۲۱-۱۰-۹۴، ۱۰:۰۷ ب.ظ
روزگارنو:کودکی ده ساله که دست چپش را بر اثریک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود برای تعلیم فنون رزمیه جودو به یک استاد سپرده شد...
پدر کودک اصرار داشت استادازفرزندش یک قهرمان جودو بسازد!!
استاد پذیرفت وپدر کودک قول داد که یک سال بعد میتواندفرزندش رادرمقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند.
در طول ششی ماه استاد فقط بر روی بدن سازی کودک کار کردو در عرض این شش ماه حتی یک فن از جودو را به او تعلیم نداد.
بعد از شش ماه خبر رسیدکه یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.
استادبه کودک ده ساله فقط ی فنون را اموزش دادوتازمان برگزاری مسابقات فقط روی ان تک فن کار کرد.
سر انجام مسابقات انجام شدوکودک توانست در میان اعجاب همگان باتک فن همه ی حریف های خود را شکست دهد!
پدر کودک اصرار داشت استادازفرزندش یک قهرمان جودو بسازد!!
استاد پذیرفت وپدر کودک قول داد که یک سال بعد میتواندفرزندش رادرمقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند.
در طول ششی ماه استاد فقط بر روی بدن سازی کودک کار کردو در عرض این شش ماه حتی یک فن از جودو را به او تعلیم نداد.
بعد از شش ماه خبر رسیدکه یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.
استادبه کودک ده ساله فقط ی فنون را اموزش دادوتازمان برگزاری مسابقات فقط روی ان تک فن کار کرد.
سر انجام مسابقات انجام شدوکودک توانست در میان اعجاب همگان باتک فن همه ی حریف های خود را شکست دهد!
سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهی نیز با استفاده از همان تک فند برنده شود.
وقتی مسابقات تما شددر راه بازگشت به منزل کوئک از استاد راز پیروزی اش را بپرسد.
استاد گفت:دلیل پیروزی تو در مسابقات اول اینکه به همان تک فن مسلط بودی.ثانیاتنها امیدت همان تنها یک فن یود وشوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن گرفتن دست چپ حریف بودکه تو چنین دستی نداشتی!
یاد بگیریم که در زندگی از نقاط ضعف خودبه عنوان نقاط قوت استفاده کنیم.
[highlight=#f2f2f2]
[/highlight]
[/highlight]
گذرکردم زقبرستآن زمآنی
رسیدم بر سر قبر جوآنی
به زیر خآک مینآلید و می گفت
رفیقآن قدر یک دیگر بدآنید:(