۲۹-۰۲-۹۴، ۰۳:۵۵ ب.ظ
سلامی گرم به گرمای این روزای بهـــار
امروز میخوایم بپردازیم به قوانین جالب انگیز فوتبال در دوران کودکی
شما چه قوانینی داشتید ؟ زورگو که نبودید ؟! همسایه آزاری که نمیکردید ؟!
با ما هــــمـــراه بــاشـــیــــد . . .
.
۱٫ اونیکه از همه چاقتتر بود، همیشه دروازبان بود
۲٫ همیشه اونی که صاحب توپ بود ، میگفت کی بازی میکنه کی نه
۳٫ زیاد قسم میخوردی پنالتی بود ، قسم نمیخوردی پنالــــــتی نبود
۴٫ بــــازی چه زمــــانی تموم میشــــد ، وقـــتی همه خســـته میــــشدن
۵٫ مهم نبود بازی چند چنده ، هرکی گلِ آخــر بازی رو میزد ، برنده بود
۶٫ داور هم که موی زائد ...!
۷٫ اگه یه موقع توپ گیر نمیومد ، یه جورابی دبِ پلاستیکی چیزی برا خودمون جور میکردیم!
۸٫ اگه یارکِشی آخر انتخاب میکـردی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود
۹٫ لحـظه ای که توپ مـیرفت زیر ماشینی که در حال حـرکته، پر استرسترین لحظه زندگی بود
۱۰٫ وقـــــتی صــــاحب توپ عصــــبانی میشد، بازی تمــــوم میشد
۱۱٫ دختر همســـایه از کوچه رد میشد، همه رونالدینیو میشدن
۱۲٫ شلــــوارت، کفشـــت، پیرهـــنت پاره میشد، کـتک شـب رو پیشاپیش تجسم کردی...!
۱۳٫ مسابقه با تیم کوچه بغلی مثل لشکر کـشی هیتلر به لهستان بود....!اوه یادش بخیر...
یه بار سر همین مسابقه من چقد کتک کاری راه انداخته بودم...!
هی خدا...
امروز میخوایم بپردازیم به قوانین جالب انگیز فوتبال در دوران کودکی
شما چه قوانینی داشتید ؟ زورگو که نبودید ؟! همسایه آزاری که نمیکردید ؟!
با ما هــــمـــراه بــاشـــیــــد . . .
.
۱٫ اونیکه از همه چاقتتر بود، همیشه دروازبان بود
۲٫ همیشه اونی که صاحب توپ بود ، میگفت کی بازی میکنه کی نه
۳٫ زیاد قسم میخوردی پنالتی بود ، قسم نمیخوردی پنالــــــتی نبود
۴٫ بــــازی چه زمــــانی تموم میشــــد ، وقـــتی همه خســـته میــــشدن
۵٫ مهم نبود بازی چند چنده ، هرکی گلِ آخــر بازی رو میزد ، برنده بود
۶٫ داور هم که موی زائد ...!
۷٫ اگه یه موقع توپ گیر نمیومد ، یه جورابی دبِ پلاستیکی چیزی برا خودمون جور میکردیم!
۸٫ اگه یارکِشی آخر انتخاب میکـردی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود
۹٫ لحـظه ای که توپ مـیرفت زیر ماشینی که در حال حـرکته، پر استرسترین لحظه زندگی بود
۱۰٫ وقـــــتی صــــاحب توپ عصــــبانی میشد، بازی تمــــوم میشد
۱۱٫ دختر همســـایه از کوچه رد میشد، همه رونالدینیو میشدن
۱۲٫ شلــــوارت، کفشـــت، پیرهـــنت پاره میشد، کـتک شـب رو پیشاپیش تجسم کردی...!
۱۳٫ مسابقه با تیم کوچه بغلی مثل لشکر کـشی هیتلر به لهستان بود....!اوه یادش بخیر...
یه بار سر همین مسابقه من چقد کتک کاری راه انداخته بودم...!
هی خدا...
دل ساده...
برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور...
گنجشک ها را از دور و بر شلتوک ها کیش کن...
که قند شهر...
..........دروغی بیش نبوده است...
زنده یاد حسین پناهی...
و چه خوب نوشت :...
"ثبت احوال همه چیز را ثبت کرد به جز احوالم را...!!!"
برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور...
گنجشک ها را از دور و بر شلتوک ها کیش کن...
که قند شهر...
..........دروغی بیش نبوده است...
زنده یاد حسین پناهی...
و چه خوب نوشت :...
"ثبت احوال همه چیز را ثبت کرد به جز احوالم را...!!!"