌ها ناخواسته همیشه متهم‌اند!
به خاطر :
سکوت‌شان ، کاری به کار کسی نداشتن‌شان ، خلوت‌شان ،
اتاق‌شان ، استراحت‌شان ، روی پای خود ایستادن‌شان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این‌ که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان تکان دهنده/ یک چشم صنم بانو 1 331 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تکان دهنده/ تصادف ماشین صنم بانو 0 267 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان غم انگیز دفتر خاطرات صورتی صنم بانو 1 226 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان