دختر دار که بشم .....

[نیـایــش]

‌دختر دار که بشم
از کوچیکیش انقدر بغلش میکنم که دیگه به بغل یِ غریبه پناه نبره

دختر دار که بشم
انقدر باهاش راحت میشم که نره با یکی دیگه دردو دل کنه و همه حرفاشو ب خودم بزنه

دختر دار که بشم
اگه یه روز سیـ ـگار دستش ببینم بجای اینکه بزنم تو گوشش خودمم سیـ ـگار میکشم تا اونم خجالت بکشه و لب ب سیـ ـگار نزنه

دختر دار که بشم
وقتی جایی بره و دیر بیاد بجای اینکه سرش داد بزنم میرم بغلش میکنم و میگم داشتم از نگرانی میمردم کجا بودی دخترم 

یه کاری نمیکنم ک بهم دروغ بگه انقدر باهاش خوب میشم که جرعت گفتن حقیقتو داشته باشه

دختر دار که بشم
نمیزارم هیچوقت بالشتش خیس باشه بجاش همیشه شونه ی خودمو خیس کنه

دختر دار که بشم
بجای اینکه بهش بگم چرا انقدر گوشی دستته یه کاری میکنم ک دیگ از تنهاییش به گوشیش پناه نبره 

دختر دار که بشم
اگه روزی عاشق شد یه کاری میکنم ب جای اینکه به دوستاش بگه اولین نفر به من بگه

دختر دار که بشم
هر کار اشتباهی که بکنه بهش میگم دخترم من پشتتمو تنهات نمیزارم

دختر دار که بشم
یه کاری میکنم اینبار پسرا بگن کاش ما دختر بودیم نه اینکه دخترم آرزو کنه که کاش پسر بود

دختر دار که بشم
به همه میفهمونم دختر من میتونه خوشبخت باشه

دختر دار که بشم
یه کاری میکنم هیچوقت ته دلش نگه کاش من جای فُلان دوستم بودم‌و بعدش بزنه زیره گریه

دختر دار که بشم
هر کاری هم بکنه بهش نمیگم آبرومو بردی:)هیچ چی به اندازه این کلمه شنیدنش واسه یه دختر سخت نیست

دختر دار که بشم
نمیزارم حسرت هیچی تو دلش بمونه

دختر دار که بشم
به جای اینک تو خونه بمونه و دلش بگیره همش میبرمش بیرون و باهاش قدم میزنم و بهش میگم دخترم غمت نباشه مامانت همه جا باهاته پشتته مثله یه کوه

دختر دار ک بشم
به یاده همه بدبختیایه جوونیه خودم برای دخترم هیچ کم و کثری نمیذارم

دختر دار ک شدم 
یه کاری نمیکنم ک بگه کاش مامان من این نبود:)

دختر دار ک شدم............
آره اگه دختر دار شدم نمیزارم دخترم حتی یک ثانیه هم مثله قدیمایه خودم زندگی کنه
دختر یعنی پر از غصه های یواشکی
دختر من خوشبخت 
خوشبخت ترین دختر جهانه
‌

[minaa]

یادمه بچه که بودم هر وقت غم و غصه داشتم موبایل مامانمو برمیداشتم میرفتم تو قسمت یادداشتش
بعد دردمو مینوشتمو موبایل رو خاموش میکردم
هر وقت که موبایلشو بر میداشت یادداشتمو میدیدو میخوند.


ولی الان هر وقت دردی دارم شبا گریه میکنم.شکر خدا ی هفته بعدش به لوس بازی خودم و اینکه به خاطر چه چیز کوچیکی گریه کردم میخندم.ولی تو اون لحظه یکم وسط سینم درد میگیره.یاد ندارم درد و دل کنم.موقع بغض کردن فقط چشامو میبندم و با دستم گلومو ماساژ میدم



چقدر حرف زدم.ولی درکل خداروشکر دختر شادی هستم و یک کوچولو زیادی از حد احساساتی